Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
pull out quote
عبارت استخراج شده
Other Matches
search and replace
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
extraction
استخراج
production
استخراج
excerption
استخراج
exploitation
استخراج
eduction
استخراج
productions
استخراج
extraction of copper
استخراج مس
copper extraction
استخراج مس
working
استخراج
decipherment
استخراج
workings
استخراج
pan
استخراج کردن
pan-
استخراج کردن
mining
استخراج معدن
under ground mining
استخراج زیرزمینی
message retrieval
استخراج پیام
pans
استخراج کردن
gold mining
استخراج طلا
feature extraction
استخراج خصیصه
separatory funnel
قیف استخراج
extraction thimble
انگشتانه استخراج
exploiter
استخراج کننده
silver extraction
استخراج نقره
mibeable
قابل استخراج
exploiters
استخراج کننده
stope
استخراج کردن
extract
استخراج کردن
production of oil
استخراج نفت
winnings
استخراج معدن
winning
استخراج معدن
minable
استخراج شدنی
minable
قابل استخراج
extracts
استخراج کردن
extracted
استخراج کردن
extracting
استخراج کردن
mibeable
استخراج شدنی
exploitable
قابل استخراج
extractors
استخراج کننده
acid extraction
استخراج اسیدی
indecipherable
غیرقابل استخراج
decipherable
قابل استخراج
workable
قابل استخراج
educt
استخراج یا استنباط
draw out
استخراج کردن
counting votes
استخراج اراء
extractor
استخراج کننده
derivation
استنساخ استخراج
extractible
قابل استخراج
extraction of bitumen
استخراج قیر
extractable
استخراج شدنی
derivations
استنساخ استخراج
extract copper
مس استخراج شده
extraction point
محل استخراج
exploitation
انتفاع استخراج
under ground working
استخراج زیرزمینی
continuous extraction apparatus
دستگاه استخراج پیوسته
extracting
بیرون کشیدن استخراج
grub
از کتاب استخراج کردن
metallurgy
استخراج و ذوب فلزات
mine
استخراج کردن یاشدن
grubbed
از کتاب استخراج کردن
mined
استخراج کردن یاشدن
educible
قابل استخراج یا استنباط
educe
گرفتن استخراج کردن
grubs
از کتاب استخراج کردن
mines
استخراج کردن یاشدن
extracts
بیرون کشیدن استخراج
extraction solvent
حلال استخراج کننده
surface mining
استخراج معدن روباز
extract
بیرون کشیدن استخراج
saltworks
محل استخراج نمک
salter
استخراج کننده نمک
illatively
بطریق استنتاج یا استخراج
Open-pit mining
استخراج معدن روباز
extracted
بیرون کشیدن استخراج
opencast mining
[British E]
استخراج معدن روباز
quarrying
استخراج کردن معدن
quarry
استخراج کردن معدن
quarries
استخراج کردن معدن
strip mining
[American E]
استخراج معدن روباز
saltern
کارخانه یا معدن استخراج نمک
extract
بیرون کشیدن استخراج کردن
metallurgical
وابسته به فن استخراج وذوب فلزات
extracting
بیرون کشیدن استخراج کردن
acetum
استخراج عصاره ازگیاهان دارویی
extracts
بیرون کشیدن استخراج کردن
extracted
بیرون کشیدن استخراج کردن
metallurgy
فن استخراج وذوب فلزات فلزگری
surface digging
استخراج معادن در سطح زمین
pyrometallurgy
استخراج فلزات در اثر حرارت
public opinion polling
استخراج عقاید و اراء عمومی رفراندوم
hydrometallurgy
استخراج یاتهیه فلزات بوسیله اب یا مایعات
experssion
عبارت
phrases
عبارت
termed
عبارت
term
عبارت
wordage
عبارت
cl
عبارت
expressions
عبارت
worded
عبارت
expression
عبارت
statements
عبارت
statement
عبارت
terming
عبارت
phrased
عبارت
phrase
عبارت
word
عبارت
clause
عبارت
clauses
عبارت
metallurgic
وابسته بفن استخراج و قال کردن فلزات
term
عبارت
[ریاضی]
mathematical term
عبارت
[ریاضی]
context style of a expression
سیاق عبارت
prolixity
عبارت زاید
doxology
عبارت تسبیحی
in other words
<adv.>
به عبارت دیگر
in fact
به عبارت دیگر
phraseologist
عبارت پرداز
protext
عبارت پیشین
put into words
به عبارت دراوردن
range expression
عبارت دامنه
relational expression
عبارت رابطهای
the letter of the law
عبارت قانون
trinomial
دارای سه عبارت
Namely …viz …it consists of…
عبارت است از ...
namely
<adv.>
به عبارت دیگر
Verbosity. Rhetoric.
عبارت پردازی
to wit
<adv.>
به عبارت دیگر
involution
پیچدارکردن عبارت
videlicet
به عبارت دیگر
paragrapher
عبارت نویس
quotations
اقتباس عبارت
an idiomatic experssion
عبارت اصطلاحی
an exclamatory phrase
عبارت تعجبی
phraseology
عبارت پردازی
expression
افهار عبارت
termed
جمله عبارت
expressions
افهار عبارت
term
جمله عبارت
colloquialisms
عبارت مصطلح
colloquialism
عبارت مصطلح
quotation
اقتباس عبارت
assignment statement
عبارت گمارشی
passage
عبارت فقره
wording
عبارت سازی
terming
جمله عبارت
To phrase.
به عبارت در آوردن
affirmative
عبارت مثبت
passages
عبارت فقره
copper smelting
استخراج مس از سنگهای معدن توسط حرارت ذوب وگداز مس
stope
حفره پله مانند برای استخراج سنگ معدن
to express in worde
به سخن یا عبارت دراوردن)
landed a
که عبارت از زمین است
verbalism
عبارت بی معنی پرحرفی
i.e
مخفف به عبارت دیگر
limitation clause
عبارت تعیین حدود
locus classicus
عبارت نمونه ادبی
phrase
فراز عبارت سازی
qualificative
کلمه یا عبارت توصیفی
metaphraze
به عبارت دیگر در آوردن
phrases
فراز عبارت سازی
phrased
فراز عبارت سازی
mixed mode experssion
عبارت امیخته یاب
passage
عبارت منتخبه از یک کتاب
passages
عبارت منتخبه از یک کتاب
anastrophe
تعویض کلمات یک عبارت
locution
سبک عبارت پردازی
locutions
سبک عبارت پردازی
escalation
ماده یا عبارت تعدیل
facies
عبارت مشخص یک طبقه
it consists mainly
بیشتر عبارت است از
blasting machine
دستگاهی که برای منفجرکردن سنگهای معدنی جهت استخراج انها
quarry sap
مقدار رطوبتی که یک قطعه سنگ تا استخراج شدن ازمعدن دارد
restrictive
جمله یا عبارت حصری یا محدودکننده
equation of exchange
به این ترتیب معادله عبارت از : PQ=V
anaphora
تکرار یک یا چند عبارت متوالی
anastrophe
قلب عبارت کلمات مقلوب
lambs wool
که عبارت از ابجوامیخته با سیب و قند
b. and b
مخفف عبارت 'breakfast and bed'
B.Sc
مخفف عبارت 'Science of Bachelor'
fisher equation
این رابطه عبارت است از :
phraseography
نشان گذاری بجای عبارت
tongue twister
کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
tongue-twister
کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
florulent
خوش عبارت دارای صنایع بدیعی
tongue-twisters
کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
C.A.B.s
مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
Afro-American
نژاد آفریقایی آمریکایی
[عبارت قدیمی]
inverting
قلب عبارت معکوس کردن نسبت
inverts
قلب عبارت معکوس کردن نسبت
irishism
عبارت یا اصطلاح یا رسوم مشخص ایرلندی
well turned
خوب ادا شده خوش عبارت
invert
قلب عبارت معکوس کردن نسبت
word order
ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
worid
عبارت پیغام خبر قول عهد
C.A.B
مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
parachronism
اشتباهی که عبارت است ازدیرترقراردادن تاریخ یک رویداد
C.I.A
مخفف عبارت سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا
functional shift
تغییر یک کلمه یا عبارت برحسب مقتضیات دستوری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com