Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (9 milliseconds)
English	Persian
spiritualist	طرفدار اصول روحانیت ومعنویت
spiritualists	طرفدار اصول روحانیت ومعنویت
Other Matches
mutualist	طرفدار اصول همدستی
feudalist	طرفدار اصول ملوک الطوایف
presbyteral	طرفدار اصول پرسبیتری وابسته به کشسش ها
nationalists	طرفدار استقلال ملی طرفدار برتری ملت خود
nationalist	طرفدار استقلال ملی طرفدار برتری ملت خود
ghostliness	روحانیت
spiritualty	روحانیت
spiritualization	روحانیت
the clergy	روحانیت
spirituality	روحانیت
spiritusoity	روحانیت
spiritulity	روحانیت
habits	لباس روحانیت
habit	لباس روحانیت
clericalism	وابستگی به روحانیت
sanitize	مطابق اصول بهداشت کردن از روی اصول بهداشتی عمل کردن
lays	خارج از سلک روحانیت
lay	خارج از سلک روحانیت
clericality	حالت یانشان روحانیت
ethereality	خاصیت اتری یا اثیری روحانیت
antinomian	مخالفین اصول اخلاقی فرقهای از مسیحیان که مخالف مراعات اصول اخلاقی بودند و اعتقادداشتند که خداوند در همه حال نسبت به مسیحیان لطف دارد
to take orders	منصب روحانیت را گرفتن بیکی از درجات روحانی گماشته شدن
advocator	طرفدار
partial	طرفدار
partisans	طرفدار
partisan	طرفدار
pro-	طرفدار
cohorts	طرفدار
one-sided	طرفدار
adherent	طرفدار
factioneer	طرفدار
advocate	طرفدار
advocated	طرفدار
insurrectionist	طرفدار
advocates	طرفدار
pro	طرفدار
partizan	طرفدار
partizan etc	طرفدار
advocating	طرفدار
adherents	طرفدار
cohort	طرفدار
votary	طرفدار
exponents	طرفدار
exponent	طرفدار
party	طرفدار
football fan [British English]	طرفدار فوتبال
activist	طرفدار عمل
he is on our side	طرفدار مااست
interventionist	طرفدار مداخله
keynesianism	طرفدار کینز
royalists	طرفدار سلطنت
royalist	طرفدار سلطنت
activists	طرفدار عمل
abolitionist	طرفدار برانداختن
absolutist	طرفدار استبداد
soccer fan [soccer supporter] [American English]	طرفدار فوتبال
factionary	طرفدار یک فرقه
democrate	طرفدار دمکراسی
monopolist	طرفدار انحصار
nudist	طرفدار برهنگی
to count	طرفدار شمردن
risk lover	طرفدار خطر
reformers	طرفدار نهضت
reformer	طرفدار نهضت
centralist	طرفدار تمرکز
centralists	طرفدار تمرکز
risk lover	طرفدار ریسک
papist	طرفدار پاپ
aristocrate	طرفدار حکومت اشراف
autonomist	طرفدار استقلال داخلی
revivalists	طرفدار احیای مذهبی
revivalist	طرفدار احیای مذهبی
radical	طرفدار اصلاحات اساسی
communist	طرفدار مرام اشتراکی
libertarians	طرفدار ازادی اراده
libertarian	طرفدار ازادی اراده
parliamentarians	طرفدار حکومت پارلمانی
aesthetes	طرفدار صنایع زیبا
aesthete	طرفدار صنایع زیبا
parliamentarian	طرفدار حکومت پارلمانی
communists	طرفدار مرام اشتراکی
feminists	طرفدار حقوق زنان
feminist	طرفدار حقوق زنان
radicals	طرفدار اصلاحات اساسی
prohibitionist	طرفدار منع مسکرات
teetotalist	طرفدار منع مسکرات
world federalist	طرفدار حکومت جهانی
proponents	توضیح دهنده طرفدار
proponent	توضیح دهنده طرفدار
theocrat	طرفدار یزدان سالاری
supply side economics	اقتصاد طرفدار عرضه
theorists	طرفدار استدلال نظری
theorist	طرفدار استدلال نظری
protectionism	مکتب طرفدار حمایت
negrophile	طرفدار سیاه پوست
federalist	طرفدار دولت فدرال
partialist	شخص طرفدار یا معتصب
equalitarian	طرفدار تساوی انسان
football fan [American English]	طرفدار فوتبال آمریکایی
mongamist	طرفدار داشتن یک همسر
adequateness	طرفدار بودن وفا کردن
fan	پشتیبان [طرفدار] [هوادار] [ورزش]
white supremacist	طرفدار تفوق نژادی سفیدپوستان
academic	طرفدار حکمت و فلسفه افلاطون
protectionist	طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی
protectionist	طرفدار حمایت از صنایع داخلی
centrist wing	طرفدار جناح میانه رو [سیاست]
literalist	طرفدار معنی یا ترجمه لفظی
protectionists	طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی
mercantilist	طرفدار سیاست موازنه اقتصادی
protectionists	طرفدار حمایت از صنایع داخلی
humanitarian	طرفدار کاهش الام بشر
suffragette	زن طرفدار حق رای وانتخاب زنان
sympathizer	طرفدار همفکر پشتیبان فکری
suffragettes	زن طرفدار حق رای وانتخاب زنان
adhere	طرفدار بودن وفا کردن
sympathisers	طرفدار همفکر پشتیبان فکری
adheres	طرفدار بودن وفا کردن
adhering	طرفدار بودن وفا کردن
adhered	طرفدار بودن وفا کردن
sympathizers	طرفدار همفکر پشتیبان فکری
reformers	پیشوای اصلاحات طرفدار دگرگونی اساسی
teetotallers	طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
teetotaler	طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
voluntaryist	طرفدار سربازگیری از میان مردم داوطلب
teetotaller	طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
revivalist	طرفدار احیای آداب و رسوم قدیمی
segregationist	طرفدار جدایی نژاد سفید وسیاه
municipalist	طرفدار نظارت یا اقدامات شهر داری
manchester school	مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
imperialist	طرفدار حکومت امپریالیستی استعمار طلب
reformer	پیشوای اصلاحات طرفدار دگرگونی اساسی
socialist	سوسیالیست طرفدار توزیع وتعدیل ثروت
socialists	سوسیالیست طرفدار توزیع وتعدیل ثروت
lancastrian	در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
authoritarians	طرفدار تمرکز قدرت در دست یکنفر یا یک هیئت
Zen	فرقه بوداییان طرفدار تفکر وعبادت وریاضت
authoritarian	طرفدار تمرکز قدرت در دست یکنفر یا یک هیئت
Zionist	طرفدار نهضت تمرکز یهود در فلسطین صهیونیست
teachings	اصول
tenet	اصول
ism	اصول
ism	: اصول
teaching	اصول
principles	اصول
root	اصول
doctrines	اصول
doctrine	اصول
technic	اصول
roots	اصول
nitty-gritty	اصول
grimaced	ادا و اصول
monopolosm	اصول انحصار
general principles	اصول کلی
principles of economy	اصول اقتصاد
dogma	اصول عقاید
dogmas	اصول عقاید
principles of religion	اصول مذهب
denial measures	اصول ممانعت
rational principle	اصول عقلیه
economic principles	اصول اقتصادی
prineipal parts	اصول فعل
tenets	اصول مسلم
grimace	ادا و اصول
principles of economics	اصول اقتصاد
grimaces	ادا و اصول
monopolism	اصول انحصار
theories	اصول نظری
tenet	اصول مرام
mormonism	اصول mormon ها
mutualism	اصول همکاری
theory	اصول نظری
systems	اصول وجود
naziism	اصول نازی
nazism	اصول نازی
systems	روش اصول
neodoxy	اصول نوین
system	اصول وجود
system	روش اصول
grimacing	ادا و اصول
methodologies	علم اصول
communism	اصول اشتراکی
chung shin	اصول تکواندو
technologically	اصول فنی
abolitionist	اصول بردگی
accounting principles	اصول حسابداری
banking principles	اصول بانکداری
relativity principles	اصول نسبیت
functional	اصول مبادی
technics	اصول فنی
doctrine	اصول حکمت
doctrines	اصول حکمت
kinesiology	اصول مکانیزم
roots and branches	اصول وفروع
technological	اصول فنی
constitutionalism	اصول مشروطیت
methodology	علم اصول
copernician system	اصول کپرنیک
creationism	اصول افرینش
modernism	اصول امروزی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com