English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
hit طعمه دزدی ماهی
hits طعمه دزدی ماهی
hitting طعمه دزدی ماهی
Other Matches
lures طعمه ماهی
luring طعمه ماهی
lured طعمه ماهی
lure طعمه ماهی
take طعمه خوردن ماهی
takes طعمه خوردن ماهی
bait fish ماهی کوچک بعنوان طعمه
steamers طعمه تر مصنوعی به شکل ماهی کپور
steamer طعمه تر مصنوعی به شکل ماهی کپور
dapping نوعی صید ماهی با بالا وپایین بردن طعمه تا مماس اب شود
squidding استفاده از طعمه مصنوعی بجای طعمه طبیعی درماهیگیری
brigand دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
bandit دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
raider دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
robber دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
heister [American E] دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
preyer دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
theft and pilferage دزدی و دله دزدی
pomfret یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
sea horse موجود افسانهای که نصف بدنش اسب ونصف دیگرش ماهی بوده گراز ماهی
heck ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
escolar نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
fished ماهی صید کردن ماهی گرفتن
fish ماهی صید کردن ماهی گرفتن
guppies ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
guppy ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
fishes ماهی صید کردن ماهی گرفتن
haddock ماهی روغن کوچک قسمی ماهی
mackerel ماهی خال مخالی ماهی اسقومری
grayfish نوعی ماهی روغن سگ ماهی
terminal tackle طعمه
victim طعمه
set طعمه ها
sets طعمه ها
baiting طعمه
prey طعمه
setting up طعمه ها
victims طعمه
baited طعمه دادن
bait طعمه دادن
bait طعمه ماهیگیری
baits طعمه ماهیگیری
baited طعمه ماهیگیری
hanks طعمه شکار
baiter طعمه دهنده
chumming طعمه ریزی
chums طعمه ماهیگیری
chum طعمه ماهیگیری
predacity طعمه جویی
ravin طعمه شکاری
baits طعمه دادن
hank طعمه شکار
victimizing طعمه کردن
prey طعمه قربانی
victimising طعمه کردن
victimizes طعمه کردن
victimises طعمه کردن
victimised طعمه کردن
put-upon طعمه قراردادن
victimize طعمه کردن
put upon طعمه قراردادن
victimized طعمه کردن
bait casting پرتاب نخ ماهیگیری با طعمه
nymphs طعمه مصنوعی ماهیگیری
fly-fishing ماهیگیری با طعمه مصنوعی
popper طعمه شناور ماهیگیری
nymph طعمه مصنوعی ماهیگیری
poppers طعمه شناور ماهیگیری
wet fly طعمه ماهیگیری زیرابی
raven شکار طعمه شکاری
ravens شکار طعمه شکاری
fly fishing ماهیگیری با طعمه مصنوعی
popping plug طعمه ماهیگیری شناور
sea calf گوساله ماهی سگ ماهی
jigging بالا و پایین بردن طعمه در اب
fish بکاربردن طعمه ماهیگیری مخصوص
fishes بکاربردن طعمه ماهیگیری مخصوص
fished بکاربردن طعمه ماهیگیری مخصوص
spinner نوعی طعمه ماهیگیری چرخان
bottom rig وسیله حفظ طعمه ماهیگیری در اب
fly طعمه مصنوعی بشکل حشره
dropper fly طعمه اضافی وصل به نخ ماهیگیری
prey دستخوش ساختن طعمه کردن
lured بطمع طعمه یاسودی گرفتار کردن
lure بطمع طعمه یاسودی گرفتار کردن
tailfly طعمه گره خورده به انتهای نخ ماهیگیری
lures بطمع طعمه یاسودی گرفتار کردن
hackle پر دراز و باریک وصل به طعمه ماهیگیری
jig نوعی طعمه ماهیگیری مرکب از قلاب و پر
jigs نوعی طعمه ماهیگیری مرکب از قلاب و پر
luring بطمع طعمه یاسودی گرفتار کردن
kill devil طعمه ساختگی که دراب چرخ میخورد
pickerel اردک ماهی کوچک گوشت اردک ماهی
burglary دزدی
brigandism دزدی
freebooting دزدی
lifting دزدی
lifts دزدی
lifted دزدی
burglaries دزدی
lift دزدی
embezzlement دزدی
thefts دزدی
filches دزدی
theft دزدی
nips دزدی
nipped دزدی
nip دزدی
thievery دزدی
filching دزدی
larceny دزدی
thieving دزدی
abstractions دزدی
abstraction دزدی
robbery دزدی
robberies دزدی
spoliation دزدی
filch دزدی
filched دزدی
bucktail نوعی حشره بعنوان طعمه ماهیگیری در زیر اب
bug taper ریسمان مناسب برای استفاده از طعمه زیر اب
fly dope ماده اغشته به طعمه ماهیگیری برای شناورشدن
fly tying گره زدن طعمه مصنوعی به قلاب ماهیگیری
terminal rig طعمه راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
turtle knot گره وصل کردن طعمه ماهیگیری به راهنما
kleptomaniac علاقمند به دزدی
kidnapping ادم دزدی
kleptomania دزدی بیمارگون
kidnapping بچه دزدی
cribs دزدی ادبی
intercept توپ دزدی
abaction گله دزدی
intercepts توپ دزدی
intercepting توپ دزدی
intercepted توپ دزدی
cribs دله دزدی
cribbed دله دزدی
heist دزدی کردن
heist دزدی سرقت
heists دزدی سرقت
cribbed دزدی ادبی
cribbing دله دزدی
steal توپ دزدی
crib دله دزدی
picking دله دزدی
steals توپ دزدی
cribbing دزدی ادبی
petty larceny دله دزدی
kleptomaniacs علاقمند به دزدی
heists دزدی کردن
crib دزدی ادبی
piracy دزدی ادبی
larcenous مربوط به دزدی
burgled شب دزدی کردن
pilferage دله دزدی
burgles شب دزدی کردن
burgling شب دزدی کردن
stick up <idiom> دزدی مسلحانه
plagiarism دزدی ادبی
larceny petty دزدی کوچک
theft, pilferage, non delivery دله دزدی
burgle شب دزدی کردن
piracy دزدی دریائی
shop lifting دزدی از مغازه ها
Shanghai ادم دزدی
plagiary دزدی ادبی
pickery دله دزدی
petit larceny دله دزدی
piracy دزدی دریایی
cabbages دله دزدی
cabbage دله دزدی
thievishness خوی دزدی
aggravated theft دزدی مشدد
thievish خوگرفته به دزدی
cycle stealing چرخه دزدی
thieve دزدی کردن
commit theft دزدی کردن
kleptomania جنون دزدی
baited خوراک دادن طعمه رابه قلاب ماهیگیری بستن
lured طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
lures طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
baits خوراک دادن طعمه رابه قلاب ماهیگیری بستن
lure طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
bait خوراک دادن طعمه رابه قلاب ماهیگیری بستن
bug نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
bugging نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
luring طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
bugs نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
snitched دله دزدی کردن
snitch دله دزدی کردن
kidnap بچه دزدی کردن
kidnap ادم دزدی کردن
snitching دله دزدی کردن
snitches دله دزدی کردن
piracy دزدی هنری یاادبی
pilfers دله دزدی کردن
pilfering دله دزدی کردن
pilfered دله دزدی کردن
pirating دزدی دریایی کردن
pirates دزدی ادبی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com