English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3 milliseconds)
English Persian
factor of safety عامل تامین
safety factor عامل تامین
Search result with all words
presentation manager واسط کار به گرافیک تامین شده توسط سیستم عامل OS/2
unix سیستم عامل چند کاربره عمومی سافت AT Tbell Laboraforien برای اجرا روی بیشتر کامپیوترها از PC تامین کامپیوتر و meninframe بزرگ
Other Matches
garnishee کسی که خواستهای نزداو تامین یا توقیف باشد تامین مدعا به کردن
remands اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remanding اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remanded اخذ تامین مجدد تشدید تامین
garnishment تامین خواسته حکم تامین مدعابه
remand اخذ تامین مجدد تشدید تامین
cyanogen agent عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
close in security برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
reserved character حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
actuator محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
communication security monitoring کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
capital intensive goods کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
derived demand تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
shells نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shell نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
communication security account میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
piggyback سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
class a agent officer افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
blood agent عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
piggybacks سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
EXE file در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
MS DOS سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
securement تامین
security تامین
hedging تامین
safety تامین
safety limit حد تامین
covers تامین
coverings تامین
water supply تامین اب
cover تامین
water supplies تامین اب
securing تامین
secure تامین کردن
secure درامان تامین
physical security تامین تاسیسات
collective security تامین اجتماعی
troop safety تامین عده ها
transmission security تامین مخابره
signal security تامین مخابراتی
internal security تامین داخلی
electronic security تامین الکترونیکی
communication security تامین مخابراتی
transmission security تامین ارسال
chemical security تامین شیمیایی
buffer stock تامین ذخیره
secure تامین شده
the rule of law تامین قضایی
cover تامین کردن
protection تامین نامه
procurement تامین اماد
guarantees تامین کردن
coverings تامین کردن
guaranteed تامین کردن
cryptosecurity تامین رمز
take care of تامین کردن
guarantee تامین کردن
supply port درگاه تامین
covers تامین کردن
secures تامین شده
secures تامین کردن
the rule of law تامین قانونی
preservation of evidence تامین دلیل
social security تامین اجتماعی
local security تامین محلی
give security for تامین کردن
safety stakes دستکهای تامین
safety factor ضریب تامین
insuring تامین کردن
insures تامین کردن
insecurity عدم تامین
financiers تامین اعتبارکننده
financier تامین اعتبارکننده
buffer zones منطقه تامین
buffer zone منطقه تامین
security تامین مصونیت
quia timet حکم تامین
secures درامان تامین
funding تامین وجه
safety diagram دیاگرام تامین
supplied تامین کردن
ensures تامین کردن
appropriation reimbur sement تامین اعتبار
provisioning تامین ذخیره
area security تامین منطقه
ensure تامین کردن
fulfill تامین کردن
supplying تامین کردن
ensured تامین کردن
ensuring تامین کردن
supply تامین کردن
committment تامین اعتبار
security for cost تامین هزینه دادرسی
unemployment fund صندوق تامین بیکاری
safety card کارت تامین اتشبار
collective security تامین دسته جمعی
appropriation reimbur sement تامین سپرده یاوثیقه
supply company شرکت تامین کننده
area security تامین منطقه عملیات
tucker تامین غذا کردن
ups تامین برق بی وقفه
rear area security تامین منطقه عقب
security for costs تامین هزینه دعوی
transmission security تامین ارسال پیام
to feather ones nest تامین اتیه کردن
safety برقرار کردن تامین
deficit financing تامین کسر بودجه
power supply تامین کننده برق
social security act قانون تامین اجتماعی
financed تامین هزینه پولی
finance تامین هزینه پولی
angle of safety زاویه تامین گلوله
social security system نظام تامین اجتماعی
social security program برنامه تامین اجتماعی
communication security برقراری تامین مخابراتی
social security organization سازمان تامین اجتماعی
finances تامین هزینه پولی
continuing appropriation مداومت تامین اعتبار
guaranteed تامین تضمین کردن
self protection برقراری تامین از خود
continuing appropriation تامین اعتبار پیوسته
safety officer افسر تامین یکان
bombline خط تامین پرتاب بمب
pacification تامین ثبات داخلی
financing تامین هزینه پولی
system maintenance تامین و نگهداری سیستم
social security benefits منافع تامین اجتماعی
make up a deficit تامین کردن کسری
water supply to navigation تامین اب کانال کشتیرانی
secure تامین کردن هدف
secures مطمئن تامین کردن
guarantee تامین تضمین کردن
secure مطمئن تامین کردن
guarantees تامین تضمین کردن
victual خواربار تامین کردن
emanitions security تامین ضد استراق سمع تامین استراق سمع
finance company شرکت تامین مالی
elevation of security زیاد کردن تامین
secures تامین کردن هدف
levy a sum on a person's property تامین خواسته کردن
to ensure something تامین کردن [چیزی]
elegit حکم تامین مدعی به
coverings تامین زیان و خسارات بیمه
safeguards تامین کردن امن نگهداشتن
safeguarding قفل حفافتی یا تامین دار
covers تامین زیان و خسارات بیمه
cover تامین زیان و خسارات بیمه
protect a bill وجه براتی را تامین کردن
stability operations عملیات تامین ثبات داخلی
environmental security تامین محیطی و فیزیکی منطقه
safeguards قفل حفافتی یا تامین دار
social security tax مالیات سیستم تامین اجتماعی
safeguard تامین کردن امن نگهداشتن
social security contributions پرداختی بابت تامین اجتماعی
safeguarding تامین کردن امن نگهداشتن
safeguard قفل حفافتی یا تامین دار
safeguarded قفل حفافتی یا تامین دار
safeguarded تامین کردن امن نگهداشتن
communication security custodian مسئول وسایل تامین مخابراتی
user supplied تامین شده توسط کاربر
garnisher تامین کننده خواسته یامدعابه
degree of protection میزان تامین درجه حفافت
safety card کارت تامین جنگ افزار
supplied تامین موجودی عرضه نمودن
supplied تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
supply تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
report generator برای تامین گزارش کامل
replevy بادادن تامین ازتوقیف دراوردن
supply تامین موجودی عرضه نمودن
supplying تامین موجودی عرضه نمودن
supplying تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
quia timet قرار تامین دستور موقت
force development برنامه تامین یا بسیج یکانها
to safeguard [against] تامین کردن [علیه] [در برابر]
provides میسر ساختن تامین کردن
troop program برنامه تامین عدههای نظامی
services 1-توابع تامین شده در یک قطعه . 2-
uniterruptable power supply سیستم تامین برق بی وقفه
provide میسر ساختن تامین کردن
supplying تامین چیزی که مورد نیاز است .
pre empt از پیش برای خود تامین کردن
podded دارای زندگی اسوده یا تامین شده
supply تامین چیزی که مورد نیاز است .
supplied تامین چیزی که مورد نیاز است .
privacy جداسازی مبادله پیام برای تامین
social security wealth ثروت ناشی از نظام تامین اجتماعی
social security بیمه وبازنشستگی همگانی تامین اجتماعی
deficit financing تامین مالی از راه کسر بودجه
short covering خرید سهم برای تامین فروشهای سلف
to be insured under the social security scheme [system] بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
microsoft ه شده توسط ماکروسافت برای تامین اطلاعات
America Online بزرگترین تامین کننده سرویس اینترنت در جهان
social security payroll tax مالیات مزد و حقوق برای تامین اجتماعی
ways and means طرق و وسایل انجام چیزی تامین معاش
to be covered by social security بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
to have social security coverage بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
to secure a debtby a mortagage با گرفتن گرو بستانکاری خودرا ازدیگران تامین کردن
redundancy تامین قط عات اضافی در سیستم در صورت بروز خرابی
redundancies تامین قط عات اضافی در سیستم در صورت بروز خرابی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com