English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 188 (2 milliseconds)
English Persian
assignment statement عبارت گمارشی
Other Matches
assignment statement حکم گمارشی
search and replace خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
phrases عبارت
statement عبارت
cl عبارت
phrase عبارت
statements عبارت
clause عبارت
expressions عبارت
expression عبارت
clauses عبارت
phrased عبارت
wordage عبارت
termed عبارت
term عبارت
word عبارت
worded عبارت
terming عبارت
experssion عبارت
phraseologist عبارت پرداز
term جمله عبارت
terming جمله عبارت
colloquialisms عبارت مصطلح
colloquialism عبارت مصطلح
phraseology عبارت پردازی
in other words <adv.> به عبارت دیگر
trinomial دارای سه عبارت
involution پیچدارکردن عبارت
context style of a expression سیاق عبارت
an idiomatic experssion عبارت اصطلاحی
an exclamatory phrase عبارت تعجبی
paragrapher عبارت نویس
prolixity عبارت زاید
protext عبارت پیشین
put into words به عبارت دراوردن
range expression عبارت دامنه
relational expression عبارت رابطهای
the letter of the law عبارت قانون
wording عبارت سازی
doxology عبارت تسبیحی
namely <adv.> به عبارت دیگر
quotation اقتباس عبارت
in fact به عبارت دیگر
termed جمله عبارت
term عبارت [ریاضی]
mathematical term عبارت [ریاضی]
affirmative عبارت مثبت
quotations اقتباس عبارت
passage عبارت فقره
Verbosity. Rhetoric. عبارت پردازی
To phrase. به عبارت در آوردن
Namely …viz …it consists of… عبارت است از ...
to wit <adv.> به عبارت دیگر
videlicet به عبارت دیگر
expressions افهار عبارت
expression افهار عبارت
passages عبارت فقره
metaphraze به عبارت دیگر در آوردن
passage عبارت منتخبه از یک کتاب
facies عبارت مشخص یک طبقه
it consists mainly بیشتر عبارت است از
landed a که عبارت از زمین است
anastrophe تعویض کلمات یک عبارت
mixed mode experssion عبارت امیخته یاب
locus classicus عبارت نمونه ادبی
limitation clause عبارت تعیین حدود
locutions سبک عبارت پردازی
locution سبک عبارت پردازی
to express in worde به سخن یا عبارت دراوردن)
escalation ماده یا عبارت تعدیل
phrased فراز عبارت سازی
i.e مخفف به عبارت دیگر
verbalism عبارت بی معنی پرحرفی
phrases فراز عبارت سازی
qualificative کلمه یا عبارت توصیفی
passages عبارت منتخبه از یک کتاب
phrase فراز عبارت سازی
pull out quote عبارت استخراج شده
fisher equation این رابطه عبارت است از :
lambs wool که عبارت از ابجوامیخته با سیب و قند
equation of exchange به این ترتیب معادله عبارت از : PQ=V
B.Sc مخفف عبارت 'Science of Bachelor'
b. and b مخفف عبارت 'breakfast and bed'
phraseography نشان گذاری بجای عبارت
restrictive جمله یا عبارت حصری یا محدودکننده
anaphora تکرار یک یا چند عبارت متوالی
anastrophe قلب عبارت کلمات مقلوب
irishism عبارت یا اصطلاح یا رسوم مشخص ایرلندی
Afro-American نژاد آفریقایی آمریکایی [عبارت قدیمی]
C.A.B.s مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
florulent خوش عبارت دارای صنایع بدیعی
C.A.B مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
worid عبارت پیغام خبر قول عهد
word order ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
well turned خوب ادا شده خوش عبارت
inverting قلب عبارت معکوس کردن نسبت
tongue-twisters کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
inverts قلب عبارت معکوس کردن نسبت
tongue twister کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
invert قلب عبارت معکوس کردن نسبت
tongue-twister کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
diction عبارت انتخاب لغت برای بیان مطلب
to knock head چیزی که عبارت ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
parachronism اشتباهی که عبارت است ازدیرترقراردادن تاریخ یک رویداد
functional shift تغییر یک کلمه یا عبارت برحسب مقتضیات دستوری
C.I.A مخفف عبارت سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا
semicolon که انتهای خط برنامه یا عبارت را در برخی زبان ها نشان میدهد.
legal عبارت یا دستوری که در قوانین زبان قابل پذیرش است
multi statement line خط ی از برنامه کامپیوتری که حاوی بیشتر از یک دستور یا عبارت است
mutatis mutandis عبارت لاتینی به معنی تغییرات لازم را انجام دادن
vigmette ارایشی که عبارت است ازبرگها و پیچکهای تاک سرلوحه
kowtow سجودچینی که عبارت است ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
kotow سجودچینی که عبارت است ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
statements خط ی در برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
branch یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
branches یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
Bye and take care of yourself! [leaving phrase] خداحافظ و مواظب خودت باش! [عبارت هنگام ترک ]
haplography اشتباهی که عبارت است ازیکبارنوشتن چیزی که بایددوبارنوشته شود
statement خط ی در برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
machine address مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
end عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
gongs زنگی که عبارت است ازکاسه و چکشی که اهسته بران میزنند
gong زنگی که عبارت است ازکاسه و چکشی که اهسته بران میزنند
ended عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
ends عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
paragram جناسی که عبارت است ازتغییرحرف یا حروفی ازیک واژه تصحیف
hatched moulding گچ بری که عبارت است ازدورشته خطهای متوازی که همدیگر راقطع کر
demurrer عبارت از ان است که خوانده ضمن تصدیق اصل افهارات خواهان
AFAIK خلاصه عبارت انگلیسی: تا آنجایی که خبر دارم که در ایمیل یا چت استفاده می شود
kedgeree خوراک فرنگی که عبارت است ازماهی سردوبرنج جوشانده وتخم مرغ
good offices عبارت است ازدخالت دولت ثالث به منظورپایان دادن به اختلافات دودولت
ignoratio elenchi سفسطه منطقی که عبارت است از رد بیان یا افهار مخالف بابیان خود
objects داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
objecting داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
objected داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
object داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
indirect objects داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
direct objects داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
predicate تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicating تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
optimize برنامهای که از بهینه ساز عبور کرده است تا هر که یا عبارت ناکارا را حذف کند
predicated تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicates تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
labeling 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labelled 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labels 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
IF statement عبارت برنامه نویس کامپیوتری به معنای انجام یک عمل در صورتی که یک موقعیت درست است .
label 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
boolean algebra قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
IF statement عبارت زبان برنامه نویسی سطح بالا به معنای اینکه IF چیزی قابل انجام نیست
leitmotif عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری
leitmotive عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری
algebra ساده کردن و تغییر دادن توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست ایجاد شده اند
cross elasticity of demand درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
desktop ترکیب نمایش گرافیکی . نشر رومیزی و چند رسانهای . این عبارت ابتدا توسط سیستم Apple استفاده شد
statement دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
statements دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
assertion 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
equitable mortgage در CL عبارت است ازرهنی که در شرایط خاص خود به خود
wife's equity عبارت است از مقدار مناسب و معقولی ازاثاث البیت و ..... که زن میتواند برای خود و اطفالش نگهدارد و شوهر حق تصرف در ان یا انتقال دادنش راندارد
background امکانی که به کاربر داده میشود تا داده جدید را در حسن محاسبه مجدد عبارت وارد کند
syntactic error خطای برنامه نویسی به علت اینکه عبارت برنامه دستور زبان را رعایت نکرده است
tokens کد داخلی که جانشین کلمه رزرو یا عبارت برنامه در یک زبان برنامه سازی سطح بالا میشود
token کد داخلی که جانشین کلمه رزرو یا عبارت برنامه در یک زبان برنامه سازی سطح بالا میشود
backgrounds امکانی که به کاربر داده میشود تا داده جدید را در حسن محاسبه مجدد عبارت وارد کند
arc elasticity of demand عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
gurantee عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
res ipsa loquitur این عبارت در دعاوی مربوط به جرم ناشی از بی احتیاطی و درحالاتی بکار می رود که برای اثبات بی احتیاطی هیچ دلیلی لازم نباشد
errors and omissions expected باستثنای اشتباهات وچیزهایکه از قلم افتاده این عبارت روی صورت حسابهانوشته میشود و یعنی مسئولیت اشتباهات بعهده شرکت نمیباشد
estate in remainder ملک معلق عبارت از ان است که شناسایی قانونی یک ملک منوط و موکول به تعیین تکلیف ملک دیگر باشد
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
arithmetic expression عبارت حسابی دستورالعمل حسابی
consist شامل بودن عبارت بودن از
affirmatory کلمه اثبات عبارت اثبات
consisted شامل بودن عبارت بودن از
consists شامل بودن عبارت بودن از
consisting شامل بودن عبارت بودن از
phraseologically ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
egoism یکی از اصول فلسفه ماکیاولی و عبارت است ازاعتقاد به خودپرستی وخودخواهی انسان که مبنای فلسفه او به نام اگوئیسم جهانی قرار گرفته است
levee en masse عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
authoritarainism نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
arrest of judgment سرباز زدن قاضی از صدورحکم پس از اعلام نظر هیات منصفه به علت مطالبی که درمدارک ارائه شده به نظررسیده و انهارا غلط یا قابل نقض قلمداد کند . به عبارت دیگر خودداری قاضی ازصدور رای است تا رفع اشتباهات موجود
adverbs قیدی عبارت قیدی
adverb قیدی عبارت قیدی
dwelling house در CL درقوانین مربوط به هتک حرمت منازل و ورود در شب به منازل به قصد ارتکاب جرم مطرح میشود و عبارت ازمحلی است که عملا" و بالفعل محل سکنی باشد و یا ازملحقات عرفی محل سکنی محسوب شود
voluntary manslaughter قتل غیر عمد با سوء نیت نسبی عبارت از حالتی است که قاتل در اثر غلبه هیجان و غلیان احساسات مرتکب قتلی شودکه در ان رکن عمد به طورکامل موجود نیست و در عین حال قتل غیر عمد هم محسوب نمیشود
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com