Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 159 (7 milliseconds)
English
Persian
long
طولانی
long-
طولانی
longed
طولانی
longer
طولانی
longest
طولانی
longs
طولانی
prolix
طولانی
prolong
طولانی
prolonging
طولانی
prolongs
طولانی
protracted
طولانی
great
طولانی
great-
طولانی
greatest
طولانی
agelong
طولانی
longsome
طولانی
of long standing
طولانی
Other Matches
fibres
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fiber
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fibre
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
extensions
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
extension
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
shorter
طولانی نه
shortest
طولانی نه
short
طولانی نه
periphrastically
بطور طولانی
telephoning
در یک مسافت طولانی
telephones
در یک مسافت طولانی
telephoned
در یک مسافت طولانی
telephone
در یک مسافت طولانی
elongation
طولانی کردن
prolong
طولانی کردن
as long as
بمدت طولانی
prolonging
طولانی کردن
blue moon
مدت طولانی
prolongs
طولانی کردن
gangling
طولانی و دراز
long play
صفحه طولانی
extends
طولانی تر کردن
longed
طولانی طویل
longer
طولانی طویل
long-
طولانی طویل
hold over
<idiom>
طولانی نگهداشتن
long
طولانی طویل
longest
طولانی طویل
longs
طولانی طویل
extend
طولانی تر کردن
extending
طولانی تر کردن
symphonies
قطعه طولانی موسیقی
heatwave
هوای گرم طولانی
gabfest
محاوره طولانی و مفصل
heatwaves
هوای گرم طولانی
lengthen
طولانی کردن کشیدن
lengthening
طولانی کردن کشیدن
livelong
طولانی وخسته کننده
symphony
قطعه طولانی موسیقی
long recoil
عقب نشینی طولانی
scroll
نوشته یافهرست طولانی
long-drawn-out
بیش از اندازهی طولانی
degressive burning
سوختن طولانی خرج
lengthens
طولانی کردن کشیدن
scrolls
نوشته یافهرست طولانی
prolongation
طولانی کردن تطویل
slots
سوراخ طولانی و باریک
slot
سوراخ طولانی و باریک
protracted war
استراتژی نبرد طولانی
long tail liability
تعهد طولانی مدت
long thrust
تک نفوذی طولانی یادوردست
strip
ماده طولانی نازک
marathon
جلسه گروهی طولانی
marathons
جلسه گروهی طولانی
lengthened
طولانی کردن کشیدن
prolegomenous
دارای مقدمه طولانی
slotting
سوراخ طولانی و باریک
swigging
جرعه طولانی نوشیدن اشامیدن
prolonger
تاخیر دهنده طولانی کننده
swigs
جرعه طولانی نوشیدن اشامیدن
swiped
حرکت جاروبی جرعه طولانی
trenches
استحکامات خندقی شیار طولانی
stream
جریان طولانی داده سری
streams
جریان طولانی داده سری
streamed
جریان طولانی داده سری
prolongate
طولانی کردن امتداد دادن
swig
جرعه طولانی نوشیدن اشامیدن
To live a long life .
عمر طولانی (زیاد ) کردن
swiping
حرکت جاروبی جرعه طولانی
trench
استحکامات خندقی شیار طولانی
T link
اتصال سریع و طولانی داده
long game
بازی با لزوم ضربههای طولانی
swigged
جرعه طولانی نوشیدن اشامیدن
go long
تلاش درپاس طولانی بجلو
long-distance
با شعاع عمل زیاد طولانی
We have a long journey before us .
مسافرت طولانی در پیش داریم
long distance
با شعاع عمل زیاد طولانی
macrobiotics
دانش طولانی کردن عمر
swipe
حرکت جاروبی جرعه طولانی
dromos
[راهروی باریک و طولانی به گذرگاه کندویی]
long iron
چوبهای شماره 1 و 2 و 3برای ضربههای طولانی
to give a long recital of something
دادن یک شرح مفصل و طولانی از چیزی
The outcome of the long struggle .
نتیجه این مبا رزه طولانی
grand touring car
نوعی اتومبیل مسابقه مسافتهای طولانی
stalling
حفظ گوی برای مدت طولانی
stall
حفظ گوی برای مدت طولانی
storage
ذخیره داده برای مدت زمان طولانی
extension
طولانی کردن اتصالی شعبه فروشگاه یااداره
extensions
طولانی کردن اتصالی شعبه فروشگاه یااداره
point race
مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
phones
تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
outstay
بیش از حد لزوم ماندن اقامت طولانی کردن
phoning
تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
phoned
تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
phone
تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
archive
ذخیره سازی داده برای مدت طولانی
skip breathing
حبس نفس برای طولانی کردن مدت غواصی
He swigged the beer in four gulps.
او
[مرد]
آبجو را با چهار تا جرعه طولانی قورت داد.
long base method
روش تقاطع نقشه برداری بااستفاده از یک باز طولانی
stationery
صفحات چاپگر که یک سری ورقههای طولانی را تشکیل می دهند
phugoid oscillation
نوسانهای با پریود طولانی هواپیما حول محور عرضی
off roader
شرکت کننده در مسابقه مخصوص در مسیر طولانی در زمینهای ناهموار
hyphenation
تنظیم خط وط با پهنای مشخص به تقسیم کلمات طولانی در انتهای هر خط به درستی
pseudo random
رشته تولید شده تصادفی که در مدت طولانی تکرار بشود
prescription
دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
prescriptions
دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
papers
کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده
papered
کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده
paper
کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده
papering
کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده
space
میله طولانی در انتهای صفحه کلید که پس از انتخاب در متن یک فضای خالی ایجاد میکند
burn in
علامت گذاری یک صفحه تلویزیونی یا مانیتور پس از نمایش یک تصویر درخشان برای مدت طولانی
segment
تقسیم یک برنامه طولانی به بخشهای کوچکتر که بعداگ در صورت نیاز قابل فراخوانی هستند
segments
تقسیم یک برنامه طولانی به بخشهای کوچکتر که بعداگ در صورت نیاز قابل فراخوانی هستند
spaces
میله طولانی در انتهای صفحه کلید که پس از انتخاب در متن یک فضای خالی ایجاد میکند
edge
اتصال طولانی که حاوی اتصالات فلزی است و اجازه تماس الکتریکی به کارت لبه میدهد
edges
اتصال طولانی که حاوی اتصالات فلزی است و اجازه تماس الکتریکی به کارت لبه میدهد
latest event time
دیرترین زمانیکه تا ان زمان یک واقعه میتواند اتفاق بیافتد بدون انکه مدت اجرای پروژه طولانی تر گردد
permanent
آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
flight
پرواز بلند و طولانی توپ پس از ضربه یا توپ زدن بطوری که ناگهان به زمین بیافتد
longest
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
broadband
روش ارسال که چندین کانال داده را به سیگنا تبدیل میکند و آن را در یک مسافت طولانی حمل میکند
thick Ethernet
شبکه پیاده سازی شده با استفاده ازکابل Loaxial ضخیم و دستگاههای ارسال و دریافت برای اتصال کابلهای منشعب که میتواند مسافت طولانی را طی میکند
wideband
روش ارسال که حاوی چندین کانال داده روی سیگنال انتقال است و میتواند داده را در مسافت طولانی منتقل کند
protracted war
جنگ طولانی جنگ دراز مدت
degressive burning
اشتعال طولانی اشتعال تدریجی خرج
complexes
طراحی CPU که در آن مجموعه دستورات حاوی چنیدن دستور طولانی و پیچیده است که برنامه نویسی را ساده تر میکند ولی سرعت را کم میکند
complex
طراحی CPU که در آن مجموعه دستورات حاوی چنیدن دستور طولانی و پیچیده است که برنامه نویسی را ساده تر میکند ولی سرعت را کم میکند
macbinary
سیستم ذخیره و ارسال فایلی که به فایلهای Macintosh به همراه نشانه ها و نام فایل طولانی اجازه می دهند روی سیستمهای دیگر ذخیره شوند
languages
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
language
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
phosphor
صفحه نمایش پوشیده شده که تصاویر نمایش داده شده در زمان طولانی تر از تنظیم مجدد برمی گرداند و اثرات نور را کم میکند
sample
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
cisc
مجموعه دستورات پیچیده کامپیوتری طرحی از CPU که مجموعه دستورات آن شامل تعدادی دستورات طولانی و پیچیده است که نوشتن برنامه را ساده تر ولی سرعت اجرا را کندتر میکند
rool crush
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
retardation
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com