English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
insulation عایق گذاری
Other Matches
insulation عایق کاری یا عایق بندی ایزولاسیون
insulator عایق کننده روکش عایق
insulators جسم عایق ماده عایق
insulators عایق کننده روکش عایق
insulator جسم عایق ماده عایق
insulated instrument transformer ترانسفورماتور عایق کننده ترانسفورماتور اندازه گیری عایق شده
insulation strength استحکام ایزولاسیون استحکام عایق بندی استحکام عایق کاری
insulation testing apparatus دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
residential investments سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
overcapitalization سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
desired investment سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
punctuation mark علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
cooperative scorer بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
unintended investment سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
impediments عایق
impediment عایق
insulation عایق
non conductor عایق
pawl عایق
cloggy عایق
detent عایق
waterproof عایق اب
insulant عایق
insulators عایق
drag chain عایق
waterproofs عایق اب
waterproofed عایق اب
floor insulator عایق کف
insulator عایق
dielectric عایق
public روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
battery insulator عایق باتری
insulation testing apparatus عایق سنج
non conducting عایق گرما
rainproof عایق باران
laggin عایق بندی
mica dielectric عایق میکا
insulative عایق کردن
wall insulator عایق دیوار
braking عایق مانع
adiabatic عایق گرما
brakes عایق مانع
braked عایق مانع
rachet گیره عایق
insulating compound مواد عایق
brake عایق مانع
non conducting عایق برق
soundproof عایق صدا
sound insulation عایق صدا
insulate عایق کردن
slot insulation عایق شیار
insulate عایق سازی
weatherproof عایق هوا
resistance عایق مقاومت
insulates عایق سازی
insulates عایق کردن
insulation عایق کاری
insulated عایق دار
insulating عایق کردن
insulating عایق سازی
obstructions مانع عایق
obstruction مانع عایق
insulating bushing بوش عایق
insulated layer لایه عایق
insulated plier انبر عایق
insulated tongs انبر عایق
insulated wall دیواره عایق
cleat عایق انگلیسی
insulated wire سیم عایق
insulation board صفحه عایق
insulating varnish لعاب عایق
insulating material مواد عایق
insulating material جسم عایق
insulating material ماده عایق
insulating cement سیمان عایق
circular loom نای عایق
insulant ماده عایق
dielectric isolation جداسازی با عایق
electrical insulator عایق الکتریکی
fish paper عایق کاغذی
ideal dielectric عایق کامل
drag hook قلاب عایق
thermal insulation عایق کاری گرمایشی
flameproof عایق شعله ضد اتش
form insulation عایق کاری قالب
insulating brick اجر عایق بندی
isolating عایق دار کردن
isolates عایق دار کردن
isolate عایق دار کردن
weatherbeater <adj.> عایق رطوبتی، آب بند
insulating asphalt اسفالت عایق بندی
tightening material مواد عایق کننده
insulated cable کابل عایق شده
insulated conduit tube لوله عایق شده
insulate با عایق مجزا کردن
insulated gate field effect transistor ترانزیستور اف ای تی باگیت عایق
insulated intermediate layer لایه میانی عایق
insulated bearing یاطاقان عایق شده
electrical insulation عایق سازی الکتریکی
damper عایق تعدیل کننده
insulated conductor هادی عایق شده
insulates با عایق مجزا کردن
to deaden a wall عایق کردن دیوار
to deafen a wall عایق کردن دیوار
insulating با عایق مجزا کردن
insulation protection حفافت عایق بندی
insulation voltage ولتاژ عایق بندی
acoustical sound enclosure محفظه عایق صوتی
insulation fault نقص عایق کاری
insulation fault نقص عایق بندی
insulation of concrete عایق کاری بتن
utilidor لوله عایق کننده
acoustic ceiling سقف عایق پوش
insulation loss تلف عایق بندی
insulation resistance مقاومت عایق بندی
lead in insulator عایق سیم انتن
mess kit فرف عایق غذاخوری
insulation breakdown test ازمایش شکست عایق
insulation class کلاس عایق بندی
insulation defect نقص عایق بندی
heat insulation عایق کاری حرارتی
bushing عایق غلاف حیله گردان
asbestos mica عایق پنبه نسوز و میکا
ferroxcube مواد مغناطیسی عایق غیرفلزی
insulation tester دستگاه ازمایش عایق بندی
insulation power factor ضریب قدرت عایق بندی
dewar محفظه عایق حرارتی با دوجداره
insulation روپوش کشی عایق کردن
storm door درب عایق هوای توفانی
post-insulated connection پس از پیوند عایق دار شده
winding insulation عایق بندی سیم پیچی
insulated bearing housing پوسته یاطاقان عایق شده
insulated cable کابل عایق بندی شده
insulation indicator دستگاه ازمایش عایق بندی
clothing عایق بندی روکش کشیدن
fuze ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
insulation shielding زره پوش کردن عایق بندی
cold plug شمعی با الکترود عایق شده کوتاه
ratchet [گیره عایق چرخ ضامن دار]
ratchets گیره عایق چرخ ضامن دار
quad سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
quads سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
weathertight محفوظ در برابر باد و باران عایق هوا
reefer خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
quadrangles سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
insulation detector دستگاه ازمایش عایق بندی اشکارساز ایزولاسیون
quadrangle سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
reefers خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
kapton نوعی پلاستیک عایق حرارتی باپوشش طلایی در فضاپیما
shield کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
shields کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
blankets لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
shields کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
blanketed لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blanket لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
shield کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
shields , این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
shield , این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
glass wool تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
cross flow دو سیال که بصورت عمود برهم جریان دارند و توسط ورقه نازکی از هم عایق شده اند
coding کد گذاری
lineation خط گذاری
indention تو گذاری
braid shield روکشی از الیاف بافته شده ولاستیک روی یک یا چند هادی عایق شده از یکدیگر
gastight غیر قابل نفوذ در مقابل گاز عایق گاز
limit of load حد بار گذاری
spacing فاصله گذاری
interposition پا میان گذاری
lable جهت گذاری
punctuation نقطه گذاری
impression نشان گذاری
impressions نشان گذاری
lettering حروف گذاری
aggradation ابرفت گذاری
inunction مرهم گذاری
casing لوله گذاری
casings لوله گذاری
mining مین گذاری
numbering شماره گذاری
masking نقاب گذاری
minelaying مین گذاری
ovulations تخمک گذاری ها
investments سرمایه گذاری
insertion جوف گذاری
trapping تله گذاری
edging لبه گذاری
lodgement ودیعه گذاری
lodgment ودیعه گذاری
indentations دندانه گذاری
indentation دندانه گذاری
piping لوله گذاری
coding کد گذاری چیزی
coding علامت گذاری
mark sensing نشان گذاری
valuations ارزش گذاری
valuation ارزش گذاری
edgings لبه گذاری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com