Dictiornary-Farsi | عادت ماهیانه زنان | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
catamenia	عادت ماهیانه زنان


Other Matches

permensem	ماهیانه
monthly allowance	ماهیانه
monthly	ماهیانه
monthy	ماهیانه
monthly salary	مواجب ماهیانه
monthly allowance	مقر ری ماهیانه
monthly average	متوسط ماهیانه
monthly statement	صورت وضعیت ماهیانه
pay	حقوق ماهیانه اجرت
pays	حقوق ماهیانه اجرت
class e allotment	کسورات اقساط ماهیانه
paying	حقوق ماهیانه اجرت
school fee	ماهیانه یا شهریه اموزشگاه
I have a steady monthly income.	درآمد ماهیانه ثابتی دارم
summary of monthly statement	خلاصه صورت وضعیت ماهیانه
applaudingly	کف زنان
womenfolk	زنان
womankind	زنان
feminine	زنان
fair sex	زنان
womanish	مربوط به زن یا زنان
reelingly	چرخ زنان
mutch	زنان وکودکان
petticoats rule	تسلط زنان
menstruation	قاعدگی در زنان
pantingly	نفس زنان
plumes	پر کلاه زنان تل
womankind	گروه زنان
boxers	مشت زنان
gaspingly	نفس زنان
menses	قاعدگی زنان
asymetrical bars	پارالل زنان
uneven parallel bars	پارالل زنان
boastingly	لاف زنان
catamenia	قاعدگی زنان
demimonde	زنان هرزه
evadingly	طفره زنان
womanly	در خور زنان
womenfolk	جماعت زنان
feminity	طبقه زنان
flutteringly	پروبال زنان
greensickness	کم خونی زنان
gynaecocracy	حکومت زنان
gynecocracy	حکومت زنان
gynecology	پزشکی زنان
gynocracy	حکومت زنان
gyringly	چرخ زنان
hirsutism	نابجارویی مو در زنان
wifely	درخور زنان
the female sex	زنان ودختران
beauty	زنان زیبا
period	قاعده زنان
periods	قاعده زنان
feminicide	قتل زنان
women's dres	جامه زنان
beauties	زنان زیبا
vauntingly	لاف زنان
when will women have the vote?	زنان کی حق رای
women's army corps	ارتش زنان
plume	پر کلاه زنان تل
usage	عادت
diathesis	عادت
consuetude	عادت
accustomedness	عادت
custom	عادت
practice	عادت
guize	عادت
habit	عادت
accustom	عادت
habits	:عادت
habits	عادت
rut	عادت
ruts	عادت
wont	عادت
praxis	عادت
usages	عادت
ure	عادت
accustoming	عادت
accustoms	عادت
rote	عادت
habit	:عادت
habitude	عادت
lothario	گمراه کننده زنان
women labor force	نیروی کار زنان
phlegmasia alba dolens	ورم سفیدران زنان
fluor	قاعدگی زنان سیال
premenstrual	قبل از قاعدگی زنان
gynecologist	متخصص بیماریهای زنان
to catch napping	چرت زنان گرفتن
female participation rate	نرخ مشارکت زنان
heat	تحریک جنسی زنان
chlorosis	سبزرنگی زنان کم خون
columbia round	تیراندازی مخصوص زنان
demimonde	جهان زنان هرجایی
ladykiller	مرد محبوب زنان
ladykillers	مرد محبوب زنان
music stool	کرسی پیانو زنان
women's army corps	قسمت زنان ارتش
sapphism	همجنس خواهی زنان
heats	تحریک جنسی زنان
feminists	طرفدار حقوق زنان
feminism	برابری طلبی زنان
feminist	طرفدار حقوق زنان
menstruation	قاعدگی زنان طمث
recidivists	مجرم به عادت
familiarised	عادت دادن
familiarises	عادت دادن
habit strength	نیرومندی عادت
familiarising	عادت دادن
familiarize	عادت دادن
habitude	عادت روزانه
grow into a habit	عادت شدن
used to <idiom>	عادت کردن به
inuring	عادت دادن
inures	عادت دادن
inured	عادت دادن
kick the habit <idiom>	ترک عادت بد
inure	عادت دادن
familiarizing	عادت دادن
familiarizes	عادت دادن
accustoms	عادت دادن
divinely	بطورخارق عادت
wont	خو گرفته عادت
position habit	عادت مکانی
hanks	قلاب عادت
reading habit	عادت خواندن
social habit	عادت اجتماعی
thaumaturgy	خرق عادت
accustom	عادت دادن
menstrual cycle	عادت ماهانه
accustoming	عادت دادن
lusus naturae	خرق عادت
usage and custom	عرف و عادت
addicts	عادت اعتیاد
it is usual with him	عادت دارد
addict	عادت اعتیاد
inure or en	عادت دادن
habituate	عادت دادن
hexis	عادت پایه
hank	قلاب عادت
vogue	عادت مرسوم
period	عادت ماهانه
periods	عادت ماهانه
by rote	بر حسب عادت
by usage	برحسب عادت
habitually	بر حسب عادت
practice	معمول به عادت
amenia	حبس عادت
diets	عادت غذائی
dieting	عادت غذائی
diet	عادت غذائی
custom	برحسب عادت
familiarized	عادت دادن
lusus natarae	خرق عادت
take to	عادت کردن
to get accustomed to	عادت کردن [به]
to outgrow a habit <idiom>	از سر افتادن عادت
habituated	عادت دادن
recidivist	مجرم به عادت
to get used to	عادت کردن [به]
dieted	عادت غذائی
enure	عادت دادن
housecoats	لباسی که زنان درخانه می پوشند
gynaecophysiology	علم ووفایف جهازتناسلی زنان
housecoat	لباسی که زنان درخانه می پوشند
diva	سردسته زنان خواننده اپرا
evadingly	گریز زنان بابهانه یاحیله
a comparison of men's salaries with those of women	مقایسه حقوق مردان با زنان
leucorrhoea	سوزنک مزمن غیرمسری زنان
plead for the widow	در حق بیوه زنان دادخواهی کنید
suffragette	زن طرفدار حق رای وانتخاب زنان
suffragettes	زن طرفدار حق رای وانتخاب زنان
steatopygia	بزرگی وفربهی کفل زنان
getting	عادت کردن ربودن
unused	عادت نکرده بکارنبرده
as a rule <idiom>	معمولا ،طبق عادت
that is a matter of habit	کار عادت است
that is a matter of habit	موضوع عادت است
The habit of smoking.	عادت به استعمال دخانیات
To break (give up) a habit.	ترک عادت کردن
get	عادت کردن ربودن
gets	عادت کردن ربودن
unusual	غریب مخالف عادت
mend one's ways <idiom>	اثبات عادت شخصی
To be used (accustomed) to something.	به چیزی عادت داشتن
to fall into a bad habit	عادت بدی گرفتن
daily routine	عادت جاری روزانه
thews	عادت راه ورسم
to form a habit	تشکیل عادت دادن
sticky fingers <idiom>	عادت به دزدیدن داشتن
He is making a habit of it .	بد عادت شده است
prayerfulness	عادت نماز خوانی
effective habit strength	حد موثر نیرومندی عادت
local usage	عرف و عادت محل
dark adaptation	عادت کردن به تاریکی
dishabituate	ترک عادت دادن
disaccustom	ترک عادت دادن
habit formation	شکل گیری عادت
YWCAs	مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
chatelaine	زنجیرکمربند که زنان کلیدوساعت ومدادومانندانهابدان می اویزند