Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
English
Persian
batten
طوقه اب بندی
battens
طوقه اب بندی
Search result with all words
dial collar
طوقه یا حلقه درجه بندی شده
graduate collar
حلقه یا طوقه درجه بندی شده
steining
طوقه بندی
Other Matches
puteal
طوقه
ring
طوقه
strake
طوقه
drum
طوقه
drummed
طوقه
collar
طوقه
collars
طوقه
torque
طوقه
races
طوقه لغزنده
parapets
طوقه چاه
guide collar
طوقه راهنما
slides
طوقه لغزنده
torquate
طوقه دار
slide
طوقه لغزنده
raced
طوقه لغزنده
race
طوقه لغزنده
race ring
طوقه سرسرهای
parapet
طوقه چاه
gorget
زره گردن طوقه
fellyfelloe
طوقه خارجی چرخ
evaluation rating
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
speed ring
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
race ring
رینگ لغزنده سرسره لغزنده طوقه دوار
word warp
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
rating
طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
ratings
طبقه بندی کردن درجه بندی
telescopic
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
classification
طبقه بندی رده بندی
wording
جمله بندی کلمه بندی
lineament
طرح بندی صورت بندی
lineaments
طرح بندی صورت بندی
classifications
طبقه بندی رده بندی
laggin
اب بندی کردن اب بندی ناوها
downgraded
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrades
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
gift wrap
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
security classification
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
declassification
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
transparently
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparent
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
groups
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
insulation testing apparatus
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
unitized load
بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
approach formation
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
army class manager activity
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classifications
طبقه بندی کردن طبقه بندی
phasing
مرحله بندی مرحله بندی عملیات
classification
طبقه بندی کردن طبقه بندی
black concept
علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
phased attack
تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
lapping
اب بندی
queuing
صف بندی
alignment
صف بندی
queing
صف بندی
funiculars
بندی
funicular
بندی
commisural
بندی
alignments
صف بندی
snack
ته بندی
snacks
ته بندی
commissural
بندی
waterproofing
اب بندی
sealing off
اب بندی
striation
خط بندی
mud sill
ته بندی
humidity insulation
نم بندی
trimerous
سه بندی
articular
بندی
neuration
رگ بندی
seal
اب بندی
taping
ته بندی
hermetic sealing
اب بندی
vanation
رگ بندی
laced
بندی
patching
سر هم بندی
seals
اب بندی
humidity insulation
اب بندی
nailed up
سر هم بندی
snow job
سرهم بندی
self dramatization
بخود بندی
syllabicity
هجا بندی
syllabification
هجا بندی
initialization
قالب بندی
staping
مرحله بندی
groupage
دسته بندی
systemization
طبقه بندی
somatotyping
سنخ بندی تن
summation
جمع بندی
stratification
طبقه بندی
gambled
شرط بندی
gambles
شرط بندی
skelton
استخوان بندی
gamble
شرط بندی
single sling
باربردار یک بندی
stratification
چینه بندی
shuttering
تخته بندی
syllabication
هجا بندی
stratification
لایه بندی
stratification
قشر بندی
shoring
شمع بندی
subsumption
رده بندی
articulation
مفصل بندی
waterproofing course
اندود اب بندی
wainscoting
تخته بندی
vertebration
فقره بندی
vertebration
مهره بندی
regimentation
گروه بندی
vernation
برگ بندی
venation
رگه بندی
underpin
پی بندی کردن
underpinned
پی بندی کردن
underpins
پی بندی کردن
divisions
طبقه بندی
typification
طبقه بندی
typification
سنخ بندی
waterproofing course
لایه اب بندی
watertight core
هسته اب بندی
watertight diaphragm
پرده اب بندی
rating
نرخ بندی
ratings
دسته بندی
ratings
درجه بندی
ratings
نرخ بندی
wordage
جمله بندی
watertight facing
پرده اب بندی
tinker
سرهم بندی
tinkered
سرهم بندی
tinkering
سرهم بندی
tinkers
سرهم بندی
sorting
طبقه بندی
gemmulation
جرثومه بندی
division
طبقه بندی
to mull a mull of
سر هم بندی کردن
to make a muddle of
سر هم بندی کردن
to make a mess of
سر هم بندی کردن
gradin
پله بندی
colonnades
ستون بندی
colonnade
ستون بندی
jerry-built
سر هم بندی شده
jerry built
سر هم بندی شده
terracing
تراس بندی
granulating
دانه بندی
spacing
فاصله بندی
tariff classification
تعرفه بندی
to nails up
سر هم بندی کردن
to pin up
بی بندی کردن
gipsyhood
غربال بندی
triangulation
مثلث بندی
triangularization
مثلث بندی
trelliswork
داربست بندی
gipsydom
غربال بندی
sealing
اب بندی کردن
partitioning
جزء بندی
rationing
سهمیه بندی
toe protection
پاشنه بندی
to take a snack
ته بندی کردن
rationing
جیره بندی
tabulation
جدول بندی
dividing
تقسیم بندی
factions
دسته بندی
planking
تخته بندی
matricula
بنیچه بندی
wrapping
کاغذبسته بندی
wrappings
کاغذبسته بندی
message queuing
صف بندی پیام
graduation
درجه بندی
faction
دسته بندی
scheduling
زمان بندی
paragraphic
بندی فقرهای
low grade
کم طبقه بندی
skeleton
استخوان بندی
skeletons
استخوان بندی
martingale
شرط بندی
ranking
رتبه بندی
clustering
دسته بندی
grading
درجه بندی
grading
دانه بندی
grading
طبقه بندی
grading
دسته بندی
pagination
صفحه بندی
make-up
صفحه بندی
ring clossure
حلقه بندی
betting
شرط بندی
tabulating
جدول بندی
bedding
لایه بندی
orthopedics
شکسته بندی
orthopaedics
شکسته بندی
networking
شبکه بندی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com