Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 139 (7 milliseconds)
English
Persian
what is bred in the bone will come out in the flesh
<proverb>
عاقبت گرگ زاده گرگ شود
Other Matches
cousinry
عموزاده هاودایی زاده هاوعمه زاده هاوخاله زاده ها
nepotism
انتصاب برادر زاده یا خواهر زاده واقوام نزدیک به مشاغل مهم اداری
blue blood
نجیب زاده اشراف زاده
nepew
پسر خواهر برادر زاده یا خواهر زاده
cousinly
دایی زاده وار خاله زاده وار
finale
عاقبت
afterclap
عاقبت
finally
عاقبت
the future
عاقبت
at long last
عاقبت
in the long run
عاقبت
eventually
عاقبت
futurity
عاقبت
finales
عاقبت
outcomes
عاقبت سرانجام
far seeing
عاقبت بین
farseeing
عاقبت اندیش
outcome
عاقبت سرانجام
longsighted
عاقبت اندیش
negotiation result
عاقبت مذاکرات
to come to good
عاقبت بخیرشدن
successful
عاقبت بخیر
catastrophe
عاقبت داستان
otherworldiness
اندیشه عاقبت
catastrophes
عاقبت داستان
result of the negotiations
عاقبت مذاکرات
negotiation outcome
عاقبت مذاکرات
She came to grief . She came to a sticky end.
عاقبت بخیر نشد
To have foresight . To be provident.
عاقبت اندیش بودن
Cheating( fraud) does not pay ( prosper).
تقلب عاقبت ندارد
Who knows what the end wI'll be?
عاقبت کاررا کی می داند ؟
improvidence
عاقبت نیندیشی اسراف
catastrophical
مربوط به عاقبت داستان
He eventually landed in prison .
عاقبت کارش بزندان کشید
Surely things wI'll turn out well for him in the end.
مطمئنا" عاقبت بخیر خواهد شد
It wI'll come to a bad end. It is foredoomed.
اینکار عاقبت ( خوشی ) ندارد
At last his anger exploded.
عاقبت از زور خشم ترکید
prosperously
بطور نیک انجام با عاقبت خوش
Idlenes is the partnet of want and shame..
<proverb>
عاقبت تنبلى ایتیاج و شرمسارى است .
We finally succeed in making a radio contact.
عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
descendant
زاده
fries
زاده
nee
زاده
descendent
زاده
fitz
زاده
fry
زاده
frying
زاده
descended
زاده
progeniture
زاده
freeborn
ازاد زاده
first ling
نخست زاده
firstborn
نخست زاده
firstling
نخست زاده
grandee
اصیل زاده
noblewoman
نجیب زاده
thane
نجیب زاده
sea born
زاده دریا
noblewomen
نجیب زاده
high born
نجیب زاده
hamite
زاده حام
hagseed
زاده عجوزه
first begotten
نخست زاده
patricians
نجیب زاده
patrician
اعیان زاده
patrician
نجیب زاده
cousins
عمو زاده
knighting
نجیب زاده
cousins
دایی زاده
aristocrat
نجیب زاده
legitimating
حلال زاده
aristocrat
اشراف زاده
aristocrats
نجیب زاده
cousins
عمه زاده
patricians
اعیان زاده
illegitimate
زنا زاده
blue blooded
نجیب زاده
blue-blooded
نجیب زاده
childe
نجیب زاده
cousin
عمه زاده
cousin
خاله زاده
cousin
عمو زاده
cousin
دایی زاده
aristocrats
اشراف زاده
bashaw
نجیب زاده
first-born
نخست زاده
chevalier
نجیب زاده
cousin german
عمو زاده
cousins
خاله زاده
first born
نخست زاده
noblemen
نجیب زاده
nobleman
نجیب زاده
coz
عمه زاده
coz
دایی زاده
coz
خاله زاده
earth born
زاده خاک
evite
زاده حوا
levite
زاده لاوی
born in the purple
غنی زاده
knight
نجیب زاده
born in lawful wedding
حلال زاده
legitimates
حلال زاده
legitimated
حلال زاده
legitimate
حلال زاده
magnates
نجیب زاده
magnate
نجیب زاده
born in the purple
دارا زاده
knights
نجیب زاده
knighted
نجیب زاده
cousin german
عمه زاده
don
لرد یا نجیب زاده
donned
لرد یا نجیب زاده
dons
لرد یا نجیب زاده
donning
لرد یا نجیب زاده
speak of the devil and he appears
<idiom>
حلال زاده بودن
junker
اصیل زاده المانی
gentleman of fortune
نجیب زاده حادثه جو
cousinly
عمه زاده وار
mulatto
زاده اروپایی وزنگی
underbred
نااصل زاده بی تربیت
well born
اصیل نجیب زاده
feringhee
پرتغالی زاده هند
true born
حلال زاده اصیل اصل
hagborn
شیطان زاده فرزند ساحره
junker
جوان نجیب زاده المانی
milord
مرد اشرافی ونجیب زاده انگلیسی
household troops
هیئت محافظ پادشاه یا نجیب زاده
wellborn
نجیب زاده دارای خصوصیات نجابت
africander
اروپایی نژادی که درافریقای جنوبی زاده شد
knickerbocker
زاده هلندی هایی که به york new کوچ کردند
mestizo
کسیکه زاده اسپتنیولی و هندی و امریکایی باشد
mestiza
کسیکه زاده اسپانیولی و هندی وامریکایی باشد
grand tours
سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
grand tour
سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
pythogenic
پیدا شده از چرک یا گندیدگی زاده چرک
unborn
هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
yonker
نجیب زاده جوان جوان سلحشور
younker
نجیب زاده جوان جوان سلحشور
marxist economics
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
Recent search history
✘ Close
Contact
 |
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com