Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
trigger happy
عاجز از کنترل خود در اثرشادی
trigger-happy
عاجز از کنترل خود در اثرشادی
Other Matches
cascade control
چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
incapacitated
<adj.>
عاجز
impotent
<adj.>
عاجز
unfit
<adj.>
عاجز
incapable
<adj.>
عاجز
incapacious
عاجز
septum
عاجز
unable
عاجز
inable
<adj.>
عاجز
impuissant
عاجز
incompetent
<adj.>
عاجز
incapable
عاجز
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
importune
عاجز کردن
lame
عاجز شدن
feebler
ناتوان عاجز
Stop pushing!
عاجز نکنید !
importuning
عاجز کردن
importunes
عاجز کردن
feeblest
ناتوان عاجز
importuned
عاجز کردن
feeble
ناتوان عاجز
cripples
عاجز لنگ کردن
determinant
تصمیم گیرنده عاجز
determinants
تصمیم گیرنده عاجز
crippling
عاجز لنگ کردن
crippled
عاجز لنگ کردن
cripple
عاجز لنگ کردن
importunate
عاجز کننده سماجت امیز
besets
بستوه اوردن عاجز کردن
beset
بستوه اوردن عاجز کردن
hog tie
عاجز ودرمانده کردن از کار افتادن
with one's back to the walking
درتنگنا عاجز شده تک مانده درجنگ
inviable
عاجز از ادامه بقا در اثرساختمان نژادی و ارثی
tasks
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tokens
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
token
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
task
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
electronic
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
apt
زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
control panel
صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
processor
پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
loops
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executives
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
real time
سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
control and reporting center
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
executive
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
looped
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
radio control
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
circulation control
کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
rolleron
کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible
کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
inventory control
کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
control
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controls
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controlling
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
ctrl
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control statement
حکم کنترل دستور کنترل
control sheet
صفحه کنترل چارت کنترل
block plot
صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick
سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
controlled fragmentation
مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
tactical air controler
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
flummox
گیج کردن درجواب عاجز کردن
flummoxed
گیج کردن درجواب عاجز کردن
flummoxes
گیج کردن درجواب عاجز کردن
flummoxing
گیج کردن درجواب عاجز کردن
subroutine
تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
remote control
کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
control officer
افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
climb mode
روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
simple network management protocol
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
disabling
عاجز کردن زله کردن
confound
گیج کردن عاجز کردن
confounds
گیج کردن عاجز کردن
harass
عاجز کردن اذیت کردن
harasses
عاجز کردن اذیت کردن
hagride
ناراحت کردن عاجز کردن
gruel
عاجز کردن ناتوان کردن
disable
عاجز کردن زله کردن
disables
عاجز کردن زله کردن
basic
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
go around mode
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
quality control tests
ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
flight control
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
airlift control element
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
custody
مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
tactical air control center
مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
controlled net
شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
traffic post
پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
fire control
کنترل کردن اتش کنترل اتش
periodic stock check
کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
field control
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
minor control
کنترل کم
control code
کد کنترل
control
کنترل
line control
کنترل خط
rein
کنترل
check-up
کنترل
check-ups
کنترل
controls
کنترل
controlling
کنترل
control key
کلید کنترل
marketing audit
کنترل داخلی
material control
کنترل مواد
bridle
کنترل کردن
light control
کنترل روشنایی
bridled
کنترل کردن
control grid
شبکه کنترل
control gear
دستگاه کنترل
birth control
کنترل موالید
inventory control
کنترل موجودی
remote control
کنترل از دور
control pannel
پانل کنترل
bridling
کنترل کردن
control flow
روند کنترل
control grid
توری کنترل
bridles
کنترل کردن
control language
زبان کنترل
manual control
کنترل دستی
control lever
اهرم کنترل
control panel
صفحه کنترل
lighting control
کنترل روشنایی
light brightness control
کنترل روشنایی
light control
کنترل نور
controlling
کنترل کردن
controlling
کنترل بازبینی
controls
کنترل بازبینی
controls
کنترل کردن
control panel
تابلوی کنترل
lift control
کنترل اسانسور
control
کنترل بازبینی
control
کنترل کردن
control logic
منطق کنترل
control markings
علایم کنترل
control memory
حافظه کنترل
control mode
باب کنترل
control pannel
تابلوی کنترل
control of resources
کنترل منابع
lateral control
کنترل جانبی
level control
کنترل سطح
lever control
کنترل اهرمی
relay
یچ کنترل الکترومغناطیسی
fiscal control
کنترل مالی
controllability
قابلیت کنترل
frame
کنترل هایی
fire control
کنترل اتش
relayed
یچ کنترل الکترومغناطیسی
controllable
قابل کنترل
flight control
کنترل پرواز
control word
کلمه کنترل
control unit
واحد کنترل
cascade control
کنترل زنجیرهای
flow control
کنترل جریان
takeover
اعمال کنترل
takeovers
اعمال کنترل
control wheel
صفحه کنترل
fighter control
کنترل شکاریها
field control
کنترل میدان
digital control
کنترل دیجیتالی
cortical control
کنترل مغزی
data control
کنترل داده ها
cpu
واحد کنترل
damage control
کنترل خسارات
ctrl
کلید کنترل
relays
یچ کنترل الکترومغناطیسی
cu
واحد کنترل
direct control
کنترل مستقیم
electric control
کنترل الکتریکی
external control
کنترل خارجی
experimental control
کنترل ازمایشی
exchange control
کنترل ارزی
exchange control
کنترل ارز
error control
کنترل خطا
electronic control
کنترل الکترونیکی
control system
سیستم کنترل
check-ups
کنترل کردن
check-up
کنترل کردن
input control
کنترل ورودی
indirect control
کنترل غیرمستقیم
image control
کنترل تصویر
ignition control
کنترل احتراق
hydraulic tracer control
کنترل پیستونی
hoo heap
کنترل نفس
control sequence
ترتیب کنترل
control sheet
برگ کنترل
control section
قسمت کنترل
control section
بخش کنترل
control port
درگاه کنترل
control procedure
رویه کنترل
inspection lamp
لامپ کنترل
pulpit
میز کنترل
pulpits
میز کنترل
control program
برنامه کنترل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com