Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English
Persian
electrical insulator
عایق الکتریکی
Search result with all words
wire
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wires
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
electrical insulation
عایق سازی الکتریکی
Other Matches
insulation
عایق کاری یا عایق بندی ایزولاسیون
insulator
جسم عایق ماده عایق
insulator
عایق کننده روکش عایق
insulators
عایق کننده روکش عایق
insulators
جسم عایق ماده عایق
insulated instrument transformer
ترانسفورماتور عایق کننده ترانسفورماتور اندازه گیری عایق شده
electrostatic
ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
PSU
مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
insulation strength
استحکام ایزولاسیون استحکام عایق بندی استحکام عایق کاری
insulation testing apparatus
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
electrical and otherwise
الکتریکی و غیر الکتریکی
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
insulators
عایق
detent
عایق
cloggy
عایق
insulant
عایق
pawl
عایق
non conductor
عایق
dielectric
عایق
impediment
عایق
impediments
عایق
insulator
عایق
waterproofs
عایق اب
floor insulator
عایق کف
insulation
عایق
waterproofed
عایق اب
drag chain
عایق
waterproof
عایق اب
non conducting
عایق گرما
insulation
عایق گذاری
non conducting
عایق برق
insulation
عایق کاری
weatherproof
عایق هوا
resistance
عایق مقاومت
insulated tongs
انبر عایق
insulated plier
انبر عایق
obstructions
مانع عایق
obstruction
مانع عایق
insulated layer
لایه عایق
insulant
ماده عایق
mica dielectric
عایق میکا
insulated wall
دیواره عایق
insulation testing apparatus
عایق سنج
fish paper
عایق کاغذی
circular loom
نای عایق
cleat
عایق انگلیسی
ideal dielectric
عایق کامل
slot insulation
عایق شیار
sound insulation
عایق صدا
dielectric isolation
جداسازی با عایق
rainproof
عایق باران
rachet
گیره عایق
insulated
عایق دار
adiabatic
عایق گرما
battery insulator
عایق باتری
braking
عایق مانع
wall insulator
عایق دیوار
brakes
عایق مانع
braked
عایق مانع
brake
عایق مانع
drag hook
قلاب عایق
insulated wire
سیم عایق
insulating material
جسم عایق
insulative
عایق کردن
insulating material
مواد عایق
insulating varnish
لعاب عایق
insulation board
صفحه عایق
insulating
عایق سازی
insulates
عایق کردن
insulates
عایق سازی
insulate
عایق سازی
laggin
عایق بندی
insulating bushing
بوش عایق
insulating cement
سیمان عایق
insulating compound
مواد عایق
insulate
عایق کردن
soundproof
عایق صدا
insulating material
ماده عایق
insulating
عایق کردن
gas electric generating set
مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
insulated conduit tube
لوله عایق شده
isolates
عایق دار کردن
insulated intermediate layer
لایه میانی عایق
isolate
عایق دار کردن
thermal insulation
عایق کاری گرمایشی
insulation voltage
ولتاژ عایق بندی
insulating brick
اجر عایق بندی
heat insulation
عایق کاری حرارتی
insulation protection
حفافت عایق بندی
insulation of concrete
عایق کاری بتن
insulation loss
تلف عایق بندی
insulates
با عایق مجزا کردن
lead in insulator
عایق سیم انتن
tightening material
مواد عایق کننده
insulate
با عایق مجزا کردن
insulation defect
نقص عایق بندی
insulation class
کلاس عایق بندی
insulated conductor
هادی عایق شده
insulated cable
کابل عایق شده
insulation breakdown test
ازمایش شکست عایق
flameproof
عایق شعله ضد اتش
insulated gate field effect transistor
ترانزیستور اف ای تی باگیت عایق
insulating
با عایق مجزا کردن
isolating
عایق دار کردن
acoustical sound enclosure
محفظه عایق صوتی
insulation fault
نقص عایق بندی
insulation fault
نقص عایق کاری
insulated bearing
یاطاقان عایق شده
insulating asphalt
اسفالت عایق بندی
damper
عایق تعدیل کننده
insulation resistance
مقاومت عایق بندی
utilidor
لوله عایق کننده
form insulation
عایق کاری قالب
to deafen a wall
عایق کردن دیوار
weatherbeater
<adj.>
عایق رطوبتی، آب بند
acoustic ceiling
سقف عایق پوش
mess kit
فرف عایق غذاخوری
to deaden a wall
عایق کردن دیوار
insulated cable
کابل عایق بندی شده
insulation power factor
ضریب قدرت عایق بندی
insulation
روپوش کشی عایق کردن
clothing
عایق بندی روکش کشیدن
winding insulation
عایق بندی سیم پیچی
bushing
عایق غلاف حیله گردان
asbestos mica
عایق پنبه نسوز و میکا
insulated bearing housing
پوسته یاطاقان عایق شده
storm door
درب عایق هوای توفانی
insulation indicator
دستگاه ازمایش عایق بندی
dewar
محفظه عایق حرارتی با دوجداره
ferroxcube
مواد مغناطیسی عایق غیرفلزی
insulation tester
دستگاه ازمایش عایق بندی
post-insulated connection
پس از پیوند عایق دار شده
ratchet
[گیره عایق چرخ ضامن دار]
insulation shielding
زره پوش کردن عایق بندی
quads
سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
quad
سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
cold plug
شمعی با الکترود عایق شده کوتاه
ratchets
گیره عایق چرخ ضامن دار
quadrangles
سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
reefers
خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
quadrangle
سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
weathertight
محفوظ در برابر باد و باران عایق هوا
insulation detector
دستگاه ازمایش عایق بندی اشکارساز ایزولاسیون
reefer
خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
kapton
نوعی پلاستیک عایق حرارتی باپوشش طلایی در فضاپیما
shields
کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
shield
کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
shield
کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
blanket
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blankets
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blanketed
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
shields
کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
glass wool
تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
shield
, این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
shields
, این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
cross flow
دو سیال که بصورت عمود برهم جریان دارند و توسط ورقه نازکی از هم عایق شده اند
electrical
الکتریکی
electric
الکتریکی
electrotechnical
الکتریکی
braid shield
روکشی از الیاف بافته شده ولاستیک روی یک یا چند هادی عایق شده از یکدیگر
gastight
غیر قابل نفوذ در مقابل گاز عایق گاز
electric welding
جوشکاری الکتریکی
electric traction
قوه الکتریکی
electrical bounding
اتصال الکتریکی
electrical breeze
وزش الکتریکی
static breeze
وزش الکتریکی
electrical conductance
رسانایی الکتریکی
electrical conduction
رسانش الکتریکی
electric unit
واحدهای الکتریکی
electric wave
موج الکتریکی
electrical analogue
مشابهات الکتریکی
electric wind
باد الکتریکی
electrovalence
فرفیت الکتریکی
electrovalency
فرفیت الکتریکی
electropathy
مداوای الکتریکی
electrical
سیستم الکتریکی
flash fuze
چاشنی الکتریکی
electrise
الکتریکی کردن
electrical conductivity
هدایت الکتریکی
electro erosion
فرسایش الکتریکی
galvano cautery
داغ الکتریکی
electrical interface
تداخل الکتریکی
electrical model
مدل الکتریکی
electrical prospecting
کاوش الکتریکی
electrical resistivity
مقاومت الکتریکی
electrical schematic
نمودار الکتریکی
electrical transcription
ضبط الکتریکی
gasoline electric
بنزین الکتریکی
electrical degree
درجه الکتریکی
electrolytic capacitor
خازن الکتریکی
electrical conductivity
رسانندگی الکتریکی
electroplating
ابکاری الکتریکی
electron bombbardment
بمباران الکتریکی
electromotor
موتور الکتریکی
electromotor
محرک الکتریکی
electromigration
مهاجرت الکتریکی
electromagnet
اهنربای الکتریکی
electrolytic iron
اهن الکتریکی
electric brake
ترمز الکتریکی
spark erossion
فرسایش الکتریکی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com