Dictiornary-Farsi | عامل سیانید | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
cyanogen agent	عامل سیانید


Other Matches

cyaniding	سخت گردانی سطح قطعات فولادی با غوطه ورسازی انهادر حمام نمکهای سیانید
cyanogen agent	عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
reserved character	حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
actuator	محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
capital intensive goods	کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
derived demand	تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
shelling	نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shell	نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shells	نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
piggyback	سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
class a agent officer	افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
piggybacks	سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
blood agent	عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
EXE file	در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
MS DOS	سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
factors	عامل
propellent	عامل
factor	عامل
agents	عامل
operant	عامل
functionery	عامل
principals	عامل
principal	عامل
operator	عامل
operators	عامل
elements	عامل
element	عامل
actions	عامل
action	عامل
procurators	عامل
procurator	عامل
doers	عامل
operatives	عامل
operative	عامل
agent	عامل
parameters	عامل
parameter	عامل
doer	عامل
attorney	عامل
attorneys	عامل
devices	عامل
acting	عامل
v factor	عامل وی
assignee	عامل
active	عامل
coagent	هم عامل
agent representative	عامل
device	عامل
propellants	عامل
agencies	عامل
agency	عامل
operating	عامل
propellant	عامل
firing device	عامل منفجرکننده
factorization	عامل بندی
factoring agent	عامل تنزیل
factoring	عامل یابی
chemical agent	عامل شیمیایی
factor of safety	عامل اطمینان
leavens	عامل کارگر
air entraining agent	عامل هوادهنده
leaven	عامل کارگر
operating system	سیستم عامل
fixing agent	عامل تثبیت
characteristic action	عامل مشخصه
foaming agent	عامل کف زای
OS	سیستم عامل
managing directors	مدیر عامل
operating systems	سیستم عامل
biological agent	عامل زیستی
bleaching agent	عامل رنگبر
blister agent	عامل تاول زا
blowing agent	عامل پف کننده
anticrop agent	عامل ضد غلات
factor of safety	عامل تامین
factor of production	عامل تولید
reactors	عامل واکنش
reactor	عامل واکنش
biological agent	عامل میکربی
prime movers	عامل محرک کل
prime mover	عامل محرک کل
dual agent	عامل دو جانبه
demasking agent	عامل عریانساز
depressant	عامل پریشانی
developer agent	عامل فهور
dispersing agent	عامل پاشنده
distilled mustard	عامل خردلی
distractor	عامل حواسپرتی
disbursing officer	افسر عامل
agents	واسطه عامل
agents	عامل اطلاعاتی
aborticide	عامل سقط
common factor	عامل مشترک
adhesion agent	عامل چسبندگی
addition agent	عامل افزودنی
active material	مواد عامل
active element	عنصر عامل
preventive	عامل جلوگیری
active defense	دفاع عامل
active defense	پدافند عامل
agent	واسطه عامل
acting company	شرکت عامل
agent	عامل اطلاعاتی
extrinsic factor	عامل خارجی
acid function	عامل اسیدی
combination influence	عامل ترکیبی
accountable disbursing officer	افسر عامل
absorbing agent	عامل جذب
executive agent	عامل اجرایی
managing director	مدیر عامل
working fluid	سیال عامل
factors	عامل مشترک
potential	عامل بالقوه
parasiticide	عامل طفیلی کش
oxidizing agent	عامل اکسنده
oxidizing agent	عامل اکسیداسیون
operating system/	سیستم عامل دو
potential	عامل بالفعل
operating handle	دستگیره عامل
operating agency	شعبه عامل
leavening	عامل کارگر
pull device	عامل کششی
pesticide	عامل ضد طاعون
precipitant	عامل رسوب
factor	عامل مشترک
precipitating factor	عامل اشکارساز
effective	عامل موثر
be-all and end-all	عامل عمده
sealant	عامل درزگیر
safety factor	عامل تامین
sense organ	عامل احساس
executive	مدیر عامل
self execuiting	عامل فی نفسه
releasing agent	عامل رهاکننده
reducing agent	عامل کاهنده
reducer	عامل کم کننده
executives	مدیر عامل
psychochemical agent	عامل عصبی
passive	غیر عامل
passives	غیر عامل
pesticides	عامل ضد طاعون
unique factor	عامل یگانه
noise	عامل مخل
impelent	عامل محرک
igniting agent	عامل احتراق
idle characters	کاراکترهای عامل
mouthpieces	سخنگو عامل
mouthpiece	سخنگو عامل
hypo	عامل محرک
coefficient	عامل مشترک
human factor	عامل انسانی
absorbent	عامل جذب
galactogogue	عامل شیرزایاشیرافزا
growth factor	عامل رشد
fusing agent	عامل ذوب
presses	عامل موثر
coefficients	عامل مشترک
potential <adj.>	عامل بالقوه
noises	عامل مخل
masking agent	عامل پوشاننده
structure factor	عامل ساختار
general factor	عامل عمومی
limiting factor	عامل محدودکننده
press	عامل موثر
lacrimatory factor	عامل اشک زا
interleave factor	عامل جاگذاری
insurance agent	عامل بیمه
common factor variance	پراکنش عامل مشترک
vomiting agent	عامل تهوع اور
wetting agent	عامل خیس کننده
complexing agent	عامل کمپلکس کننده
complexing agent	عامل کمپلکس دهنده
confusion agent	عامل گیج کننده
vesicant agent	عامل شیمیایی تاول زا
understrapper	عامل پایین درجه
counter agent	عامل خنثی کننده
cooling agent	عامل سرد کننده
command processor	سیستم عامل فرمانی
working lead fluid	سیال متحرک یا عامل
break bulk agent	عامل تفکیک محصولات
chelating agent	عامل کی لیت ساز
chlorinating agent	عامل کلردار کننده
to be the clincher	عامل شاخص بودن
choking agent	عامل خفه کننده
chief executive officer [CEO] [American E]	مدیر عامل [شرکت]
president of the board [ American E]	مدیر عامل [شرکت]
to turn the scales	عامل شاخص بودن
chromophore	عامل رنگی ملکول
chairman of the board [of directors/managers]	مدیر عامل [شرکت]
a key actor in a process	عامل اصلی در روندی
inst	وسیله یا عامل کار
combination influence	مکانیسم عامل مرکب
atomic scattering factor	عامل شکل اتمی
toxic agent	عامل شیمیایی سمی
forwarding agent	عامل حمل و نقل
nerve agent	عامل شیمیایی عصبی
network operating system	سیستم عامل شبکه
factor cost	هزینه عامل تولید
operating lever	دستگیره عامل کولاس
operating system monitor	مبصر سیستم عامل