Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English
Persian
lifeline
طناب یارسن نجات غواص
lifelines
طناب یارسن نجات غواص
Other Matches
surface line
طناب وصل به غواص و قایق
life line
طناب نجات
life line
طناب وصل به حلقه نجات
lifebuoys
کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
lifebuoy
کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
air sea rescue
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
pay out the rope
طناب را شل کنیدتاباز شود طناب رابدهیدبیاید
ember goose
غواص
ember diver
غواص
skin-divers
غواص
skin-diver
غواص
skin diver
غواص
forgman
غواص
frogman
غواص
frogmen
غواص
diver
غواص
scuba diver
غواص با وسایل
swim fin
کفش غواص
lanyard
طناب کوتاه طناب کمر
lanyards
طناب کوتاه طناب کمر
cargo sling
طناب بستن محمولات به زیرهلی کوپتر طناب باربندی هلی کوپتر یا خودرو
mouthpieces
لوله هوای غواص
mouthpiece
لوله هوای غواص
mouthguard
لوله هوای غواص
snorkeler
غواص با ماسک و لوله
scuba
وسیله ماندن غواص در زیراب
scuba dive
فرورفتن غواص به زیر اب باوسایل
loon
انواع پنگوئنهای ماهیخوار و غواص
bottom time
مدت ماندن غواص در زیر اب
hang off
مکث کوتاه غواص در زیر اب در صعود
how long is the rope
درازی طناب چقدر است طناب چند متر است
ambient water
ابی که در عمق معین دراطراف غواص است
shallow water blackout
بیهوشی غواص که نفس رازیر اب حبس کرده
buddy line
طنابی که در حدود 01 متر که 2 غواص را به هم وصل میکند
decompression stop
مکث غواص کوتاه در عمقهای معین در صعود
nitrogen narcosis
حالت مستانه غواص در عمق بیش از 031 متر
bight
حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
j valve
سوپاپ کپسول هوای غواص که بطور خودکار بسته شود
decompression table
جدول نشاندهنده زمان و محل لازم برای صعود ارام غواص
non rotating wire rope
طناب سیمی یک سو با مغزی طناب سیمی نپیچ
weight belt
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
liberation
نجات
salvation
نجات
rescuing
نجات
rescued
نجات
rescue
نجات
life jacket
کت نجات
rescues
نجات
livery
نجات
life vest
کت نجات
liveries
نجات
escape line
خط نجات
safety
نجات
refugee relief
نجات پناهندگان
recover
نجات دادن
recovering
نجات دادن
survivors
نجات یافتگان
recovers
نجات دادن
redeliver
از نو نجات دادن
life jacket
جلیقه نجات
parachut
چتر نجات
life vest
جلیقه نجات
survival suit
لباس نجات
survival pack
بسته نجات
life line
بند نجات
life net
تور نجات
survived
نجات دادن
survive
نجات دادن
surviving
نجات دادن
salvable
نجات یافتنی
lifesaving
نجات غریق
lifeguard submarine
زیردریایی نجات
salvageable
قابل نجات
life raft
قایق نجات
delivers
نجات دادن
deliver
نجات دادن
savior
نجات دهنده
rescue operation
عملیات نجات
liferaft
شناوه نجات
rescue basket
زنبیل نجات
plane guard
ناوگارد نجات
survives
نجات دادن
parachuted
چتر نجات
parachute
چتر نجات
life boad
قایق نجات
lifeguards
نجات غریق
save
نجات دروازه
saved
نجات دروازه
lifeguard
نجات غریق
parachutes
چتر نجات
parachuting
چتر نجات
crash boat
قایق نجات
life float
قایق نجات
breeches buoy
بویه نجات
safety boat
قایق نجات
deep submergence
زیردریایی نجات
saves
نجات دروازه
life buoy
حلقه نجات
stole
جلیقه نجات
lifeboat
قایق نجات
plane guard
ناو نجات
lifeboats
قایق نجات
safety belt
کمربند نجات
life buoy
بویه نجات
life boat
کرجی نجات
salvation
سبب نجات
life belt
کمربند نجات
fire escapes
نردبان نجات
resuscitation
نجات غریق
fire escape
نردبان نجات
saviours
نجات دهنده
lifebelt
کمربند نجات
saviour
نجات دهنده
lifebelts
کمربند نجات
safety belts
کمربند نجات
flmingo
مرغ اتشی مرغ غواص
mae west
جلیقه نجات فشاری
life belt
کمربند نجات غریق
survivors
نجات یافتگان از مرگ
life belt
لاستیک نجات غریق
lifeguard
مامور نجات غریق
lifeguards
مامور نجات غریق
fire and rescue
نجات و اطفای حریق
life buoy
حلقه نجات غریق
salvage
از خطرنابودی نجات دادن
lifesaving
وسیله نجات غریق
helicopter rescue strop
کمربند نجات هلیکوپتر
salvaged
از خطرنابودی نجات دادن
lifesaver
نجات دهنده زندگانی
salvages
از خطرنابودی نجات دادن
lifeguard
گارد نجات دریایی
helicopter rescue net
تور نجات هلیکوپتر
salvaging
از خطرنابودی نجات دادن
life vest
لباس نجات غریق
liferaft
قایق نجات لاستیکی
lifeguards
گارد نجات دریایی
lifesaving
نجات دهنده زندگی
paradrop
بارریزی باچتر نجات
rescue and assistance
عملیات نجات و مددکاری
rescue chamber
اطاقک نجات زیردریایی
pararescue team
تیم تجسس و نجات
search and rescue
عملیات تجسس و نجات
pararaft
وسایل نجات چتربازی
soteriology
مبحث نجات رستگاری
saves
نجات دادن پس انداز کردن
saved
نجات دادن پس انداز کردن
salvaged
اموال نجات یافته از خطر
salvages
اموال نجات یافته از خطر
lifeguards
نجات غریق محافظ شخصی
save
نجات دادن پس انداز کردن
redeemers
رهایی بخش نجات دهنده
redeemer
رهایی بخش نجات دهنده
salvaging
اموال نجات یافته از خطر
salvage
اموال نجات یافته از خطر
salvage money
جایزه نجات کشتی یا محموله
lifeguard
نجات غریق محافظ شخصی
save one's neck/skin
<idiom>
نجات خوداز خطر ومشکل
lifesaver
عضودسته نجات غریق وامثال ان
fire and rescue
عملیات نجات و اطفای حریق
helicopter double rescue harness
کمربند نجات دو نفره هلیکوپتر
unsaved
محفوظ نشده نجات نیافته
survives
ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
surviving
ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
make a run for it
<idiom>
برای نجات جان فرار کردن
deep submergence
زیردریایی نجات کشتیهای غرق شده
life raft
قایق چوبی
[برای نجات غریق]
salvor
نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
ski patrolman
عضو گروه نجات در پیست اسکی
survived
ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
andromeda
از دست غولی نجات یافت وزن او شد
life jacket
سینه بند نجات جلیقه ضد گلوله
escapes
فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
to rescue people from the water
مردم را
[از غرق شدن ]
در آب نجات دادن
escaped
فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escaping
فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escape
فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
to rescue somebody from drowning
کسی را از غرق شدن نجات دادن
survive
ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
life preserver
وسیله نجارت غریق وغیره اسباب نجات
jettison
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
life preservers
وسیله نجارت غریق وغیره اسباب نجات
salvages
نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
jettisoned
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisoning
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisons
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
salvaging
نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
ski patrol
گروه نجات و حمل مصدومان در پیست اسکی
salvaged
نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
reclaim
نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaimed
نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaiming
نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaims
نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
salvage
نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
para bomb
بمب قابل پرتاب به وسیله چتر نجات
dive schedule
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
particularism
اعتقادباینکه نجات فقط برای برگزیدگان میسر است
vents
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
anchor line extension kits
جعبه وسایل افزودن به طول کابل چتر نجات
venting
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com