Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
hash
عدد ایجاد شده پس از اعمال کلید در تابع hash
Other Matches
hash
لیست همه ورودیهای یک فایل با آدرس کلید hash آنها
libraries
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
library
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
argument
متغیری که یک عملگر یا تابع روی آن اعمال میشود
arguments
متغیری که یک عملگر یا تابع روی آن اعمال میشود
arithmetic
تابع ریاضی اعمال شده روی داده
open
کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
opened
کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
opens
کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
bad break
مشکلی که گاهی در نرم افزار کلمه پرداز با اعمال خودکار فاصله ایجاد میشود
transistors
برای ایجاد تابع منط قی
transistor
برای ایجاد تابع منط قی
break
کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل
breaks
کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل
key
کلیدی که تابع دومی برای آن کلید دارد.
help
کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
helped
کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
helps
کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
codepages
تعریف حرفی که توسط کلیدی از صفحه کلید ایجاد شده است
spaces
میله طولانی در انتهای صفحه کلید که پس از انتخاب در متن یک فضای خالی ایجاد میکند
space
میله طولانی در انتهای صفحه کلید که پس از انتخاب در متن یک فضای خالی ایجاد میکند
tactile
صفحه کلیدی که حاوی نشانههای مخصصوص برای انتخاب کلید باشد مثل ایجاد صدا
key
کاغذی که روی کلیدهای صفحه کلید چسبیده میشود تا تابع خاص آنها را برای عملی بیان کنند
silicon
قطعه کوچک سیلکون در داخل و روی سطح ای که مدار کامل یا تابع منط قی ایجاد شده است .
gates
تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
gate
تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
WebBot
امکانی در نرم افزار اینترنت ماکروسافت که به کاربر کمک میکند تا تابع خاص را در صفحه وب ایجاد کند
nests
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
nest
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
xt
صفحه کلید همراه با IBMPC که اما کلید تابعی دارد که در دوستون در گوشه سمت چپ صفخه کلید قرار دارند
coincidence function
دروازه منط قی که تابع AND منط قی روی سیگنالهای الکتریکی ایجاد میکند
supervisory
ترکیب کدهای کنترلی که در شبکه ارتباط دادهای یک تابع کنترلی ایجاد می کنند
alternation
تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
scan
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scanned
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scans
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
agents
مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند
agent
مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند
shift keys
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
shift key
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
options
کلیدی روی صفحه کلید که دستیابی به کار سایر کلیدها را فراهم میکند. مشابه کلید ctrl یا Alt در صفحه کلید IBM PC
option
کلیدی روی صفحه کلید که دستیابی به کار سایر کلیدها را فراهم میکند. مشابه کلید ctrl یا Alt در صفحه کلید IBM PC
primary key
[کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
contructive larcency
مقصودسرقتی است که از مجموعه اعمال یک عده یا یک فرد ناشی شود در حالتی که این اعمال به تنهایی فاقد هر نوع وصف جنایی باشد
standards
تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
standard
تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
de bounce
مدار الکترونیکی که ازانتخاب بیش ازیک کلید که بیش از یک سیگنال ایجاد میکند جلوگیری میکند
brain washing
مغزشویی روشی که به وسیله ان و ازطریق اعمال تدابیر و اعمال مختلف افکار و اعتقادات فردرا زایل و اعتقادات دیگری راجایگزین ان می کنند
totaled
کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
hash
سیستم کدگذاری برای کد hash بدست آید
totalled
کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
total
کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
hash
کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
totaling
کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
totalling
کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
totals
کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
hash
لیست ورودی ها طبق شماره hash آنها
equivalence
1-تابع And 2-تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
shift click
ضرب دکمه ماوس همراه بافشردن کلید Shift صفحه کلید
stubs
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbed
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stub
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbing
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
upper case
حروف بزرگ و نشانههای دیگرروی ماشین تایپ یا صفحه کلید که با انتخاب کلید shift دستیابی می شوند
option key
[یک کلید معرف روی بعضی ازصفحات کلید]
erasable
قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
repeat
تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید
repeats
تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید
ActiveX
سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
Apple Key
کلید مخصوص روی صفحه کلید Macintosh Apple که ترکیب آن با کلیدهای دیگر یک راه میان بر برای انتخاب منوها است
n-key rollover
[این به این معنیست که هر کلید به طور کامل به طور مستقل توسط سخت افزار صفحه کلید اسکن شده، به طوری که هر فشرده شدن کلیدها به درستی صرفنظر از اینکه چگونه بسیاری از کلید های دیگر در حال فشرده شدن تشخیص داده شده اند]
rollover
صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
hash
الگوریتم تولید کد hash برای ورودی و اطمینان از اینکه با سایر ورودی ها فرق دارد
alt key
کلید خاص روی صفحه کلید کامپیوتر شخصی برای انجام عملیات خاص در برنامههای کاربردی
KSAM
ساختار فایل که به داده امکانی دستیابی توسط فیلد کلید یا محتوای فیلد کلید میدهد
key
ساختار فایلی که امکان دستیابی داده با استفاده از فیلد کلید یا محتوای فیلد کلید میدهد
printed
کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
print
کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
prints
کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
clicked
انتخاب یک کلید از صفحه کلید
function key
کلید عملیاتی کلید تابعی
clicks
انتخاب یک کلید از صفحه کلید
click
انتخاب یک کلید از صفحه کلید
enhances
دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhanced
دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhance
دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
at
قالب استاندارد برای صفحه کلید IBM. صفحه کلید دارای کلیدهایی در بالا است که عملیات مخصوص انجام میدهد
enhancing
دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
arrow keys
مجموعهای از چهار کلید در صفحه کلید که نشانه گر را در صفحه به بالا و پایین و چپ و راست
key
استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
qwerty keyboard
ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی
hash
سیستم کدگذاری مشتق شده از کد ASCII که شماره کدها برای سه حرف اول افزوده می شوند تا عدد جدیدی برای کد hash بدست اید
ciphers
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cyphers
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cipher
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
dvorak keyboard
طرح صفحه کلید که کاراتر از طرح صفحه کلید QWEEERTY است
public
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
public
رمز گشایی که از کلید عمومی برای رمز گذاری پیام استفاده میکند و از یک کلید خصوص برای رمز گشایی آن .
exertion
اعمال
acts
اعمال
exercising
اعمال
doings
اعمال
application
اعمال
applications
اعمال
undertakings
اعمال
exercised
اعمال
exercising a right
اعمال حق
exertions
اعمال
exercises
اعمال
exercise
اعمال
re entry
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re-entry
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
apply
اعمال کردن
applies
اعمال کردن
impose
اعمال نفوذکردن
strong-arm
اعمال زورکردن
preventative actions
اعمال بازدارنده
hard labour
اعمال شاقه
galleys
اعمال شاقه
peonage
اعمال شاقه
applying
اعمال کردن
imposes
اعمال نفوذکردن
exerts
اعمال کردن
exerting
اعمال کردن
exerted
اعمال کردن
applicator
اعمال کننده
applicative
اعمال کردنی
applier
اعمال کننده
exertions
اعمال زور
exertion
اعمال زور
exercising force
اعمال زور
hard labor
اعمال شاقه
lobbying
اعمال نفوذ
impressment
اعمال زور
strong arm
اعمال زورکردن
exert
اعمال کردن
takeover
اعمال کنترل
takeovers
اعمال کنترل
labourhardl
اعمال شاقه
applicatory
اعمال شدنی
to have the pull of
اعمال نفوذکردن بر
showing partial views
اعمال نظر
the galleys
اعمال شاقه
willable
قابل اعمال
workable
قابل اعمال
undue influence
اعمال نفوذ ناروا
governance
اعمال قوه اختیارداری
penal servitude
حبس با اعمال شاقه
copy protection
جلوگیری از اعمال کپی
house keeping operation
اعمال خانه داری
unfair trade practice
اعمال تجاری نادرست
showing partial views
اعمال نظر کردن
embraceor
اعمال نفوذ کننده
To use force(violence)
اعمال زور کردن
To bring pressure to bear . To exert pressure .
اعمال فشار کردن
imprisonment with hard labour
حبس با اعمال شاقه
non serverign acts
اعمال تصدی دولت
to use one's influence upon
اعمال نفوذ کردن بر
alteration
تغییر اعمال شده
use one's influence
اعمال نفوذ کردن
jars
اعمال شوک شدید به یک وسیله
squeeze
[آبگیری از فرش با اعمال فشار]
intervention
عمل اعمال تغییر در سیستم
interventions
عمل اعمال تغییر در سیستم
encode
اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
modification
تغییر اعمال شده به چیزی
confidential
است نه اعمال تصدی موجودباشد
encodes
اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
put on
اعمال کردن بکار گماردن
embracer
کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
jarred
اعمال شوک شدید به یک وسیله
jar
اعمال شوک شدید به یک وسیله
applied magnetic field
میدان مغناطیسی اعمال شده
imposed deformation
تغییر شکل اعمال شده
capitalization
اعمال سیستم سرمایه داری
technologies
اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
track records
آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
embracery
اعمال نفوذاز راه رشوه یا تهدیدوغیره
track record
آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
power
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
action
شی که کاربر باید به آن عمل را اعمال کند
pulse
اعمال ولتاژ با دوره کوتاه به یک مدار
procrustean
بوسیله اعمال زورکاری از پیش برنده
pulsed
اعمال ولتاژ با دوره کوتاه به یک مدار
actions
شی که کاربر باید به آن عمل را اعمال کند
technology
اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
the exercised thier veto
انها حق وتوی خود را اعمال کردند
powering
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powers
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powered
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
embracery
جرم اعمال نفوذ در هیئت منصفه یا دادگاه
powers
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
power
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
powering
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
dynamically
تغییراتی که هنگام اجرای برنامه اعمال میشود
powered
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
dynamic
تغییراتی که هنگام اجرای برنامه اعمال میشود
embraceor
متهم به اعمال نفوذ درهیئت منصفه یا دادگاه
impressure
اعمال نیرو بر روی چیزی فشار و زور درامری
syntax
قوانین گرامری اعمال شده به یک زبان برنامه نویسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com