Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (6 milliseconds)
English
Persian
Stop pushing!
عاجز نکنید !
Other Matches
Dont spoil the child .
بچه را خراب نکنید (لوس نکنید )
keep at it
ول نکنید
cease loading
پر نکنید
NO PARKING
پارک نکنید!
hold hard
عجله نکنید
neglects
دیدبانی نکنید
neglecting
دیدبانی نکنید
neglected
دیدبانی نکنید
neglect
دیدبانی نکنید
impuissant
عاجز
incapacious
عاجز
septum
عاجز
incapacitated
<adj.>
عاجز
unable
عاجز
incapable
عاجز
incompetent
<adj.>
عاجز
inable
<adj.>
عاجز
impotent
<adj.>
عاجز
unfit
<adj.>
عاجز
incapable
<adj.>
عاجز
if you don't watch it
اگر احتیاط نکنید
Do not include me
من را حساب نکن
[نکنید]
!
Don't cut it too short.
زیاد کوتاه نکنید.
Dont count (bank)on me.
روی من حساب نکنید
leave me out
من را حساب نکن
[نکنید]
!
exclude me.
من را حساب نکن
[نکنید]
!
importuning
عاجز کردن
feebler
ناتوان عاجز
feeble
ناتوان عاجز
feeblest
ناتوان عاجز
importunes
عاجز کردن
importuned
عاجز کردن
importune
عاجز کردن
lame
عاجز شدن
please dont forget it
خواهش دارم فراموش نکنید
Keep stI'll. Stay put . Dont move.
تکان نخورید (حرکت نکنید )
do not waste your breath
خودتان را بیخود خسته نکنید
don't wait the dinner for me
ناهاعرابرای خاطرمن معطل نکنید
determinants
تصمیم گیرنده عاجز
cripple
عاجز لنگ کردن
cripples
عاجز لنگ کردن
crippled
عاجز لنگ کردن
crippling
عاجز لنگ کردن
determinant
تصمیم گیرنده عاجز
Do not do any thing without due reflection .
بدون فکر قبلی اقدامی نکنید
you must w the signal
ناهار را برای خاطر من معطل نکنید
cease engagement
درگیری قطع هدف را تعقیب نکنید
Be quiet so as not to wake the others.
ساکت باشید تا دیگران را بیدار نکنید.
There is no hurry , there is plenty of time .
عجله نکنید وقت زیاد داریم
importunate
عاجز کننده سماجت امیز
trigger-happy
عاجز از کنترل خود در اثرشادی
beset
بستوه اوردن عاجز کردن
besets
بستوه اوردن عاجز کردن
trigger happy
عاجز از کنترل خود در اثرشادی
with one's back to the walking
درتنگنا عاجز شده تک مانده درجنگ
hog tie
عاجز ودرمانده کردن از کار افتادن
neglecting
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglect
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
skip it
در رهگیری هوایی یعنی تک راقطع کنید یا تک نکنید یارهگیری موقوف
neglected
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
Please be (feel ) at home . Please make yourself at home .
اینجا را منزل خودتان بدانید ( راحت باشید و تعارف نکنید )
neglects
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
inviable
عاجز از ادامه بقا در اثرساختمان نژادی و ارثی
neutralize track
هدف را تعقیب نکنید دررهگیری هوایی تعقیب موقوف
Never spend money before you have earned it.
هرگز قبل از پول درآوردن، پول خرج نکنید.
walking on eggshells
<idiom>
[اگر شما روی پوست تخم مرغ راه می روید به این معنیست که شما تمام تلاشتان را می کنید تا کسی را ناراحت نکنید.]
treading on eggshells
<idiom>
[اگر شما روی پوست تخم مرغ راه می روید به این معنیست که شما تمام تلاشتان را می کنید تا کسی را ناراحت نکنید.]
flummoxing
گیج کردن درجواب عاجز کردن
flummoxes
گیج کردن درجواب عاجز کردن
flummoxed
گیج کردن درجواب عاجز کردن
flummox
گیج کردن درجواب عاجز کردن
hagride
ناراحت کردن عاجز کردن
harass
عاجز کردن اذیت کردن
confounds
گیج کردن عاجز کردن
confound
گیج کردن عاجز کردن
disabling
عاجز کردن زله کردن
gruel
عاجز کردن ناتوان کردن
disables
عاجز کردن زله کردن
disable
عاجز کردن زله کردن
harasses
عاجز کردن اذیت کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com