Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
buntline
طنابی که بپای بادبان بسته میشود
Other Matches
multicast packet
بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
dragrope
طنابی که بوسیله ان چیزی رامیکشند یا اینکه روی زمین کشیده میشود
ply yarn
نخ چندلا
[در اثر تاباندن دو یا تعداد بیشتر رشته نخ بدور یکدیگر بوجود آمده و بسته به نیاز می تواند دولا، چهارلا، شش لا، نه لا و یا طنابی باشد. نخ یک لا فقط از به هم پیچیدن الیاف بوجود می آید.]
child window
پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
spinnaker pole
تیری که بادبان 3 گوشه به ان وصل میشود
sailed
کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sailings
کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sail
کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
working sails
بادبان معمولی که با بادبان سبک یا سنگین در موقع تغییرشدت باد فرق دارد
The dog rubbed its head against my leg .
سگ سرش را بپای من مالید
foresail
بادبان عمده دگل جلو کشتی بادبان پایین
quick disconnect
نوعی رابط الکتریکی که دونیمه منطبق شونده اش بطورسریع باز و بسته میشود
crupper
تکه چرمی که به پشت زین بسته میشود واز زیر دم اسب میگذرد
hawkbell
زنگولهای که بپای قوش یابازمی بندند
sea anchor
وسیله هرمی شکل یا چتربرزنتی که به دنبال قایق بسته میشود تاباد مانع تغییرمسیرنشود
dual in line package
بسته درون برنامهای دوواحدی نوعی پایه متداول که روی ان یک تراشه نصب میشود
crate
صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
crates
صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
headers
بسته داده که پیش از ارسال فرستاده میشود تا اطلاعاتی درباره قصد و مسیر تامین کند
header
بسته داده که پیش از ارسال فرستاده میشود تا اطلاعاتی درباره قصد و مسیر تامین کند
dip
Package Line in Dual وسیلهای که روی ان یک مدار مجتمع نصب میشود بسته درون برنامه دو واحدی
dips
Package Line in Dual وسیلهای که روی ان یک مدار مجتمع نصب میشود بسته درون برنامه دو واحدی
flat
بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
cherry rivet
پرچ لولهای شکل که بصورت کور در محل نصب شده وتوسط ساقه داخلی که بعداشکسته و جدا میگردد بسته میشود
flattest
بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
tare and tret
وزن بسته یا لفاف یا جعبه محموله و مقدار کمبود وزنی که در نتیجه حمل و نقل درمحموله ایجاد میشود وقابل قبول است
palnut
مهره نازکی معمولا از جنس فولاد پرس شده که بمنظورافزایش ایمنی و جلوگیری ازشل شدن مهرههای معمولی روی انها بسته میشود
restiform
طنابی
stringed
طنابی
marline tie
گره طنابی
manrope
دستگیر طنابی
rope ladders
نردبان طنابی
rope ladder
نردبان طنابی
ropy
طنابی شکل
jacob's ladder
پله طنابی
cringle
حلقه طنابی
ratlin
پله طنابی
bench lathe
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
ratline
نردبان طنابی کشتی
packets
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packet
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
the strain on a rope
فشاریاکششی که بر طنابی وارد اید
hawser bend
گره طنابی که دوسرطناب رابهم فروکند
headfast
طنابی که سرکشتی را با ان به گویه یا باراندازمهارمیکنند مهار
tightrope
طنابی که آکروباتها روی آن حرکت می کنند.
tightropes
طنابی که آکروباتها روی آن حرکت می کنند.
high line
پل طنابی نقل مکان بین ناوها
paracelling
کرباس قیراندود که مانند نوار به طنابی بپیچند
buddy line
طنابی که در حدود 01 متر که 2 غواص را به هم وصل میکند
closed cycle reactor system
در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
watch guard
زنجیر یا طنابی که برای نگهداشتن و پاییدن کسی بکارمیبرند
rue raddy
تسمه یا طنابی که از روی شانه گذرانیده چیزی را با ان می کشند
accelerator winding
سیم پیچی سری که در تنظیم کنندههای ولتا از نوع نوسان ساز با باز شدن دوسر پلاتین میدان مغناطیسی را به سرعت کاهش میدهد وباعث بسته شدن هرچه سریعتر پلاتین میشود
top
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
packaging
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
to freshen rope
جای طنابی راکه بواسطه خوردن بچیزی ساییده میشودعوض کردن
gantline
رجه یا طنابی که برای بارکشی و اویختن لباس مورداستفاده قرار میگیرد
sectors
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sector
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
gift wrap
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
slated items
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
echoing
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoed
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echo
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoes
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
formed
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
form
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
forms
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
perfoliate
درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
average
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averages
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
traces
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
traced
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
averaging
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
trace
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
averaged
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
load
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
loads
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
inhauler
بادبان کش
inhaul
بادبان کش
brail
بادبان
velorum
بادبان
sailcloth
بادبان
batten pocket
بادبان
vela
بادبان
sailed
بادبان
sailings
بادبان
sail
بادبان
soft
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
softest
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
dummy
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
softer
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
dummies
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
town fog
نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود
suffix notation
عملیات ریاضی که به صورت منط ق نوشته میشود و نشانه پس از عددی که عمل روی آن انجام میشود می آید
throughput
نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود
seconds
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconding
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconded
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
second
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
master
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
masters
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
mastered
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
lateen sail
بادبان سه گوش
jackstay
بادبان بند
jigger
بادبان کوچک
lateen rig
بادبان 3 گوشه
mainsail
بادبان اصلی
main sail
بادبان اصلی
sail area
سطح بادبان
foot
پایین بادبان
catboat
قایق تک بادبان
foresail
بادبان سینه
halliard
ریسمان بادبان
to take in a reef
بادبان را تو گذاشتن
topsail
بالاترین بادبان
gaskets
بادبان بند
unfurled
بادبان گستردن
halyard
ریسمان بادبان
unfurl
بادبان گستردن
mizzen sail
بادبان پاشنه
gasket
بادبان بند
cut of sail
برش بادبان
inhauler
ریسمان بادبان کش
fill away
بادبان اراستن
fill away
بادبان برافراشتن
to clew up
[ a sail
بالاکشیدن بادبان
unfurling
بادبان گستردن
reefer
بادبان جمع کن
reefers
بادبان جمع کن
goosewing
دو پهلو بادبان
unfurls
بادبان گستردن
faxing
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxes
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxed
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
fax
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
workgroup
خصوصیتی که به بستههای نرم افزاری استاندارد اضافه میشود که باعث کارایی بهتر آن در گروه کاربران شبکه میشود
horned scully
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
frigates
کشتی بادبان دار
tackline
طناب بادبان جلو
rigs
بادگل و بادبان اراستن
topsoil
بادبان اصلی ناو
rigged
بادگل و بادبان اراستن
rig
بادگل و بادبان اراستن
head sail
بادبان جلو کشتی
sail loft
جایگاه بادبان سازی
atrip
مربوط به بادبان برافراشته
shake-outs
باز کردن بادبان
press of sail or canvas
بادبان بفراخور باد
shake-out
باز کردن بادبان
shake out
باز کردن بادبان
furls
پیچیدن و بستن بادبان
furled
پیچیدن و بستن بادبان
furl
پیچیدن و بستن بادبان
clew
گوشه پایین بادبان
furling
پیچیدن و بستن بادبان
luff
لبه جلویی بادبان
airing
هوا خوری بادبان
afterleech
بادبان جلوی قایق
frigate
کشتی بادبان دار
head sail
بادبان جلوی دکل
miz
واپسین بادبان کشتی
set sail
بالا بردن بادبان
under bare poles
با دکل خالی بی بادبان
brail up
جمع کردن بادبان
mainsail
بادبان اصلی کشتی
ship rigged
دارای بادبان مربع
flying jib
بادبان سه گوش کوچک
skysail
بادبان فوقانی کشتی
standards
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
standard
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
autos
کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود
auto
کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود
head
دستشویی قایق بالای بادبان
reef
پیچیدن و جمع کردن بادبان
windsurfer
تخته موج سواری با بادبان
mizzen sail
بادبان روی دکل فرعی
bend
بستن بادبان به تیر دکل
mainsheet
طناب حافظ بادبان اصلی
windsurfers
تخته موج سواری با بادبان
back
تنظیم بادبان پشت کمان
backs
تنظیم بادبان پشت کمان
boom
تیر افقی وصل به بادبان
parachute spinnaker
بادبان سه گوش قایقهای تفریحی
genoa
بادبان عریض برای مسابقه
boomed
تیر افقی وصل به بادبان
booming
تیر افقی وصل به بادبان
lateener
کشتی دارای بادبان سه گوش
reefs
پیچیدن و جمع کردن بادبان
lateen sail
کشتی دارای بادبان سه گوش
booms
تیر افقی وصل به بادبان
windsurfing
موج سواری با تخته و بادبان
sky scraper
بادبان سه گوش بسیار بلند
foresail
بادبان سه گوش در جلوی دکل
jibbed
بادبان سه گوشه جلوی دکل
jib
بادبان سه گوشه جلوی دکل
gaff headed
بادبان چهارضلعی نیازمند به میله
foretoppsail
بادبان بالای شراع صدر
jibbing
بادبان سه گوشه جلوی دکل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com