Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
horizontal clock system
طریقه هواسنجی برای به دست اوردن جهت باد
Other Matches
rabal
روش تعیین اوضاع جوی به وسیله بالنهای هواسنجی روش استفاده از پیامهای هواسنجی
pibal
دیدبانی بصری بالن هواسنجی برای تعیین سمت باد
stereography
طریقه برجسته نگاری یا رسم ارتفاعات به طریقه استریوسکوپی
gather shot
ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
aerometry
هواسنجی
meteorological
هواسنجی
meteorology
هواسنجی
meteorological
مربوط به هواسنجی
meteorological data
اطلاعات هواسنجی
meteorological data
عناصر هواسنجی
meteorological message
پیام هواسنجی
to give reasons for a thing
دلیل برای چیزی اوردن
meteorological datum plane
ایستگاه مبنای هواسنجی
to pick on
برای کارهای دشواربرگزیدن بستوه اوردن
to make a study of something
برای بدست اوردن چیزی کوشیدن
rawinsonde
دستگاه راوین رادار هواسنجی
radiosonde
دستگاه رادیو سوند هواسنجی
aerometeorograph
دستگاه نگارش عوامل هواسنجی
hawking
شکارباباز سرفه برای بیرون اوردن خلط
land hunger
از برای بدست اوردن یاملک حرص ملاکی
hemostat
اسباب یا دارویی برای بند اوردن خونریزی
water dog
سگ تربیت شده برای اوردن مرغ ابی
to have a bone to pick
بهانه یا دلیل برای دعوایااستیضاح بدست اوردن
cupidity
حرص واز برای بدست اوردن مال
radiosonde
بالن مخصوص سنجش هوادر هواسنجی
to take out a patent
حق ثبت شده برای استفاده ازاختراعی بدست اوردن
pickup
انداختن چوب و نخ بعقب برای بیرون اوردن ماهی از اب
windlass
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
poke check
فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
mezereum
پوست ماذریون که در داروسازی برای اوردن خوی و پیشاب میدهند
windlasses
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
symbolic form
علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی
austempering
تغییرات فیزیکی که در دمای ثابت برای بدست اوردن باینات از استنیت انجام می گیرد
foreground processing
اجرای خودکار برنامههای کامپیوتر که برای به انحصاردر اوردن امکانات کامپیوترطراحی شده اند
cruise control
کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
warping
پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل
manner
طریقه
methods
طریقه
method
طریقه
lins donawitz process
طریقه ال دی
methode
طریقه
genre
طریقه
genres
طریقه
form
طریقه
way
طریقه
formed
طریقه
structure
طریقه
forms
طریقه
system
طریقه
systems
طریقه
governmentalize
تحت کنترل حکومت در اوردن بصورت دولتی در اوردن
mode
طرز طریقه
method
راه طریقه
modes
طرز طریقه
process
روند طریقه
processes
روند طریقه
routine
طریقه عادی
acoustic
به طریقه صوتی
fashion
طرز طریقه
fashions
طرز طریقه
shortcut
طریقه اقتصادی
methods
راه طریقه
fashioning
طرز طریقه
fashioned
طرز طریقه
absolutism
طریقه مطلقه
solemn form
طریقه رسمی
routinely
طریقه عادی
routines
طریقه عادی
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
to press against any thing
بر چیزی فشار اوردن بچیزی زور اوردن
jargonize
بزبان غیر مصطلح یا امیخته در اوردن یا ترجمه کردن بقالب اصطلاحات خاص علمی یافنی مخصوص در اوردن
power press extrusion
طریقه اشترانق پرس
method of measurment
طریقه اندازه گیری
contact print
چاپ به طریقه تماس
measuring method
طریقه اندازه گیری
sand cone method
طریقه جابجایی ماسه
procedure
رویه طریقه فرایند
the manner of doing any thing
روش یا طریقه کاری
international practice
طریقه معمول به بین المللی
centralized control
انجام کنترل به طریقه تمرکزی
caged storage
انبار کردن به طریقه محصور
facture
عمل یا طریقه ساختن هرچیزی
centrifugal casting process
طریقه ریخته گری گریز از مرکز
magnetic anomaly detection gear
دستگاه اکتشاف زیردریایی به طریقه مغناطیسی
brinell hardness test
طریقه اندازه گیری سختی برینل
acoustical surveillance
اکتشاف وتجسس هدفها به طریقه صوتی
aerodynamic missile
موشکی که به طریقه ایرودینامیکی کار میکند
mechanical sweep
مین جمع کردن به طریقه خودکار
sonne photography
روش عکاسی به طریقه عکسبرداری از یک نوار ممتدزمین
rod float
تعیین سرعت اب در کانال به طریقه جسم شناور
stereocomparagraph
دستگاه رسم خطوط میزان منحنی به طریقه استریوسکوپی
grasp
بچنگ اوردن گیر اوردن
grasps
بچنگ اوردن گیر اوردن
grasped
بچنگ اوردن گیر اوردن
a penny for your thoughts
<idiom>
[طریقه ای پرسش در مورد اینکه طرف مقابل به چی فکر می کند؟]
subaqueous ranging
طریقه اکتشاف و تعیین محل هدفهای غیرقابل رویت دریایی
wiser
کلمه پسوندیست بمعنی "راه وروش و طریقه و جنبه " و"عاقل "
wisest
کلمه پسوندیست بمعنی "راه وروش و طریقه و جنبه " و"عاقل "
wise
کلمه پسوندیست بمعنی "راه وروش و طریقه و جنبه " و"عاقل "
housekeeping
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
honey combing
روش انبار کردن و تخلیه کالاها به طریقه لانه زنبوری و خوشهای
stereophotogrammetry
تهیه و رسم نقشه جات ازروی عکس هوایی به طریقه برجسته بینی و استریوسکوپی
terrtorialize
محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
ism
پسوندی بمعنی >عمل < و>کار< و >طریقه عمل < و>حالت < و >شرط < و >پیروی <
pibal
تعیین جهت وزش باد به طریقه بصری دیدبانی بصری
plenum method
طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
clock method
روش شمارش هدفها به طریقه ساعتی روش شمارش در جهت عقربه ساعت
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
linear speed
روش محاسبه سبقت به طریقه خطی سبقت خطی هدف
microsoft
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
polar plot
روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی
drives
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
strategies
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
infra red link
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
recall
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narrative
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
Ackerman's function
تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
recalled
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
c
استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
recalls
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narratives
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
iil
دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
permanent
آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
revenue tax
مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
teacloths
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
teacloth
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
no show
مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
bin
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
bins
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
grammars
امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
HTTP
دستوری که جستجوگر برای درخواست وب سرور اینترنت برای اطلاعات صفحه وب میدهد
scratched
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
autos
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
cold test
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
doubled
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
open
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
auto
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
scratches
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratching
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
opened
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
scratch
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
doubled up
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
liberal education
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
opens
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
cold thrust
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
double
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
bread and point
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
cat
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
potatoes and point
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
grammar
امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
cats
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
intubation
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
personal
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
FDDI
اختصاری برای استاندارد FDD1 برای ارسال داده آنالوگ به صورت دیجیتال
feedback
اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
redundancy
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
redundancies
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
diagnostics
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
pork barrel
برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
haze
تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
turnaround time
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
invitation
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
executive information system
نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
straight line coding
برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
beta range
حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی
VidCap
برنامه کاربردی در ویدیوی ماکروسافت برای سیستم ویندوز برای نگهداری یک رشته ویدیویی
wiring
ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
Kaleida Labs
شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای
precision
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت
invitations
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
labor of love
<idiom>
انجام کار برای خشنودی شخص نه برای پول
people who live in glass houses should not throw stones
<idiom>
هرچه را برای خود میپسندی برای دیگران هم ب"سند
multiple
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن
phoneme
برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا
hybrid circuit
ترکیب کامپیوترهای آنالوگ و دیجیتال و قط عات برای تامین سیستم بهینه برای کار مشخص
compiler
اسمبلر یا کامپایلری که یک برنامه را برای یک کامپیوتر کامپایل و در همان زمان برای دیگری اجرا میکند
cue
پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
keystroke
برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است
cues
پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
writes
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
write
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
weight belt
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
billiard point
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
conferencing
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
boarded
BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
literacy
اصط لاحات مربوطه و قادر بودن برای استفاده از کامپیوتر برای برنامه نویسی و برنامههای کاربردی
electronic
سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
z buffer
محل از حافظه برای ذخیره اطلاعات بردار Z برای شی گرافیکی نمایش داده شده روی صفحه
board
BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
I am here for a language course
من برای برای یک دوره زبان به اینجا آمدم.
busy
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
dithering
ترکیب نقطههای رنگارنگ برای یک رنگ جدید یک روش گرافیکی کامپیوتر برای افزودن شدت نور نمایش
monitored
صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com