English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (11 milliseconds)
English Persian
the litigants طرفین دعوی
Search result with all words
referee در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
refereed در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
refereeing در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
referees در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
pleadings افهارات طرفین دعوی صورت افهارات طرفین دعوی
wager of battle نوعی از دادرسی که در زمان ویلیام فاتح در انگلستان مرسوم بود و در ان طرفین دعوی به نبرد می پرداختند وفاتح نبرد دادبرده محاکمه نیزمحسوب می شد
Other Matches
contracting parties طرفین متعاهدین طرفین متعاقدین
high contracting parties طرفین معظمین متعاقدین طرفین معظمین متعاهدین
restitution of conjugal rights دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
pretend دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretends دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretending دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
trover دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
parties طرفین
extremes طرفین
the contracting parties طرفین متعاهدین
the contracting parties طرفین متعاقدین
disposed flank طرفین باز
parties to the contract طرفین عقد
mutual concent تراضی طرفین
contracting parties طرفین متقاعدین
parties to a contract طرفین قرارداد
parties to a contract طرفین متعاهدین
mutual agreement توافق طرفین
contracting parties طرفین قرارداد
limbs هرکدام از طرفین کمان
limb هرکدام از طرفین کمان
tilt angle زاویه تمایل به طرفین
side lights چراغهای طرفین ناو
privity of a contract مسئوولیت طرفین قرارداد
privity of contract مسئولیت طرفین قرارداد
corners طرفین پایگاه اصلی
cornering طرفین پایگاه اصلی
corner طرفین پایگاه اصلی
verandahs ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
sidelining خطوط طرفین میدان بازی
leeboard یکی از دو تخته طرفین کف قایق
parties to the contract طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
sidelines خطوط طرفین میدان بازی
sidelined خطوط طرفین میدان بازی
verandas ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
side lights چراغ دریانوردی طرفین ناو
straddle split وضع باز پاها به طرفین
sideline خطوط طرفین میدان بازی
verandah ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
covenants که بین طرفین مبادله می گردد
covenant که بین طرفین مبادله می گردد
like as we lie طرفین دارای ضربات مساوی
voluntary partition افراز با رضایت یا سازش طرفین
pitch curves تلاقی سطوح طرفین دندانه
consensual مبنی بر رضایت طرفین رضایتی
veranda ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
privity in contract انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
hamstrung زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstringing زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstring زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstrings زردپی طرفین حفره پشت زانو
The two parties seem irreoncilable. طرفین آشتی راناپذیر بنظر می رسند ت
side staddle hep پرش به بالا با پاهای باز ودستها به طرفین
rectification تصحیح سند بر مبنای قصد واقعی طرفین
lock forward هرکدام از دو نفر خط تهاجم در طرفین ردکننده توپ
ten yard خط شکسته در طرفین خط نیمه به فاصله 01 یارد ازان
blackguards سرویسی که بدون برخورد به دیوارهای طرفین به دیوارمقابل بخورد
blackguard سرویسی که بدون برخورد به دیوارهای طرفین به دیوارمقابل بخورد
equitable mortgage از اعمال طرفین یک عمل یا تاسیس حقوقی ناشی میشود
popping crease خط 8 متری در طرفین میله که محدوده جلویی توپزن است
limbers ناودانهای طرفین ته کشتی که از انجا اب به منبع تلمبه میرسد
unilateral contract پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
outrigger چوبهای دراز طرفین قایق برای نگاه داشتن تورماهیگیری
parlementaire کسی که بین طرفین متحاربین مبادله پیام را به عهده دارد
contra proferentem قراردادی که مورد رضای طرفین باشد قرارداد مرضی الطرفین
In this contract , there are no loopholes for either party . دراین قرار داد هیچ را ؟ فراری برای طرفین نیست
re axtent تجدید نظر در ارزیابی یامساحی زمین و خانه در اثراعتراض یکی از طرفین
sightscreen دیوار یا نرده در طرفین زمین کریکت به عنوان زمینه برای توپ انداز
restraint of trade قراردادی که ضمن ان تجارت یکی از طرفین قرارداد به طور نامحدود منع شود
prize fighting درمحلهای عمومی برای جایزه که طرفین نزاع و شرط بندی کنندگان قابل تعقیب هستند
ditched حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
ditches حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
ditch حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
professions دعوی
pretension دعوی
pretensions دعوی
strife دعوی
lawsuit دعوی
profession دعوی
quarrels دعوی
lawsuits دعوی
claimed دعوی
suit at law دعوی
claims دعوی
quarrelling دعوی
case دعوی
quarrel دعوی
quarrelled دعوی
claiming دعوی
claim دعوی
quarreling دعوی
cases دعوی
quarreled دعوی
adjudicated تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicating تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicates تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicate تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
counterclaim دعوی متقابل
counter claim دعوی متقابل
waiving a claim اسقاط دعوی
criminal action دعوی جزایی
prime impression دعوی بدوی
acquittance سندترک دعوی
admissible case دعوی مسموع
bringing an action اقامه دعوی
initiating proceedings اقامه دعوی
cause of claim منشاء دعوی
civil action دعوی مدنی
claim for restitution دعوی استرداد
ancillary suit دعوی طاری
acquittance ترک دعوی
cross action دعوی متقابل
relinquishment of a claim اسقاط دعوی
relinquishment of a claim ترک دعوی
quitclaim ترک دعوی
mertis of the case ماهیت دعوی
proceeding for damage دعوی خسارت
right of action حق اقامه دعوی
nullity proceeding دعوی بطلان
object of claim خواسته دعوی
prime impression دعوی ابتدایی
personal action دعوی منقول
parties of dispute اصحاب دعوی
post litem motam پس از طرح دعوی
parties to a dispute اصحاب دعوی
possessory action دعوی مالکیت
personal action دعوی شخصی
remedy sought by plaintiff خواسته دعوی
restitution of conjugal rights دعوی تمکین
desistement انصراف از دعوی
desistement ترک دعوی
hypothetical case دعوی فرضی
vexatious action دعوی ایذائی
withdrawal of a case استرداد دعوی
substituted service اوراق دعوی
subject of debate موضوع دعوی
splitting a cause of action تجزیه دعوی
jactation دعوی دروغ
jactitation دعوی دروغ
set up claim to دعوی کردن
set off دعوی متقابل
s.c همان دعوی
lis mota شروع دعوی
retraxit استرداد دعوی
party to a suit طرف دعوی
sue دعوی کردن
cases دعوی مورد
cases دعوی مرافعه
quarreled دعوی کردن
claimants اصحاب دعوی
pretension دعوی خودفروشی
pretensions دعوی خودفروشی
quarrels دعوی کردن
case دعوی مورد
quarrel دعوی کردن
parties اصحاب دعوی
sued دعوی کردن
pleas پاسخ دعوی
sues دعوی کردن
plea پاسخ دعوی
suing دعوی کردن
quarreling دعوی کردن
issues موضوع دعوی
issued موضوع دعوی
issue موضوع دعوی
litigants اصحاب دعوی
opponent طرف دعوی
opponents طرف دعوی
disclaimers ترک دعوی
case دعوی مرافعه
suit خواستگاری دعوی
suited خواستگاری دعوی
litigant طرف دعوی
suits خواستگاری دعوی
litigation دعوی قضایی
quarrelled دعوی کردن
litigation ترافع دعوی
hearing استماع دعوی
quarrelling دعوی کردن
disclaimer ترک دعوی
hearings استماع دعوی
mobile warfare جنگ سیال جنگی که در ان طرفین بامبادله اتش و کاربرد مانورو استفاده از زمین ابتکارعملیات را به دست گرفته وحفظ می نمایند
prima facie case دعوی قابل استماع
relinquish ترک دعوی کردن
querela دعوی مطروح در محکمه
quarreling دعوی کردن منازعه
quitclaim سند ترک دعوی
possessory action دعوی اعاده مالکیت
relinquished ترک دعوی کردن
lose the case محکوم شدن در دعوی
real action دعوی غیر منقول
relinquish a claim ترک دعوی کردن
disclaims ترک دعوی کردن
obiter dictum خارج از موضوع دعوی
quarrelled دعوی کردن منازعه
pretend to دعوی یا ادعا کردن
pleas in bar مدافعات مسقط دعوی
quarrel دعوی کردن منازعه
quarrelling دعوی کردن منازعه
disclaim ترک دعوی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com