English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
grip length طول قسمت رزوه نشده ساقه پیچ که معادل حداکثر ضخامت قطعات متصل شونده میباشد
Other Matches
bin storage انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
capital bonus سودسهام معادل کلمه dividened stock میباشد
bin storage space فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
connection of loom pieces متصل کردن قطعات دار [قالی]
vestry نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
vestries نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
track bolt پیچی که قطعات راه اهن رابه یکدیگر متصل میکند
hot valve clearance فاصله کوچک بین ساقه سوپاپ و اسبک هنگامی که تمام قطعات موتور بدمای کاری رسیده اند
untapped <adj.> متصل نشده [در وسط مدار]
blade cuff قطعهای که با متصل شدن به ساقه تیغه ملخ باعث افزایش عبور جریان هوا از روی موتور میشود
load line خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
lyddite ماده منفجره نیرومندی که قسمت اعظم ان مرکب از اسیدپیکریک میباشد
electronic cottage مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
bicipital تقسیم شونده بدو قسمت دریک انتها
at استاندارد باس IBM که برای انتقال بیتهای داده و اطلاعات آدرس از لبه متصل شونده استفاده میکند
remainder عدد معادل مقسوم منهای حاصل ضرب خارج قسمت ومقسوم علیه
edge card یک تخته مدار که دارای قطعات باریک اتصال در طول یک لبه بوده و برای متصل شدن بارابط لبه طراحی شده است
crankpin قسمت استوانهای دسته میل لنگ که میلههای رابط بدان متصل میشود
general store فروشگاهی که همه نوع جنسی در ان یافت میشود ولی قسمت بندی نشده
running spare قطعات یدکی مورد نیاز واضافی قطعات اضافی همراه وسیله
on board spares قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
parts explosion رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
new work عملیات نوسازی قطعات عملیاتت تجدید قطعات یا تجدیدبنا
reassembling بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembled بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassemble بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembles بستن قطعات سوار کردن قطعات
cannibalizes استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalize استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalized استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalising استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalises استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizing استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalised استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
wounding رزوه شده .
wound رزوه شده .
wounds رزوه شده .
free ports بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
free port بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
head crash برخورد فیزیکی نوک خواندن /نوشتن با سطح دیسک برخورد نوک خواندن ونوشتن با سطح ضبط شونده یک دیسک سخت که نتیجه اش از دست اطلاعات میباشد خرابی هد
turnbuckle مهره رزوه دار
self reacting بطور خودکار متعادل شونده خود بخود تطبیق شونده
precipitates غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitated غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitate غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitating غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
thread رزوه شیارداخل پیچ ومهره
threads رزوه شیارداخل پیچ ومهره
die با حدیده وقلاویز رزوه کردن
rivnut نوعی پرچ لولهای کور باساقه رزوه شده
clevis pin پینی که یک طرف ان رزوه شده و میتوان به ان مهره بست
common low سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
kex ساقه پوک گیاهان چتری گیاه چتری که ساقه پوک داشته باشد
unpremediated پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
unbaoked سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unresolved تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
undisciplined تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unobligated اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
uncommitted غیر متعهد نشده تعهد نشده
unpicked نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unborn هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
unbroke رام نشده سوقان گیری نشده
max min system سیستم حداکثر و حداقل سیستم انبارداری که در ان حداقل و حداکثر موجودی تعیین میگردد
strokes 1-ضخامت
diameter ضخامت
stroking 1-ضخامت
stroke 1-ضخامت
stroked 1-ضخامت
third dimension ضخامت
diameters ضخامت
thickness ضخامت
fictitious thickness ضخامت فرضی
aromor thickness ضخامت زره
thickness gauge ضخامت سنج
thickness of a wall ضخامت دیوار
thickening افزایش ضخامت
fictitious thickness ضخامت فرضی
web thickness ضخامت جان
butts ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
interim overhaul پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
unsought جستجو نشده کشف نشده
undirected رهبری نشده راهنمایی نشده
untried امتحان نشده محاکمه نشده
irredenta انجام نشده جبران نشده
unasked خواسته نشده پرسیده نشده
unredeemed جبران نشده سبک نشده
uncharged محسوب نشده رسمامتهم نشده
unsifted الک نشده رسیدگی نشده
inconsummate تکمیل نشده انجام نشده
unset جایگزین نشده جاانداخته نشده
wire gauge معیار ضخامت سیم
carpet thinckness کلفتی یا ضخامت فرش
g ضخامت قطر سوراخ
effective thickness of a wall ضخامت موثر دیوار
maximal aerobic power بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
maximal oxygen consumption حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal oxygen uptake حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
capacity cost هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
flat bow کمانی که سرتاسر ان دارای یک ضخامت است
ecphora پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
quartersaw الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terneplate ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terne ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
plank قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
unintended saving پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
gauge ضخامت ورق فلزی یاقطر سیم و غیره
line gauge وسیله اندازه گیری کلفتی خط ضخامت سنجی خط
gauges ضخامت ورق فلزی یاقطر سیم و غیره
gauged ضخامت ورق فلزی یاقطر سیم و غیره
base section رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
wire gauge مقیاس اندازه گیری ضخامت سیم یا ورق فلز
half thickness ضخامت لازم برای نصف کردن نفوذ عناصر تراونده
sections قسمت قسمت کردن برش دادن
section قسمت قسمت کردن برش دادن
wed thickness حداقل ضخامت یا فاصله بین سطح خارجی و داخلی دانههای خرج
caliper نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
calliper نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
strokes یک قلم یا قلمو برای رسم روی صفحه .2-ضخامت حرف چاپ شده
stroked یک قلم یا قلمو برای رسم روی صفحه .2-ضخامت حرف چاپ شده
stroking یک قلم یا قلمو برای رسم روی صفحه .2-ضخامت حرف چاپ شده
stroke یک قلم یا قلمو برای رسم روی صفحه .2-ضخامت حرف چاپ شده
incomplete انجام نشده پر نشده
fanfold یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttles قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttles حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle قسمت قسمت حرکت کردن
unintended investment سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
anta [پایه ستون مربعی یا مستطیلی که به وسیله ی افزایش ضخامت در انتهای دیوار شکل داده می شود.]
public relations officers رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
pediculate ساقه دا ر
pedicle ساقه
shafting ساقه ها
plumule ساقه چه
shank ساقه
rachis ساقه
caulis ساقه
stemmy ساقه ساقه
leg ساقه
stipe ساقه
legs ساقه
pedicel ساقه گل
haulm ساقه
stock ته ساقه
stalks ساقه
halm ساقه
stems ساقه
stalk ساقه
acaulous بی ساقه
acauline بی ساقه
acaulescent بی ساقه
stemmed ساقه
peduncle ساقه گل
stocked ته ساقه
stem ساقه
stemming ساقه
ecaudate بی ساقه
stalked ساقه
footstalk ساقه گل
stalking ساقه
smithereens قطعات
detachments یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
drum ساقه گنبد
blade shank ساقه تیغه
frond برگ ساقه
sessile بی ساقه بی پایه
tige بدنه ساقه
stem ساقه میله
drummed ساقه گنبد
stemmed ساقه میله
brain stem ساقه مغز
remex ساقه پر خامه پر
pulp مغز ساقه
funiculus ساقه تخمچه
cauline ساقه روی
cauliform ساقه وار
chimney-shaft ساقه دودکش
gynophore ساقه تمدان
stems ساقه میله
branch رشته ساقه
fronds برگ ساقه
branches رشته ساقه
stemming ساقه میله
frond ساقه برگی
quill ساقه توخالی پر
stemmy ساقه دار
quills ساقه توخالی پر
stipes ساقه ساقچه
stipitate ساقه دار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com