Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
fancy free	عاری از خیال
Other Matches
naked <adj.>	عاری
barer	عاری
bares	عاری
barest	عاری
baring	عاری
bankrupt of	عاری از
bare of	عاری از
naked of	عاری از
fogless	عاری از مه
bare	عاری
barren <adj.>	عاری
void	عاری
devoid	عاری
bared	عاری
unconsciously	عاری ازهوش
emotionless	عاری از احساسات
fanciless	عاری ازوهم
fanciless	عاری ازتصور
unexpressive	عاری ازمعنی
truistic	عاری از لطف
ungraceful	عاری از متانت
unblushing	عاری از شرم
truthless	عاری از حقیقت
riteless	عاری از تشریفات
unconscious	عاری ازهوش
airless	عاری از هوا
irresponsible	عاری از حس مسئولیت
heartless	عاری ازاحساسات
lifeless	عاری از زندگی
blate	عاری ازاحساسات
sketchy	عاری ازجزئیات
denuding	عاری ساختن
sketchily	عاری ازجزئیات
denudes	عاری ساختن
sketchier	عاری ازجزئیات
void	بلاتصدی عاری از
denuded	عاری ساختن
denude	عاری ساختن
devest	عاری کردن
unbiased	عاری ازتعصب
sketchiest	عاری ازجزئیات
useless	عاری از فایده باطله
resistless	عاری از نیروی مقاومت
prosily	بطور عاری از لطافت
platitudinarian	عاری از لطف ومزه
freedom from defect	عاری بودن ازعیب
fancy free	بی علاقه عاری از عشق
visionless	عاری از تطور والهام
disbranch	عاری ازشاخه کردن
prosaically	بطور عاری ازلطافت
unbias	بیغرض عاری ازتعصب
uninspired	عاری از تازگی و لطف
unmistakable	عاری از سوء تفاهم
selfless	عاری از نفس پرستی
dreamless	عاری از خواب دیدن
abstract	جوهرگرفتن از عاری از کیفیات واقعی
dismantled	عاری ازسلاح یا اثاثه کردن
dismantle	عاری ازسلاح یا اثاثه کردن
sexless	عاری از جذبه یا میل جنسی
abstracts	جوهرگرفتن از عاری ازکیفیات واقعی
dismantles	عاری ازسلاح یا اثاثه کردن
dismantling	عاری ازسلاح یا اثاثه کردن
poker face	دارای قیافهی عاری از بیان
prosish	کسل کننده عاری از لطافت
vacuity	تهی گری عاری بودن
abstracting	جوهرگرفتن از عاری ازکیفیات واقعی
of no scruples	عاری ازدقت زیاد دراداب ومانندان
hardball	فعالیت سخت و عاری از ملاحظه و مروت
abio	کلمه ایست که بصورت پیشوندبکار رفته و بمعنی بدون زندگی و عاری از حیات است
whim	خیال
whims	خیال
fancied	خیال
fancies	خیال
spectrum	خیال
fantasies	خیال
fantasy	خیال
figment	خیال
notional	خیال
apparitions	خیال
apparition	خیال
figments	خیال
mind	خیال
minding	خیال
minds	خیال
fanciest	خیال
fancy	خیال
fantasm	خیال
fata morgana	خیال
idealogy	خیال
inapprehensive	بی خیال
phantasma	خیال
phantasy	خیال
conceptualization	خیال
doubleganger	خیال
fancying	خیال
get off	بی خیال شدن
freewheeling	بی خیال
humours	خیال
notions	خیال
carefree	بی خیال
fiction	خیال
ideologies	خیال
ideology	خیال
plan	خیال
hallucinations	خیال
plans	خیال
design	خیال
designs	خیال
hallucination	خیال
wraiths	خیال
wraith	خیال
notion	خیال
phantoms	خیال
humored	خیال
humoring	خیال
intention	خیال
dump	خیال
intentions	خیال
humour	خیال
humoured	خیال
fictions	خیال
humouring	خیال
phantom	خیال
humors	خیال
revery	خیال خام
puzzleheaded	اشفته خیال
he thought	خیال می کرد
scatter brained	پریشان خیال
specter	خیال وفکر
i intend to stay here	خیال دارم که ...
absent minded	پریشان خیال
ideate	خیال کردن
ideation	خیال اندیشی
humor	خیال مزاح
absent-mindedly	پریشان خیال
high flying	خیال پرور
absent-minded	پریشان خیال
maya	خواب و خیال
he changed his mind	از ان خیال منصرف شد
high flying	بلند خیال
revery	خیال واهی
supposable	خیال کردن
abstracted	پریشان خیال
fancier	خیال باز
reverie	خیال واهی
fancier	خیال باف
thoughts	افکار خیال
flights of fancy	بال خیال
thought	افکار خیال
idealism	خیال اندیشی
imaginative <adj.>	خیال آفرین
ghosts	جان خیال
ghost	جان خیال
autism	خیال پرستی
fanciers	خیال باف
sitting duck <idiom>	بی خیال نشستن
absent-minded <idiom>	فراموش خیال
starry-eyed	خیال پرور
starry-eyed	خیال اندیش
starry eyed	خیال پرور
starry eyed	خیال اندیش
visions	خیال تصور
vision	خیال تصور
ideas	فکر خیال
whim wham	خیال وسواس
idea	فکر خیال
harebrained	بیفکرو خیال
fanciers	خیال باز
wool-gathering	خواب و خیال
absent	پریشان خیال
daydreams	خیال باطل
deems	خیال کردن
impressions	عقیده خیال
cloud castle	خیال خام
impression	عقیده خیال
daydreaming	خیال باطل
daydream	خیال باطل
day dreaming	خیال پروری
daydreamer	خیال باف
deem	خیال کردن
deemed	خیال کردن
abstractionism	خیال بافی
an absurd notion	خیال بیهوده
abstractedly	با پریشانی خیال
think	خیال کردن
thinks	خیال کردن
Utopias	وهم و خیال
absentminded	پریشان خیال
deeming	خیال کردن
daydreamed	خیال باطل
chimera	خیال واهی
spectres	خیال وفکر
imaginary	وهمی خیال
Utopia	وهم و خیال
reveries	خیال خام
reveries	خیال واهی
forced fantasy	خیال فراخوانده
reverie	خیال خام
futurism	خیال پرستی
going to	خیال داشتن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com