Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
spider
عدسی بزرگ نمای روی قطب نما
spiders
عدسی بزرگ نمای روی قطب نما
Other Matches
lensatic
قطب نمای عدسی دار
azimuth circle
قطب نمای نجومی هواپیما زاویه یاب نجومی صفحه قطب نمای کشتی
close up view
نمای درشت نمای نزدیک عکس درشت
lens distortion
خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
My grandparents are six feet under.
<idiom>
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
museum piece
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
macropterous
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
fossil
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
big game
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
lentiform
عدسی
lens
عدسی
lentoid
عدسی
eyepiece
عدسی
eyepieces
عدسی
glass
عدسی
bifocal lens
عدسی
grandparent
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam
مادر بزرگ ننه بزرگ
so large
چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparents
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
convergent lens
عدسی متقارب
convergent lens
عدسی همگرا
convex lens
عدسی کوژ
convex lens
عدسی محدب
objective glass
عدسی شیئی
lens coating
روکش عدسی
cylindrical lens
عدسی استوانهای
eye piece
عدسی سر دوربین
wide angle
عدسی گسترش
lensatic
عدسی دار
lenticular
عدسی وار
lenticular
مرکب از عدسی
objective
عدسی شیئی
spherical lens
عدسی کروی
lenticulation
ایجاد عدسی
button head
سر عدسی در پیچ ها
mushroom head
سر عدسی در پیچ ها
biconvex lens
عدسی دوکوژ
cheese head
سر عدسی در پیچها
double concave lens
عدسی مقعرالطرفین
double concave lens
عدسی دوکاو
biconcave lens
عدسی مقعرالطرفین
biconcave lens
عدسی دوکاو
objectives
عدسی شیئی
achromatic lens
عدسی بی رنگ
achromate
عدسی اکروماتیک
compound lens
عدسی مرکب
concave lens
عدسی کاو
concave lens
عدسی مقعر
reticle
عدسی دوربین
contact lenses
عدسی بساو
lens
عدسی دوربین
eyepiece
عدسی چشمی
ocular lens
عدسی چشمی
contact lenses
عدسی مماس
contact lens
عدسی بساو
floating reticle
عدسی مواج
nummulite
شاهدانه عدسی
object glass
عدسی شیئی
objective lens
عدسی شیئی
contact lens
عدسی مماس
focussing
کانون عدسی
focusses
کانون عدسی
focussed
کانون عدسی
focuses
کانون عدسی
focused
کانون عدسی
focus
کانون عدسی
eyepieces
عدسی چشمی
knurled head
سر عدسی اج دار
electrostatic lens
عدسی الکتروستاتیکی
divergent lens
عدسی متباعد
vergency
تقارب عدسی
double convex lens
عدسی دو کوژ
electromagnetic lens
عدسی الکترومغناطیسی
meniscus lens
عدسی هلالی
electron lens
عدسی الکترونی
optical lens
عدسی اپتیکی
optical lens
عدسی نوری
wide-angle
عدسی گسترش
divergent lens
عدسی واگرا
zooms
فاصله عدسی را کم و زیادکردن
focal
مربوط به کانون عدسی
zoom
فاصله عدسی را کم و زیادکردن
lens
بشکل عدسی در اوردن
relative aperture
ضریب کانونی عدسی
parabolic lens
عدسی سهمی وار
eyepieces
عدسی سردوربین یامیکروسکپ
eyepiece
عدسی سردوربین یامیکروسکپ
plano convex lens
عدسی مسطح- محدب
zoomed
فاصله عدسی را کم و زیادکردن
refractor
عدسی نور شکن
plano convex lens
عدسی تخت کوژ
anastigmat
عدسی غیر استیگمات
astigmatic
نامنظمی عدسی چشم
plano concave lens
عدسی مسطح- مقعر
plano concave lens
عدسی تخت کاو
mensicus
عدسی کاو- کوژ
biconvex lens
عدسی محدب الطرفین
lentiform nucleus
هسته عدسی شکل
electronic lens
عدسی یا لنز الکترونی
line of collimation
خط تنظیم عدسی دوربین
double convex lens
عدسی محدب الطرفین
diverging meniscus lens
عدسی هلالی واگرا
convergent meniscus lens
عدسی هلالی همگرا
lenticular nucleus
هسته عدسی شکل
lens coating
پوشش روی عدسی
fixed reticle
عدسی ثابت دوربین
cray
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
focal plane
افق مار بر کانون عدسی
twinkle box
عدسی هاو یک دیسک چرخان
linear perspective
پروژکتور دارای عدسی مخطط
condenser
الت تقصیر عدسی محدب
tricked
درجه بندی عدسی دوربین
burning glass
عدسی محدب یاایینه مقعر
trick
درجه بندی عدسی دوربین
tricking
درجه بندی عدسی دوربین
glass
شیشه ذره بین عدسی
fanades
نمای سر در
facade
نمای سر در
facades
نمای سر در
field glass
عدسی درونی دوربین یاذره بین
upstream face
نمای سراب
front
نمای ساختمان
fronting
نمای جلو
fronting
نمای ساختمان
plan view
نمای بالا
front view
نمای جلویی
fore front
نمای اصلی
facade
نمای خارجی
two tower facade
نمای دو برجی
mantelpiece
نمای بخاری
mantelpieces
نمای بخاری
facade
نمای خارجی
facades
نمای خارجی
fanades
نمای خارجی
outside view
نمای خارجی
mantlepieces
نمای بخاری
inclined face of dam
نمای مایل سد
waterproofing upstream face
پوشش نمای سر اب
side view
نمای جنبی
incrustation
نمای مرمر
incrustment
نمای مرمر
outline
نمای کلی
front
نمای جلو
front view
نمای جلو
partial view
نمای جزیی
full view
نمای تمام رخ
full view
نمای روبرو
outlining
نمای کلی
outlines
نمای کلی
outlined
نمای کلی
frontispieces
نمای سردر
contour
نمای کرانی
brick facing
نمای اجری
alternating perspective
نمای متناوب
landscaped
نمای زمین
side view
نمای جانبی
sectional view
نمای برشی
landscapes
نمای زمین
side view
نمای پهلویی
landscaping
نمای زمین
auxiliary view
نمای کمکی
close up view
نمای کلوزاپ
frontage
نمای ساختمان
linear perspective
نمای خطی
chimneypiece
نمای بخاری
front
نمای ساختمان
city view
نمای شهر
frontages
نمای ساختمان
aerial perspective
نمای هوایی
landscape
نمای زمین
display image
نمای تصویر
rear sight
نمای پشت
downstream face
نمای پایاب
top view
نمای فوقانی
east elevation
نمای غربی
theoretical mode
نمای نظری
end gable
نمای جانبی
face
نمای خارجی
moment index
نمای گشتاور
frontispiece
نمای سردر
faces
نمای خارجی
zoom lenses
عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
zoom lens
عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
storm card
طوفان نمای دریایی
tableaux
دور نمای نقاشی
strict profile view
نمای نیمرخ کامل
waviness
موج نمای جعد
reversible perspective
نمای بازگشت پذیر
tableau
دور نمای نقاشی
taximeter
مسافت نمای تاکسی
sea fiont
نمای دریایی شهر
sea front
نمای دریایی شهر
shadow tuning indicator
میزان نمای سایهای
planisphere
جهان نمای مسطح
to front a house with marble
نمای خانهای رابامرمرساختن
tableaus
دور نمای نقاشی
program flowchart
روند نمای برنامه
vegetation
نشو و نمای نباتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com