Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (2 milliseconds)
English
Persian
soccer fan
[soccer supporter]
[American English]
طرفدار فوتبال
football fan
[British English]
طرفدار فوتبال
Search result with all words
football fan
[American English]
طرفدار فوتبال آمریکایی
groundhopper
[British English]
طرفدار فوتبال که مرتب همه بازیهای دور
[از خانه]
تیم خود را دیدار میکند.
Other Matches
nationalists
طرفدار استقلال ملی طرفدار برتری ملت خود
nationalist
طرفدار استقلال ملی طرفدار برتری ملت خود
footballs
توپ فوتبال فوتبال بازی کردن
football
توپ فوتبال فوتبال بازی کردن
soccer
فوتبال
playing field
زمین فوتبال
playing fields
زمین فوتبال
elevens
تیم فوتبال
pigskin
توپ فوتبال
football game
بازی فوتبال
eleven
تیم فوتبال
football
بازی فوتبال
footballer
فوتبال بازی کن
footballers
فوتبال بازی کن
footballs
بازی فوتبال
football
توپ فوتبال
left for ward
در فوتبال پیشرو چپ
gridiron
زمین فوتبال
grid
زمین فوتبال
soccer
بازی فوتبال
association football
اتحادیه فوتبال
kick about
فوتبال هردمبیل
canadian football
فوتبال کانادایی
football club
[British Englisch]
باشگاه فوتبال
boot
کفش فوتبال
grids
زمین فوتبال
soccer field
زمین فوتبال
gridition
زمین فوتبال
pro-
طرفدار
pro
طرفدار
insurrectionist
طرفدار
exponent
طرفدار
adherent
طرفدار
one-sided
طرفدار
party
طرفدار
cohorts
طرفدار
cohort
طرفدار
advocator
طرفدار
votary
طرفدار
factioneer
طرفدار
exponents
طرفدار
adherents
طرفدار
partizan etc
طرفدار
partisan
طرفدار
partisans
طرفدار
advocating
طرفدار
advocates
طرفدار
advocated
طرفدار
advocate
طرفدار
partial
طرفدار
partizan
طرفدار
indoor soccer
فوتبال داخل سالن
kick off
شروع مسابقه فوتبال
rules of football
قوانین یا قواعد فوتبال
signal caller
مدافع 3/4 در فوتبال امریکایی
six man football
فوتبال دو تیم 6 نفره
to finish the ball into the net
با توپ گل زدن
[فوتبال]
to play football
فوتبال بازی کردن
touchline
خط اطراف زمین فوتبال
to play soccer
فوتبال بازی کردن
water polo
بازی فوتبال ابی
soccer ball throw
پرتاب توپ فوتبال
football hooligan
خرابگر پر سر و صدای فوتبال
American football
فوتبال آمریکایی
[ورزش]
goalkeepers
دروازه بان فوتبال
goalkeeper
دروازه بان فوتبال
to count
طرفدار شمردن
keynesianism
طرفدار کینز
he is on our side
طرفدار مااست
monopolist
طرفدار انحصار
activists
طرفدار عمل
interventionist
طرفدار مداخله
papist
طرفدار پاپ
risk lover
طرفدار خطر
risk lover
طرفدار ریسک
factionary
طرفدار یک فرقه
activist
طرفدار عمل
reformer
طرفدار نهضت
reformers
طرفدار نهضت
nudist
طرفدار برهنگی
royalists
طرفدار سلطنت
royalist
طرفدار سلطنت
centralist
طرفدار تمرکز
abolitionist
طرفدار برانداختن
absolutist
طرفدار استبداد
centralists
طرفدار تمرکز
democrate
طرفدار دمکراسی
speedball
نوعی بازی شبیه فوتبال
lateral pass
پاس توپ فوتبال از پهلو
scrummage
نوعی بازی فوتبال راگبی
hockey
چوگان بازی با اصول فوتبال
scrum
نوعی بازی فوتبال راگبی
scrums
نوعی بازی فوتبال راگبی
I have lost my interest in football .
دیگر به فوتبال علاقه ای ندارم
Playing football is not my idea of fun .
فوتبال هم بنظر من تفریح نشد
feminists
طرفدار حقوق زنان
prohibitionist
طرفدار منع مسکرات
teetotalist
طرفدار منع مسکرات
proponents
توضیح دهنده طرفدار
world federalist
طرفدار حکومت جهانی
proponent
توضیح دهنده طرفدار
supply side economics
اقتصاد طرفدار عرضه
theorist
طرفدار استدلال نظری
protectionism
مکتب طرفدار حمایت
theocrat
طرفدار یزدان سالاری
radical
طرفدار اصلاحات اساسی
radicals
طرفدار اصلاحات اساسی
theorists
طرفدار استدلال نظری
aesthetes
طرفدار صنایع زیبا
libertarian
طرفدار ازادی اراده
libertarians
طرفدار ازادی اراده
revivalist
طرفدار احیای مذهبی
revivalists
طرفدار احیای مذهبی
equalitarian
طرفدار تساوی انسان
parliamentarian
طرفدار حکومت پارلمانی
parliamentarians
طرفدار حکومت پارلمانی
aristocrate
طرفدار حکومت اشراف
autonomist
طرفدار استقلال داخلی
aesthete
طرفدار صنایع زیبا
communists
طرفدار مرام اشتراکی
communist
طرفدار مرام اشتراکی
negrophile
طرفدار سیاه پوست
mutualist
طرفدار اصول همدستی
federalist
طرفدار دولت فدرال
feminist
طرفدار حقوق زنان
partialist
شخص طرفدار یا معتصب
mongamist
طرفدار داشتن یک همسر
short ball
شوت کردن کوتاه توپ
[فوتبال]
high ball
شوت کردن بالا توپ
[فوتبال]
to keep the ball moving
توپ را به جایی غلت دادن
[فوتبال]
football cleats
کفش گل میخ دار فوتبال آمریکایی
low ball
شوت کردن پائین توپ
[فوتبال]
to let the ball do the work
توپ را به جایی غلت دادن
[فوتبال]
long ball
[شوت کردن بلند توپ]
[فوتبال]
The football field must be marked out.
زمین فوتبال را باید خط کشی کرد
uprights
تیرهای عمودی دروازه فوتبال امریکایی
he is a novice in football
در بازی فوتبال تازه کار است
flag football
نوعی فوتبال با 6 تا 9 نفر درهر تیم
suffragette
زن طرفدار حق رای وانتخاب زنان
spiritualist
طرفدار اصول روحانیت ومعنویت
adequateness
طرفدار بودن وفا کردن
feudalist
طرفدار اصول ملوک الطوایف
humanitarian
طرفدار کاهش الام بشر
sympathizer
طرفدار همفکر پشتیبان فکری
sympathisers
طرفدار همفکر پشتیبان فکری
literalist
طرفدار معنی یا ترجمه لفظی
mercantilist
طرفدار سیاست موازنه اقتصادی
protectionists
طرفدار حمایت از صنایع داخلی
protectionists
طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی
suffragettes
زن طرفدار حق رای وانتخاب زنان
adhere
طرفدار بودن وفا کردن
adhered
طرفدار بودن وفا کردن
adheres
طرفدار بودن وفا کردن
adhering
طرفدار بودن وفا کردن
academic
طرفدار حکمت و فلسفه افلاطون
protectionist
طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی
sympathizers
طرفدار همفکر پشتیبان فکری
protectionist
طرفدار حمایت از صنایع داخلی
centrist wing
طرفدار جناح میانه رو
[سیاست]
white supremacist
طرفدار تفوق نژادی سفیدپوستان
spiritualists
طرفدار اصول روحانیت ومعنویت
fan
پشتیبان
[طرفدار]
[هوادار]
[ورزش]
punts
توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
grey cup
مسابقه قهرمانی و جایزه اتحادیه فوتبال کانادایی
punted
توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
Football pool
[British English]
قماربازی روی نتیجه بازی تیمهای فوتبال
punt
توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
fielder
بازیکن میدان فوتبال وغیره صحرا نورد
movement off-the-ball
بازی بدون توپ
[تمرین ورزش فوتبال]
presbyteral
طرفدار اصول پرسبیتری وابسته به کشسش ها
segregationist
طرفدار جدایی نژاد سفید وسیاه
teetotaler
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
revivalist
طرفدار احیای آداب و رسوم قدیمی
imperialist
طرفدار حکومت امپریالیستی استعمار طلب
reformers
پیشوای اصلاحات طرفدار دگرگونی اساسی
reformer
پیشوای اصلاحات طرفدار دگرگونی اساسی
voluntaryist
طرفدار سربازگیری از میان مردم داوطلب
teetotaller
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
teetotallers
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
socialist
سوسیالیست طرفدار توزیع وتعدیل ثروت
socialists
سوسیالیست طرفدار توزیع وتعدیل ثروت
manchester school
مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
municipalist
طرفدار نظارت یا اقدامات شهر داری
team area
محدوده بین دو خط 53 یاردی در هر دو طرف زمین فوتبال امریکایی
Zionist
طرفدار نهضت تمرکز یهود در فلسطین صهیونیست
authoritarian
طرفدار تمرکز قدرت در دست یکنفر یا یک هیئت
authoritarians
طرفدار تمرکز قدرت در دست یکنفر یا یک هیئت
Zen
فرقه بوداییان طرفدار تفکر وعبادت وریاضت
lancastrian
در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
yardage
تعداد یاردهای بدست امده بازیگر یا تیم فوتبال امریکایی
broomball
نوعی هاکی روی یخ بدون کفش اسکیت با جارو و توپ فوتبال
yard marker
خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
lineup
اماده ومجهز کردن ترتیب جای بازیکنان فوتبال طرز قرار گیری
yard line
خطوط واقعی یا فرضی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
hipster
شخص طرفدار امور جدیدوبیسابقه مانند مواد مخدره وغیره
irredentist
طرفدار برگرداندن همه جاهایی که ایتالیایی حرف میزنند به ایتالیا
tammany
انجمن تامانی نیویورک وابسته بانجمن طرفدار کسب نفوذ سیاسی وبلدی بوسیله رشاء
touch football
نوعی فوتبال با 6 یا 9 بازیگردر هر تیم که سد کردن مجازاست ولی حمله بدنی مجازنیست و فقط لمس حریف کافی است
Marxist
طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد
Marxists
طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com