Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English
Persian
negrophile
طرفدار سیاه پوست
Other Matches
melanin
رنگ سیاه ولکههای سیاه روی پوست
ethiope
سیاه پوست
ethiopian
سیاه پوست
melanic
سیاه پوست
Negro
سیاه پوست
melanotic
سیاه پوست
negress
زن سیاه پوست
nigger
سیاه پوست
Negroes
سیاه پوست
blach hulled
سیاه پوست
niggers
سیاه پوست
pickaninny
بچه سیاه پوست
voodoo
جادوگر سیاه پوست
voudou
جادوگر سیاه پوست
Jim Crow
سیاه پوست امریکایی
picaninny
بچه سیاه پوست
ethiop
اهل حبشه سیاه پوست
melanoma
تومر سیاه رنگ قشرعمیق پوست
nationalists
طرفدار استقلال ملی طرفدار برتری ملت خود
nationalist
طرفدار استقلال ملی طرفدار برتری ملت خود
white hope
بوکسور سفیدپوست درمقابل بوکسور سیاه پوست
basalt
نوع سنگ چخماق یا اتش نشانی سیاه مرمر سیاه
silhouette
نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
silhouettes
نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
endermic
انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
crape
نوار ابریشمی سیاه سیاه پوشانیدن
scleroderma
مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological
مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
sables
رنگ سیاه لباس سیاه
sable
رنگ سیاه لباس سیاه
bold face
طرح سیاه حرف سیاه
black holes
حفره سیاه چاله سیاه
black hole
حفره سیاه چاله سیاه
smutted whcat
گندم سیاه یا زنگ سیاه
ethiops
سیاب سیاه جیوه سیاه
skinning
پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned
پوست کندن با پوست پوشاندن
skin
پوست کندن با پوست پوشاندن
skins
پوست کندن با پوست پوشاندن
slough
پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
black body radiation
تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
peel
پوست انداختن پوست
tegumnentum
پوست طبیعی پوست
peels
پوست انداختن پوست
advocator
طرفدار
pro-
طرفدار
advocating
طرفدار
pro
طرفدار
advocates
طرفدار
advocated
طرفدار
advocate
طرفدار
partizan etc
طرفدار
factioneer
طرفدار
cohort
طرفدار
partizan
طرفدار
adherent
طرفدار
partisans
طرفدار
partisan
طرفدار
cohorts
طرفدار
one-sided
طرفدار
adherents
طرفدار
insurrectionist
طرفدار
votary
طرفدار
party
طرفدار
exponent
طرفدار
exponents
طرفدار
partial
طرفدار
paper white monitor
صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
royalists
طرفدار سلطنت
centralist
طرفدار تمرکز
royalist
طرفدار سلطنت
reformers
طرفدار نهضت
activist
طرفدار عمل
reformer
طرفدار نهضت
democrate
طرفدار دمکراسی
keynesianism
طرفدار کینز
risk lover
طرفدار ریسک
risk lover
طرفدار خطر
centralists
طرفدار تمرکز
nudist
طرفدار برهنگی
he is on our side
طرفدار مااست
soccer fan
[soccer supporter]
[American English]
طرفدار فوتبال
activists
طرفدار عمل
to count
طرفدار شمردن
papist
طرفدار پاپ
football fan
[British English]
طرفدار فوتبال
absolutist
طرفدار استبداد
factionary
طرفدار یک فرقه
abolitionist
طرفدار برانداختن
monopolist
طرفدار انحصار
interventionist
طرفدار مداخله
communists
طرفدار مرام اشتراکی
theorists
طرفدار استدلال نظری
teetotalist
طرفدار منع مسکرات
aesthetes
طرفدار صنایع زیبا
mutualist
طرفدار اصول همدستی
proponent
توضیح دهنده طرفدار
proponents
توضیح دهنده طرفدار
prohibitionist
طرفدار منع مسکرات
football fan
[American English]
طرفدار فوتبال آمریکایی
radicals
طرفدار اصلاحات اساسی
aesthete
طرفدار صنایع زیبا
protectionism
مکتب طرفدار حمایت
mongamist
طرفدار داشتن یک همسر
communist
طرفدار مرام اشتراکی
theorist
طرفدار استدلال نظری
partialist
شخص طرفدار یا معتصب
radical
طرفدار اصلاحات اساسی
revivalists
طرفدار احیای مذهبی
revivalist
طرفدار احیای مذهبی
parliamentarian
طرفدار حکومت پارلمانی
parliamentarians
طرفدار حکومت پارلمانی
libertarian
طرفدار ازادی اراده
world federalist
طرفدار حکومت جهانی
aristocrate
طرفدار حکومت اشراف
autonomist
طرفدار استقلال داخلی
feminist
طرفدار حقوق زنان
libertarians
طرفدار ازادی اراده
federalist
طرفدار دولت فدرال
theocrat
طرفدار یزدان سالاری
supply side economics
اقتصاد طرفدار عرضه
feminists
طرفدار حقوق زنان
equalitarian
طرفدار تساوی انسان
literalist
طرفدار معنی یا ترجمه لفظی
mercantilist
طرفدار سیاست موازنه اقتصادی
feudalist
طرفدار اصول ملوک الطوایف
suffragettes
زن طرفدار حق رای وانتخاب زنان
suffragette
زن طرفدار حق رای وانتخاب زنان
adhere
طرفدار بودن وفا کردن
adhered
طرفدار بودن وفا کردن
humanitarian
طرفدار کاهش الام بشر
adequateness
طرفدار بودن وفا کردن
adheres
طرفدار بودن وفا کردن
sympathisers
طرفدار همفکر پشتیبان فکری
sympathizer
طرفدار همفکر پشتیبان فکری
spiritualists
طرفدار اصول روحانیت ومعنویت
sympathizers
طرفدار همفکر پشتیبان فکری
adhering
طرفدار بودن وفا کردن
white supremacist
طرفدار تفوق نژادی سفیدپوستان
protectionists
طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی
protectionist
طرفدار حمایت از صنایع داخلی
fan
پشتیبان
[طرفدار]
[هوادار]
[ورزش]
protectionist
طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی
centrist wing
طرفدار جناح میانه رو
[سیاست]
spiritualist
طرفدار اصول روحانیت ومعنویت
academic
طرفدار حکمت و فلسفه افلاطون
protectionists
طرفدار حمایت از صنایع داخلی
teetotaller
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
presbyteral
طرفدار اصول پرسبیتری وابسته به کشسش ها
manchester school
مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
reformer
پیشوای اصلاحات طرفدار دگرگونی اساسی
municipalist
طرفدار نظارت یا اقدامات شهر داری
teetotallers
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
voluntaryist
طرفدار سربازگیری از میان مردم داوطلب
segregationist
طرفدار جدایی نژاد سفید وسیاه
imperialist
طرفدار حکومت امپریالیستی استعمار طلب
reformers
پیشوای اصلاحات طرفدار دگرگونی اساسی
socialists
سوسیالیست طرفدار توزیع وتعدیل ثروت
socialist
سوسیالیست طرفدار توزیع وتعدیل ثروت
teetotaler
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
revivalist
طرفدار احیای آداب و رسوم قدیمی
lancastrian
در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
Zionist
طرفدار نهضت تمرکز یهود در فلسطین صهیونیست
authoritarian
طرفدار تمرکز قدرت در دست یکنفر یا یک هیئت
Zen
فرقه بوداییان طرفدار تفکر وعبادت وریاضت
authoritarians
طرفدار تمرکز قدرت در دست یکنفر یا یک هیئت
xanthochroid
شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
irredentist
طرفدار برگرداندن همه جاهایی که ایتالیایی حرف میزنند به ایتالیا
hipster
شخص طرفدار امور جدیدوبیسابقه مانند مواد مخدره وغیره
groundhopper
[British English]
طرفدار فوتبال که مرتب همه بازیهای دور
[از خانه]
تیم خود را دیدار میکند.
tammany
انجمن تامانی نیویورک وابسته بانجمن طرفدار کسب نفوذ سیاسی وبلدی بوسیله رشاء
Marxist
طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد
Marxists
طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد
blacks
سیاه
marsh
سیاه اب
quagmires
سیاه اب
ebon
سیاه
jetty
سیاه
glaucoma
اب سیاه
swamp
سیاه اب
dogwood
سیاه ال
quagmire
سیاه اب
blackest
سیاه
sooty
سیاه
marshes
سیاه اب
jet-black
سیاه سیاه
bog
سیاه اب
Negroes
سیاه
bogs
سیاه اب
Negro
سیاه
swamped
سیاه اب
swamps
سیاه اب
pitch dark
سیاه
blacked
سیاه
grimy
سیاه
mossy
سیاه اب
jetties
سیاه
black
سیاه
sad coloured
سیاه
blacker
سیاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com