English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
hold over <idiom> طولانی نگهداشتن
Other Matches
sustains پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
sustain پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
sustained پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
fiber که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fibres که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fibre که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
extension طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
extensions طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
retaining نگهداشتن
preserving نگهداشتن
hold نگهداشتن
bate نگهداشتن
retained نگهداشتن
to hold in restraint نگهداشتن
sustained نگهداشتن
sustains نگهداشتن
retention نگهداشتن
imprisons نگهداشتن
imprison نگهداشتن
retains نگهداشتن
sustain نگهداشتن
reserving نگهداشتن
retain نگهداشتن
preserves نگهداشتن
preserve نگهداشتن
saves نگهداشتن
to keep in d. نگهداشتن
to take into custody نگهداشتن
imprisoning نگهداشتن
hold on نگهداشتن
reserve نگهداشتن
saved نگهداشتن
save نگهداشتن
holds نگهداشتن
reserves نگهداشتن
long- طولانی
prolonging طولانی
prolongs طولانی
prolong طولانی
shortest طولانی نه
shorter طولانی نه
longer طولانی
longest طولانی
longs طولانی
prolix طولانی
long طولانی
agelong طولانی
greatest طولانی
great- طولانی
great طولانی
longsome طولانی
longed طولانی
of long standing طولانی
protracted طولانی
short طولانی نه
sabbattize سبت نگهداشتن
lock محکم نگهداشتن
fid بامیله نگهداشتن
count out <idiom> بیرون نگهداشتن
chin زیرچانه نگهداشتن
tong باانبر نگهداشتن
preserving باقی نگهداشتن
station keeping در خط نگهداشتن ناو
preserves باقی نگهداشتن
preserve باقی نگهداشتن
locks محکم نگهداشتن
retraining نگهداشتن در ندامتگاه
chins زیرچانه نگهداشتن
snubs نگهداشتن طناب
snubbing نگهداشتن طناب
snubbed نگهداشتن طناب
snub نگهداشتن طناب
secures محکم نگهداشتن
secure محکم نگهداشتن
have custody of امانت نگهداشتن
telephoning در یک مسافت طولانی
elongation طولانی کردن
as long as بمدت طولانی
blue moon مدت طولانی
gangling طولانی و دراز
long play صفحه طولانی
periphrastically بطور طولانی
telephones در یک مسافت طولانی
telephone در یک مسافت طولانی
telephoned در یک مسافت طولانی
prolongs طولانی کردن
prolonging طولانی کردن
prolong طولانی کردن
extend طولانی تر کردن
extending طولانی تر کردن
long طولانی طویل
extends طولانی تر کردن
longest طولانی طویل
long- طولانی طویل
longs طولانی طویل
longed طولانی طویل
longer طولانی طویل
holds نگهداشتن پناهگاه گرفتن
maintain نگهداشتن برقرار داشتن
maintained نگهداشتن برقرار داشتن
maintains نگهداشتن برقرار داشتن
grab گرفتن چیزی و نگهداشتن آن
grabbed گرفتن چیزی و نگهداشتن آن
grabbing گرفتن چیزی و نگهداشتن آن
grabs گرفتن چیزی و نگهداشتن آن
floats روی اب نگهداشتن شناور
restrains نگهداشتن مهار کردن
propped نگهداشتن پشتیبانی کردن
prop نگهداشتن پشتیبانی کردن
restraining نگهداشتن مهار کردن
restrain نگهداشتن مهار کردن
surges تحت کشش نگهداشتن
surged تحت کشش نگهداشتن
propping نگهداشتن پشتیبانی کردن
float روی اب نگهداشتن شناور
hold نگهداشتن پناهگاه گرفتن
keep up <idiom> درشرایط عالی نگهداشتن
To hold (keep) a secret close to ones chest. رازی درسینه نگهداشتن
surge تحت کشش نگهداشتن
wage freeze ثابت نگهداشتن دستمزد
to choke down بزحمت دردل نگهداشتن
to block a ball نگهداشتن توپ در بازی
locked up زیر قفل نگهداشتن
desiccate در جای خشک نگهداشتن
floated روی اب نگهداشتن شناور
l support نگهداشتن بصورت زاویه
symphonies قطعه طولانی موسیقی
lengthen طولانی کردن کشیدن
heatwave هوای گرم طولانی
strip ماده طولانی نازک
heatwaves هوای گرم طولانی
degressive burning سوختن طولانی خرج
long-drawn-out بیش از اندازهی طولانی
scrolls نوشته یافهرست طولانی
lengthened طولانی کردن کشیدن
lengthening طولانی کردن کشیدن
livelong طولانی وخسته کننده
symphony قطعه طولانی موسیقی
long recoil عقب نشینی طولانی
long tail liability تعهد طولانی مدت
long thrust تک نفوذی طولانی یادوردست
prolegomenous دارای مقدمه طولانی
prolongation طولانی کردن تطویل
protracted war استراتژی نبرد طولانی
gabfest محاوره طولانی و مفصل
lengthens طولانی کردن کشیدن
scroll نوشته یافهرست طولانی
marathon جلسه گروهی طولانی
slot سوراخ طولانی و باریک
slots سوراخ طولانی و باریک
marathons جلسه گروهی طولانی
slotting سوراخ طولانی و باریک
tally تطبیق کردن حساب نگهداشتن
tallying تطبیق کردن حساب نگهداشتن
tallies تطبیق کردن حساب نگهداشتن
cross support نگهداشتن بدن بحالت صلیب
card up one's sleeve <idiom> برای روز مبادا نگهداشتن
safeguards تامین کردن امن نگهداشتن
safeguarding تامین کردن امن نگهداشتن
to safeguard [against] امن نگهداشتن [علیه] [در برابر]
tallied تطبیق کردن حساب نگهداشتن
safeguard تامین کردن امن نگهداشتن
safeguarded تامین کردن امن نگهداشتن
T link اتصال سریع و طولانی داده
We have a long journey before us . مسافرت طولانی در پیش داریم
long distance با شعاع عمل زیاد طولانی
swipe حرکت جاروبی جرعه طولانی
swiped حرکت جاروبی جرعه طولانی
swiping حرکت جاروبی جرعه طولانی
long-distance با شعاع عمل زیاد طولانی
macrobiotics دانش طولانی کردن عمر
streams جریان طولانی داده سری
stream جریان طولانی داده سری
streamed جریان طولانی داده سری
long game بازی با لزوم ضربههای طولانی
To live a long life . عمر طولانی (زیاد ) کردن
trenches استحکامات خندقی شیار طولانی
trench استحکامات خندقی شیار طولانی
swig جرعه طولانی نوشیدن اشامیدن
swigged جرعه طولانی نوشیدن اشامیدن
swigging جرعه طولانی نوشیدن اشامیدن
swigs جرعه طولانی نوشیدن اشامیدن
prolongate طولانی کردن امتداد دادن
prolonger تاخیر دهنده طولانی کننده
go long تلاش درپاس طولانی بجلو
preserve حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
acquisitions پذیرفتن یا نگهداشتن یا جمع آوری اطلاعات
stayed سیم وصل به دکل برای نگهداشتن ان
preserving حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
stay سیم وصل به دکل برای نگهداشتن ان
keep (someone) up <idiom> باعث بیخوابی شدن ،بیدار نگهداشتن
stall feed در طویله برای پروار شدن نگهداشتن
acquisition پذیرفتن یا نگهداشتن یا جمع آوری اطلاعات
heading hold روش ثابت نگهداشتن سمت پرواز
To keep onesface ruddy by the slap it has receive. <proverb> با سیلى صورت خود را سرخ نگهداشتن .
preserves حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
long iron چوبهای شماره 1 و 2 و 3برای ضربههای طولانی
grand touring car نوعی اتومبیل مسابقه مسافتهای طولانی
stalling حفظ گوی برای مدت طولانی
stall حفظ گوی برای مدت طولانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com