English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
Other Matches
offsetting رقم متعادل کننده متعادل کردن
offset رقم متعادل کننده متعادل کردن
compensator متعادل کننده
stabilisers متعادل کننده
stabilizer متعادل کننده
regulators متعادل کننده
corrector متعادل کننده
regulator متعادل کننده
balancer متعادل کننده
ballast وزنه متعادل کننده
sash balancing weight وزنه متعادل کننده
stabilizing sleeve غلاف متعادل کننده
interphase reactor پیچک متعادل کننده
counterpoise نیروی متعادل کننده
delay equalizer متعادل کننده تاخیری
interchange current جریان متعادل کننده
line charge compensation reactor پیچک متعادل کننده
dashpot استوانه متعادل کننده
impedance compensator متعادل کننده مقاومت فاهری
stabilizing sleeve پرده متعادل کننده گلولههای منور
pressure equalized addition funnel قیف افزایشی متعادل کننده فشار
stabilizing fin پرههای متعادل کننده گلوله در مسیر
consumer equilibrium تعادل مصرف کننده
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
advisory signal علامت یادآوری کننده
logotype علامت متمایز کننده
stabilization متعادل کردن تعادل
driving range علامت تعیین کننده فاصله ها
vane علامت بادنما پرده جدا کننده
vanes علامت بادنما پرده جدا کننده
automatic levelling سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
range markers علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب
command destruct signal علامت به کار افتادن سیستم تخریب کننده موشک
equilibrator دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
beach marker علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
contractive جمع کننده چوروک کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
head water طراز اب در نهر
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
equilibrate متعادل کردن متعادل شدن
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
socialite شخص طراز اول جامعه
socialites شخص طراز اول جامعه
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
self poise تعادل بدون پایه یا پشیبان تعادل ناپایدار
walras law براساس این قانون در تعادل عمومی بازارها با دخالت بازار پول چنانچه تعدادی بازار کالا درحالت تعادل قرارداشته باشنددر این صورت بازار بعدی که میتواند بازار پول باشد نیز درحالت تعادل قرار خواهدداشت
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
counterweight حالت تعادل وزنه تعادل
counterweights حالت تعادل وزنه تعادل
clear one's ears متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
mauler له کننده
fillers پر کننده
mitigatory کم کننده
mitigative کم کننده
bidder کننده
filler پر کننده
renunciant کننده
puffer پف کننده
attacking تک کننده
tracker پی کننده
fluxing oil اب کننده
bidders کننده
fizzy کف کننده
wheezier خس خس یا خر خر کننده
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
trackers پی کننده
wheezy خس خس یا خر خر کننده
deletive حک کننده
solvent اب کننده
mumbler من من کننده
swooner غش کننده
crepitant خش خش کننده
syncopator غش کننده
catterer پچ پچ کننده
whisperer پچ پچ کننده
hoppers لی لی کننده
crusher له کننده
surfy کف کننده
ear-splitting کر کننده
doers کننده
noncommittal رد کننده
solvents اب کننده
thinner کم کننده
refuser رد کننده
refutative رد کننده
doer کننده
refutatory رد کننده
hopper لی لی کننده
renunciant رد کننده
rebutter رد کننده
benders خم کننده
abjurer or abjuror کننده
attenuant اب کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com