English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
arc elasticity of demand عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
Other Matches
shift of a demand curve انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
assemble capital stock بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
demand curve منحنی تقاضا
infinitely elastic demand curve منحنی تقاضا با کشش نامحدود
income elasticity of demand تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
averaging متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averages متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaged متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
average متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
autos کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود
auto کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود
giffen good نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
demands تقاضا کردن تقاضا
demanded تقاضا کردن تقاضا
demand تقاضا کردن تقاضا
backgrounds امکانی که به کاربر داده میشود تا داده جدید را در حسن محاسبه مجدد عبارت وارد کند
background امکانی که به کاربر داده میشود تا داده جدید را در حسن محاسبه مجدد عبارت وارد کند
derived demand تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
iron law of wage قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
mflops اندازه سرعت محاسبه که به عنوان تعداد دستورات اعشاری که در ثانیه پردازش می شوند محاسبه میشود
demanded تقاضا
exigence تقاضا
demand تقاضا
postulated تقاضا
suited تقاضا
suits تقاضا
requisitions تقاضا
requisitioning تقاضا
requisitioned تقاضا
requisition تقاضا
prayer تقاضا
prayers تقاضا
suit تقاضا
demands تقاضا
importance تقاضا
requests تقاضا
postulating تقاضا
solicitation تقاضا
postulates تقاضا
postulate تقاضا
request تقاضا
requesting تقاضا
requested تقاضا
rogation تقاضا
requisitions چیزمورد تقاضا
peak demand حداکثر تقاضا
peak demand بیشترین تقاضا
requisitions تقاضا کردن
request تقاضا خواسته
on demand بنا به تقاضا
requested تقاضا خواسته
requisitioning تقاضا کردن
asked <adj.> <past-p.> تقاضا شده
requirement تقاضا احتیاج
claimed <adj.> <past-p.> تقاضا شده
demanded <adj.> <past-p.> تقاضا شده
excess demand فزونی تقاضا
applications فرم تقاضا
application فرم تقاضا
pleas تقاضا استدعا
quantity of demand مقدار تقاضا
requisition چیزمورد تقاضا
supply and demand عرضه و تقاضا
requisitioning چیزمورد تقاضا
measurement of demand تخمین تقاضا
elasticity of demand کشش تقاضا
requisitioned چیزمورد تقاضا
requisition تقاضا کردن
requisitioned تقاضا کردن
requesting تقاضا خواسته
demandable قابل تقاضا
within three days of demand در طی سه روز پس از تقاضا
demand elasticity کشش تقاضا
demand factor ضریب تقاضا
demand factors عوامل تقاضا
demand surface میزان تقاضا
demand surface سطح تقاضا
demand side طرف تقاضا
demand side ستون تقاضا
demand shift تغییر تقاضا
demand shift انتقال تقاضا
demand shift جابجائی تقاضا
sue تقاضا کردن
demand function تابع تقاضا
demand pattern الگوی تقاضا
sues تقاضا کردن
demandant تقاضا کننده
adjure تقاضا کردن
offer and demand عرضه و تقاضا
requests تقاضا خواسته
applier تقاضا کننده
law of demand قانون تقاضا
sued تقاضا کردن
change in demand تغییر تقاضا
information on demand اطلاعات با تقاضا
demand schedule جدول تقاضا
income elasticity of demand درامدی تقاضا
suing تقاضا کردن
demand management مدیریت تقاضا
demanded تقاضا کردن
plea تقاضا استدعا
demands تقاضا کردن
demand تقاضا کردن
authoritarainism نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
cross elasticity of demand کشش متقاطع تقاضا
price elasticity of demand کشش قیمتی تقاضا
demand for money تقاضا برای پول
indents تقاضا یاسفارش جنس
requesting unit یکان تقاضا کننده
glut عرضه بیش از تقاضا
requesting تقاضا برای چیزی
adjure به اصرار تقاضا کردن
on demand به در خواست به مجرد تقاضا
demand paging صفحه بندی تقاضا
applicant تقاضا کننده طالب
request تقاضا برای چیزی
demands مطالبه تقاضا کردن
send away for something <idiom> تقاضا نامه نوشتن
measurement of demand اندازه گیری تقاضا
request for proposal تقاضا برای پیشنهاد
requested تقاضا برای چیزی
demand and supply market بازار عرضه و تقاضا
registrant تقاضا ثبت کننده
quantity demanded مقدار تقاضا شده
demand forecast پیش بینی تقاضا
money demand تقاضا برای پول
indenting تقاضا یاسفارش جنس
indent تقاضا یاسفارش جنس
application تقاضا برای چیز
demand مطالبه تقاضا کردن
solicits درخواست یا تقاضا کردن از
supply and demand law قانون عرضه و تقاضا
soliciting درخواست یا تقاضا کردن از
solicited درخواست یا تقاضا کردن از
solicit درخواست یا تقاضا کردن از
arc elasticity of demand کشش کمانی تقاضا
law of supply and demand قانون عرضه و تقاضا
applicants تقاضا کننده طالب
applications تقاضا برای چیز
demanded مطالبه تقاضا کردن
requests تقاضا برای چیزی
gluts عرضه بیش از تقاضا
stock requisition تقاضا جهت کالا
demand [of] درخواست [خواست] [طلب] [تقاضا] [از]
demands تقاضا برای انجام چیزی
demand تقاضا برای انجام چیزی
put in تقاضا کردن پیشنهاد دادن
demand versus quantity demanded تقاضا در برابر مقدار تقاضاشده
overload تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
overloaded تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
excess demand تقاضای زیادی مازاد تقاضا
overloads تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
demand pull inflation تورم ناشی از فشار تقاضا
demanded تقاضا برای انجام چیزی
excess demand inflation تورم ناشی از مازاد تقاضا
request for quotation تقاضا برای اعلام قیمت
cross elasticity of demand درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
invoke تقاضا از کسی برای انجام کاری
obtrude بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
invoking تقاضا از کسی برای انجام کاری
demand تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
invoked تقاضا از کسی برای انجام کاری
obtruded بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
Application may be filed by ... مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
clamour غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
demand oriented pricing قیمت گذاری با توجه به شرایط تقاضا
clamoured غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamouring غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
demands تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
obtrudes بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
clamours غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
demanded تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
invokes تقاضا از کسی برای انجام کاری
obtruding بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
clamor غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
to invite somebody to do something از کسی تقاضا انجام کاری را کردن
demand factors عواملی که درتغییر تقاضا موثرند عبارتنداز : درامد
apply تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
call-up تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
applies تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
call up تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
applying تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
call-ups تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
speculative demand for money تقاضا برای پول بمنظور انگیزه سفته بازی
input/output سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی
fittest محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
fits محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
fit محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
X series تقاضا برای ارتباط دادهای روی داده عمومی شبکه
inquiry کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ
inquiries کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ
layers بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است
layer بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است
boiling point curve منحنی نقطه جوش
inflexions نقطه تغییر جهت یک منحنی
inflections نقطه تغییر جهت یک منحنی
inflection نقطه تغییر جهت یک منحنی
inelastic demand تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
date of acquisition از آن به بعد استهلاک محاسبه میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com