English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 170 (8 milliseconds)
English Persian
prey طعمه قربانی
Other Matches
squidding استفاده از طعمه مصنوعی بجای طعمه طبیعی درماهیگیری
victim قربانی
immolation قربانی
sacrifices قربانی
sacrificing قربانی
mactation قربانی
vicarious saccifice قربانی
victims قربانی
sacrificed قربانی
sacrifice قربانی
sacrificing قربانی کردن
sacrifice قربانی کردن
sacrifices قربانی کردن
victimizes قربانی کردن
victimises قربانی کردن
victimising قربانی کردن
sacrificed قربانی کردن
victimize قربانی کردن
victimization قربانی کردن
victimizing قربانی کردن
victimized قربانی کردن
talisman نظر قربانی
talismans نظر قربانی
hecatomb قربانی صدگاو
hecatomb قربانی همگانی
immolate قربانی شدن
victimised قربانی کردن
immolator قربانی کننده
offer a sacrifice قربانی کردن
sacriticer قربانی کننده
two bishops sacrifice قربانی دو فیل
two bishops sacrifice قربانی لاسکر
victimology قربانی شناسی
heave offering قربانی افراشتنی
mascot نظر قربانی
mascots نظر قربانی
victimless crime جرم بدون قربانی
sacrificing قربانی کردن جانبازی
sacrifice قربانی کردن جانبازی
sacrificed قربانی کردن جانبازی
sacrificial فداکارانه وابسته به قربانی
sacrifices قربانی کردن جانبازی
self immolation قربانی کردن خود
burnt sacrifice قربانی سوخته یا سوختنی
sacrificing قربانی دادن فداکاری کردن
sacrifice قربانی برای شفاعت فداکاری
sacrifice قربانی دادن فداکاری کردن
sacrificing قربانی برای شفاعت فداکاری
gambits قربانی پیاده شطرنج در گشایش
sacrificed قربانی برای شفاعت فداکاری
sacrificed قربانی دادن فداکاری کردن
greek gift قربانی فیل شطرنج درخانه اچ 7
hieromancy طالع بینی ازروی قربانی
sacrifices قربانی دادن فداکاری کردن
sacrifices قربانی برای شفاعت فداکاری
he fell a v to his ambition قربانی جاه طلبی خودشد
gambit قربانی پیاده شطرنج در گشایش
scapegoat کسی که قربانی دیگران شود
scapegoats کسیکه قربانی دیگران شود
scapegoat کسی را قربانی دیگران کردن
victim طعمه
set طعمه ها
victims طعمه
prey طعمه
setting up طعمه ها
baiting طعمه
terminal tackle طعمه
sets طعمه ها
hanks طعمه شکار
ravin طعمه شکاری
hank طعمه شکار
luring طعمه ماهی
baiter طعمه دهنده
chumming طعمه ریزی
victimised طعمه کردن
put upon طعمه قراردادن
victimizes طعمه کردن
victimized طعمه کردن
lured طعمه ماهی
victimize طعمه کردن
victimising طعمه کردن
victimises طعمه کردن
victimizing طعمه کردن
bait طعمه ماهیگیری
baited طعمه دادن
baited طعمه ماهیگیری
baits طعمه دادن
lure طعمه ماهی
baits طعمه ماهیگیری
chum طعمه ماهیگیری
chums طعمه ماهیگیری
predacity طعمه جویی
lures طعمه ماهی
put-upon طعمه قراردادن
bait طعمه دادن
nymphs طعمه مصنوعی ماهیگیری
popping plug طعمه ماهیگیری شناور
fly fishing ماهیگیری با طعمه مصنوعی
hitting طعمه دزدی ماهی
bait casting پرتاب نخ ماهیگیری با طعمه
hits طعمه دزدی ماهی
hit طعمه دزدی ماهی
raven شکار طعمه شکاری
ravens شکار طعمه شکاری
poppers طعمه شناور ماهیگیری
take طعمه خوردن ماهی
popper طعمه شناور ماهیگیری
nymph طعمه مصنوعی ماهیگیری
fly-fishing ماهیگیری با طعمه مصنوعی
takes طعمه خوردن ماهی
wet fly طعمه ماهیگیری زیرابی
cannon fodder [soldiers pointlessly and unscrupulously sacrificed] خوراک توپ [سربازان بیهوده و بی وجدانه قربانی شده]
fished بکاربردن طعمه ماهیگیری مخصوص
fishes بکاربردن طعمه ماهیگیری مخصوص
dropper fly طعمه اضافی وصل به نخ ماهیگیری
spinner نوعی طعمه ماهیگیری چرخان
bottom rig وسیله حفظ طعمه ماهیگیری در اب
fish بکاربردن طعمه ماهیگیری مخصوص
jigging بالا و پایین بردن طعمه در اب
prey دستخوش ساختن طعمه کردن
fly طعمه مصنوعی بشکل حشره
bait fish ماهی کوچک بعنوان طعمه
jigs نوعی طعمه ماهیگیری مرکب از قلاب و پر
jig نوعی طعمه ماهیگیری مرکب از قلاب و پر
kill devil طعمه ساختگی که دراب چرخ میخورد
hackle پر دراز و باریک وصل به طعمه ماهیگیری
lure بطمع طعمه یاسودی گرفتار کردن
lured بطمع طعمه یاسودی گرفتار کردن
steamer طعمه تر مصنوعی به شکل ماهی کپور
tailfly طعمه گره خورده به انتهای نخ ماهیگیری
steamers طعمه تر مصنوعی به شکل ماهی کپور
lures بطمع طعمه یاسودی گرفتار کردن
luring بطمع طعمه یاسودی گرفتار کردن
turtle knot گره وصل کردن طعمه ماهیگیری به راهنما
fly tying گره زدن طعمه مصنوعی به قلاب ماهیگیری
terminal rig طعمه راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
bucktail نوعی حشره بعنوان طعمه ماهیگیری در زیر اب
bug taper ریسمان مناسب برای استفاده از طعمه زیر اب
fly dope ماده اغشته به طعمه ماهیگیری برای شناورشدن
lured طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
lures طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
luring طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
bug نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
bait خوراک دادن طعمه رابه قلاب ماهیگیری بستن
bugs نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
bugging نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
baits خوراک دادن طعمه رابه قلاب ماهیگیری بستن
baited خوراک دادن طعمه رابه قلاب ماهیگیری بستن
lure طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
decoyed طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoy طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoys طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoying طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
dapping نوعی صید ماهی با بالا وپایین بردن طعمه تا مماس اب شود
snap swivel حلقه گردان با گیره فلزی برای وصل کردن طعمه ماهیگیری به ان
fly casting مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
spooning طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
plugging اسب مسابقه از نوع پست ونامناسب نوعی طعمه ماهیگیری با چند قلاب
plugs اسب مسابقه از نوع پست ونامناسب نوعی طعمه ماهیگیری با چند قلاب
plug اسب مسابقه از نوع پست ونامناسب نوعی طعمه ماهیگیری با چند قلاب
spoon طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooned طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spoons طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
practice plug وسیله کوچک پلاستیکی یالاستیکی شبیه طعمه ولی بدون قلاب برای تمرین یامسابقه نخ اندازی
droppers قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
dropper قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
drag وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com