English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 218 (12 milliseconds)
English Persian
floating point number عدد با ممیز شناور
Search result with all words
normalised تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalises تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalising تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalize تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalizes تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
floating point با ممیز شناور
floating point ممیز شناور
floating point arithmetic حساب ممیز شناور
floating point constant ثابت ممیز شناور
floating point notation نشان گذاری با ممیز شناور
floating point operation عملیات ممیز شناور
floating point operation عملکردبا ممیز شناور
floating point representation نمایش با ممیز شناور
floating point rutine روال ممیز شناور
mflops یک میلیون عملیات ممیز شناور در ثانیه یک میلیون عملکرد با ممیزشناور در ثانیه Per Operation FloatingPoint illion
floating point ممیز شناور [ریاضی]
floating point number اعداد ممیز شناور [ریاضی]
Other Matches
floating base ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
iceberg کوه یخ شناور توده یخ شناور
floats شناور شدن شناور بودن
icebergs کوه یخ شناور توده یخ شناور
floated شناور شدن شناور بودن
float شناور شدن شناور بودن
gulls هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
gull هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
radix point ممیز
surveyor ممیز
scrutineer ممیز
surveyors ممیز
verifier ممیز
comptroller ممیز
distinguished investigated by the ممیز
binary point ممیز
discerning ممیز
auditor ممیز
discriminator ممیز
auditors ممیز
decimal point ممیز
decimal points ممیز
auditor general سر ممیز کل
controllers ممیز
controller ممیز
controller حسابدار ممیز
slash نشان ممیز
decimal points ممیز اعشار
fixed point با ممیز ثابت
slashed نشان ممیز
radix point نقطه ممیز
slashes نشان ممیز
decimal point ممیز اعشاری
decimal point ممیز اعشار
decimal points ممیز اعشاری
fixed point ممیز ثابت
marker variable متغیر ممیز
assumed decimal point ممیز عاریتی
binary point ممیز دودوئی
controllers حسابدار ممیز
variable point با ممیز متغییر
binary point ممیز دودویی
indiscerning غیر ممیز
discerning minor صغیر ممیز
differentiating filter صافی ممیز
assessor ممیز مالیات
fixed point number عدد با ممیز ثابت
indiscerning minor صغیر غیر ممیز
fixed point representation نمایش ممیز ثابت
hexadecimal point ممیز شانزده شانزدهی
fixed point operation عملکرد با ممیز ثابت
octal point ممیز هشت هشتی
fixed point arithmetic حساب ممیز ثابت
point نقطه گذاری کردن ممیز
point ممیز [در کسر اعشاری] [ریاضی]
actual decimal point نقطه یا ممیز اعشاری واقعی
fixed point notation نشان گذاری با ممیز ثابت
0.42 [zero point four two] [zero point forty-two] [forty-two hundreths] صفر ممیز چهار دو [ریاضی]
g flops یک بیلیون عملیات ممیز شناوردر یک ثانیه
above water <adj.> شناور
bouyant foundation پی شناور
floaty شناور
drift ice یخ شناور
floating شناور
float bridge پل شناور
floating bridge پل شناور
floating fundation پی شناور
pontoon پل شناور
vessel شناور
vessels شناور
flying bridge پل شناور
floated شناور
float شناور
afloat شناور
on the float شناور
pontoons پل شناور
ballcock شناور
buoyant شناور
floats شناور
nectonic شناور
ballcocks شناور
pack ice یخ شناور
free swimming شناور
oil slick نفت شناور
bouyancy pump پمپ شناور
bouyant foundation پایه شناور
submersible pump پمپ شناور
carburetor float شناور کاربراتور
zooplankton جانوران شناور
dipped electrode الکترود شناور
fluxed electrode الکترود شناور
dipping enamel لعاب شناور
dipping varnish لاک شناور
submergible pump پمپ شناور
drifting mine مین شناور
float into position شناور شدن
floating mine مین شناور
nekton جانور شناور
natatores مرغان شناور
life bouy رهنمای شناور
immersion thermometer دماسنج شناور
floating gyro ژایرو شناور
floating grid شبکه شناور
phytoplankton گیاهان شناور
float test ازمون شناور
float valve دریچه شناور
float well چاه شناور
floater جسم شناور
floating aquatics ابزیان شناور
floating audress نشانی شناور
oil slicks نفت شناور
pontoon bridge پل شناور قایقی
plunger piston پیستون شناور
plunge valve سوپاپ شناور
floating charactep دخشه شناور
levitative شناور در هوا
floating dock حوض شناور
ice field یخزار یخ شناور
waft شناور ساختن
floe تخته یخ شناور
pontoon طراده شناور
pontoons اسکله شناور
icebergs توده یخ شناور
iceberg توده یخ شناور
floats شناور بودن
buoys راهنمای شناور در اب
floats شناور شدن
floated شناور بودن
vessel یگان شناور
vessels یگان شناور
pontoon اسکله شناور
swims شناور شدن
swim شناور شدن
booming دستگاه شناور
boomed دستگاه شناور
wafted شناور ساختن
boom دستگاه شناور
wafting شناور ساختن
wafts شناور ساختن
immersion heaters اب گرم کن شناور
immersion heater اب گرم کن شناور
lifebuoys گوی شناور
lifebuoy گوی شناور
plungers پیستون شناور
plunger پیستون شناور
booms دستگاه شناور
floated شناور شدن
float شناور بودن
pontoons طراده شناور
antisurface ضد ناوهای شناور
buoying راهنمای شناور در اب
buoy رهنمای شناور
baying پل رابط در پل شناور
adrift شناور مهارشده
buoying شناور ساختن
buoying جسم شناور
bays پل رابط در پل شناور
buoying رهنمای شناور
buoyed راهنمای شناور در اب
buoyed شناور ساختن
buoyed رهنمای شناور
buoys رهنمای شناور
buoy راهنمای شناور در اب
barge تراده شناور
barged تراده شناور
buoy جسم شناور
float شناور شدن
barges تراده شناور
buoys شناور ساختن
bay پل رابط در پل شناور
bayed پل رابط در پل شناور
buoy شناور ساختن
float guage اشل شناور
buoys جسم شناور
buoyed جسم شناور
characteristic صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
characteristically صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
0.02 mm - Nought-point-nought-two millimetres [British E] صفر ممیز صفر دو میلیمتر [ریاضی] [فیزیک] [مهندسی]
0.02 mm - Point-zero-two millimeters [American E] صفر ممیز صفر دو میلیمتر [ریاضی] [فیزیک] [مهندسی]
light buoy راهنمای شناور چراغدار
plunger شناور کاربوراتور غوطه ور
natant شناور یامتحرک دراب
plunge battery باتری با الکترد شناور
watching mine مین شناور در سطح اب
floats روی اب نگهداشتن شناور
submersible غوطه ور شناور زیرابی
snagline mine مین با شاخک شناور
short scope buoy بویه شناور قائم
float روی اب نگهداشتن شناور
raft دسته الوار شناور بر اب
rafts دسته الوار شناور بر اب
power driven vessel یگان شناور موتوری
plungers شناور کاربوراتور غوطه ور
floated روی اب نگهداشتن شناور
bottom mine مین شناور عمقی
floating exchange rate نرخ شناور ارز
floating drydock حوضچه شناور خشک
drift fishing ماهیگیری از قایق شناور
back float شناور شدن روی اب
wrecks شناور غرق شده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com