Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English
Persian
limiting factor
عامل محدود کننده
Other Matches
cyanogen agent
عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
blood agent
عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
restrictive
محدود کننده
limiter
محدود کننده
limitative
محدود کننده
shares
سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
shared
سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
share
سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
voltage limiter
محدود کننده ولتاژ
diode limiter
محدود کننده دیودی
determinative
محدود کننده صفت
input limiter
محدود کننده ورودی
current limiter
محدود کننده جریان
double limiter
محدود کننده مضاعف
delimiting
تنظیم حجم داده با استفاده از محدود کننده ها
delimits
تنظیم حجم داده با استفاده از محدود کننده ها
delimited
تنظیم حجم داده با استفاده از محدود کننده ها
delimit
تنظیم حجم داده با استفاده از محدود کننده ها
reducer
عامل کم کننده
blowing agent
عامل پف کننده
destabilizer
عامل بی ثبات کننده
disperser
عامل امولسیون کننده
confusion agent
عامل گیج کننده
sequestering agent
عامل منزوی کننده
reductant
عامل احیا کننده
cooling agent
عامل سرد کننده
counter agent
عامل خنثی کننده
determinants
عامل تعیین کننده
emulsifiers
عامل امولسیون کننده
emulsifier
عامل امولسیون کننده
fluorinating agent
عامل فلوئوردار کننده
thickening agent
عامل غلیظ کننده
choking agent
عامل خفه کننده
complexing agent
عامل کمپلکس کننده
incapacitating agent
عامل بیهوش کننده
emulsifor
عامل امولسیون کننده
resolving agent
عامل تفکیک کننده
chlorinating agent
عامل کلردار کننده
wetting agent
عامل خیس کننده
detonating agent
عامل منفجر کننده
emulsifying agent
عامل امولسیون کننده
determinant
عامل تعیین کننده
acetylizing agent
عامل استیل دار کننده
preventive
عامل ممانعت جلوگیری کننده
acylating agent
عامل اسیل دار کننده
alkylating agent
عامل اکلیل دار کننده
degreasing agent
عامل پاک کننده روغن
alkylation agent
عامل الکیل دار کننده
acetylating agent
عامل استیل دار کننده
destructor
منفجر کننده عامل انفجاری
bargaining chips
عامل کمک کننده به عقد قرارداد یا دستیابی به شرایط خوب
bargaining chip
عامل کمک کننده به عقد قرارداد یا دستیابی به شرایط خوب
restrictive fire plan
طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
illmitable
محدود نکردنی محدود نشدنی
disk operating system
کنترل کننده دیسک خوان سیستم عامل دیسک
weapons tight
جنگ افزار اتش محدود فرمان اتش محدود در پدافندهوایی
reserved character
حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
liquefacient
عامل موجب ترشح ترشح کننده
actuator
محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
sysgen
فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
capital intensive goods
کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
derived demand
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
shelling
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shell
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shells
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
oases
یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
oasis
یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
class a agent officer
افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
piggybacks
سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
piggyback
سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
com file
در سیستم عاملهای PC مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان کننده این است که فایل حاوی کد ماشین است به صورت دودویی وتوسط سیستم عامل قابل اجراست
EXE file
در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
MS DOS
سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
limited access
محدود
terminates
محدود
moderated
محدود
incomprehensive
محدود
ambient
محدود
limiting
محدود
moderates
محدود
incomprehensible
نا محدود
limitary
محدود
indefinite
نا محدود
moderate
محدود
finte
محدود
moderating
محدود
finite
محدود
terminate
محدود
terminated
محدود
limit
محدود
lock step
محدود
indeterminable
نا محدود
limited
محدود
limited objective
هدف محدود
abounds
محدود کردن
abounding
محدود کردن
restricting
محدود کردن
containment
محدود نگاهداشتن
limited editions
فرآوردهی محدود
narrow market
بازار محدود
limited divorce
طلاق محدود
set out
محدود کردن
limited editions
کالای محدود
containment
محدود کردن
unbound
غیر محدود
abound
محدود کردن
abounded
محدود کردن
limited edition
فرآوردهی محدود
restrictions
محدود کردن
restriction
محدود کردن
qualify
محدود کردن
limiting size
اندازه محدود
bottomless
غیر محدود
qualified
مقید محدود
restricts
محدود کردن
copyrighted
محدود به حق کپی
straiten
محدود کردن
confined
محدود شده
limit
محدود کردن
limited integrator
انتگرال محدود
restrictive
محدود سازنده
straightlaced
محدود درفشار
sex limited
محدود به جنس
bound
مرز محدود
limited editions
چاپ محدود
limited power
اختیارات محدود
qualifies
محدود کردن
de escalation
محدود سازی
limiting speed
سرعت محدود
stints
محدود کردن
restrainable
محدود ساختنی
straitlaced
محدود درفشار
confined equifer
سفره محدود
trammel
محدود ساختن
contracted
مختصر محدود
circumscribed amnesia
یادزدودگی محدود
catathymic amnesia
یادزدودگی محدود
finite integral
انتگرال محدود
stint
محدود کردن
limited edition
چاپ محدود
restricted
محدود الاستعمال
qualified property
مالکیت محدود
qualificatory
محدود سازنده
inter play
حرکت محدود
infinite
نا محدود بی اندازه
delimitation
محدود ساختن
peg down
محدود کردن
delimitate
محدود کردن
limited edition
کالای محدود
limited denied war
جنگ محدود
finitely
بطور محدود
finite population
جامعه محدود
restrict
محدود کردن
parochial
ناحیهای محدود
controlled war
جنگ محدود
extensive agricultuse
کشاورزی غیر محدود
sinedie
تاتاریخ غیر محدود
transfinite
خارج ازاعداد محدود
rectilineal
محدود بخطوط راست
semipermanent
دارای مدت محدود
determinate
تعیین شده محدود
provincialism
عقایدوافکار محدود محلی
i/o bound
محدود به ورودی خروجی
blind bombing zone
منطقه بمباران محدود
autonomy
استقلال محلی محدود
compass
محدود کردن فهمیدن
illimitable
نامحدود محدود نشدنی
airspace restricted area
منطقه پرواز محدود
man
شبکه با گسترده محدود
local
محدود بیک محل
transfinite
ماوراء اعداد محدود
corporation
شرکت بامسئولیت محدود
mans
شبکه با گسترده محدود
restriction
یک چیز محدود شده
corporations
شرکت بامسئولیت محدود
restrictions
یک چیز محدود شده
locals
محدود بیک محل
your vocabulary is limited
شما محدود است
limited denied war
جنگ ناخواسته محدود
narrow mindedly
با فکر محدود متعصبانه
narrowest
محدود باریک کردن
infintate
منفی و نا محدود ساختن
limitary
دارای قدرت محدود
limited war
جنگ محدود وموضعی
incomprehensively
بطور غیرجامع یا محدود
limited liability company
شرکت با مسئوولیت محدود
limited liability company
شرکت با مسئولیت محدود
stenophagous
غذای محدود خوار
controlled access road
راه با ورودی محدود
finite element method
روش المان محدود
limited access road
راه با ورودی محدود
partial jurisdiction
حق خود گردانی محدود
restricted area
منطقه اتش محدود
one idead
دارای فکر محدود
narrower
محدود باریک کردن
narrowed
محدود باریک کردن
narrow
محدود باریک کردن
closed
مسابقه محدود به سن یاجنس
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com