English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 154 (8 milliseconds)
English Persian
parabolic lens عدسی سهمی وار
Other Matches
parabolic سهمی گون سهمی شکل
lens distortion خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
parabolas سهمی
styloid سهمی
sagittate سهمی
parabola سهمی
sagittal سهمی
styloid process زائده سهمی
sagittal plane صفحه سهمی
parabolic سهمی وار
parabolic arch طاق سهمی
parabolic arch قوس سهمی
partial correlation همبستگی سهمی
partial rienforcement تقویت سهمی
partial variance پراکنش سهمی
sageittal suture درز سهمی
partial pressure فشار جرئی یا سهمی
partial regression equation معادلات رگرسیون سهمی
nominal value قیمت اسمی سهمی
parabolic variation تغییرات سهمی شکل
parabolic mirror اینه سهمی وار
to hold a share in a business در شرکتی سهمی داشتن
sagittary سهمی وابسته به تیر اندازی
sagittal وابسته به درز سهمی جمجمه
ex. dividend سهمی که پس از پرداخت سود آن فروخته شده
differential effects اثرتغییر شرایط استاندارد روی سهمی گلوله
portions سهمی که والدین به یکی از فرزندانشان از مالشان بدهند
portion سهمی که والدین به یکی از فرزندانشان از مالشان بدهند
paraboloid شکل سه بعدی حاصل ازدوران یک سهمی حول محورکانونی
level point سطح دریا نقطه هم افق مسیر سهمی گلوله
trajectory shift انحراف مسیر سهمی گلوله ازمسیر استانداد بالیستیکی
trajectory scorer وسیله ارزیابی دقت و صحت مسیر سهمی گلوله
lentiform عدسی
bifocal lens عدسی
eyepiece عدسی
lentoid عدسی
eyepieces عدسی
lens عدسی
glass عدسی
vapor pressure فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
lens coating روکش عدسی
eye piece عدسی سر دوربین
wide-angle عدسی گسترش
floating reticle عدسی مواج
lenticulation ایجاد عدسی
lenticular مرکب از عدسی
lenticular عدسی وار
lensatic عدسی دار
knurled head سر عدسی اج دار
contact lenses عدسی بساو
meniscus lens عدسی هلالی
contact lenses عدسی مماس
contact lens عدسی بساو
reticle عدسی دوربین
contact lens عدسی مماس
vergency تقارب عدسی
optical lens عدسی اپتیکی
optical lens عدسی نوری
spherical lens عدسی کروی
objective lens عدسی شیئی
objective glass عدسی شیئی
object glass عدسی شیئی
nummulite شاهدانه عدسی
ocular lens عدسی چشمی
focuses کانون عدسی
biconcave lens عدسی دوکاو
biconcave lens عدسی مقعرالطرفین
double concave lens عدسی دوکاو
double concave lens عدسی مقعرالطرفین
biconvex lens عدسی دوکوژ
button head سر عدسی در پیچ ها
mushroom head سر عدسی در پیچ ها
cheese head سر عدسی در پیچها
compound lens عدسی مرکب
concave lens عدسی کاو
concave lens عدسی مقعر
achromatic lens عدسی بی رنگ
achromate عدسی اکروماتیک
focussed کانون عدسی
focusses کانون عدسی
focussing کانون عدسی
objective عدسی شیئی
objectives عدسی شیئی
wide angle عدسی گسترش
lens عدسی دوربین
focused کانون عدسی
eyepiece عدسی چشمی
eyepieces عدسی چشمی
focus کانون عدسی
convergent lens عدسی همگرا
convergent lens عدسی متقارب
electrostatic lens عدسی الکتروستاتیکی
divergent lens عدسی واگرا
double convex lens عدسی دو کوژ
divergent lens عدسی متباعد
convex lens عدسی محدب
convex lens عدسی کوژ
electromagnetic lens عدسی الکترومغناطیسی
electron lens عدسی الکترونی
cylindrical lens عدسی استوانهای
refractor عدسی نور شکن
plano convex lens عدسی مسطح- محدب
relative aperture ضریب کانونی عدسی
zoom فاصله عدسی را کم و زیادکردن
plano convex lens عدسی تخت کوژ
plano concave lens عدسی مسطح- مقعر
focal مربوط به کانون عدسی
double convex lens عدسی محدب الطرفین
eyepieces عدسی سردوربین یامیکروسکپ
lens coating پوشش روی عدسی
eyepiece عدسی سردوربین یامیکروسکپ
lens بشکل عدسی در اوردن
fixed reticle عدسی ثابت دوربین
electronic lens عدسی یا لنز الکترونی
plano concave lens عدسی تخت کاو
zoomed فاصله عدسی را کم و زیادکردن
line of collimation خط تنظیم عدسی دوربین
mensicus عدسی کاو- کوژ
biconvex lens عدسی محدب الطرفین
lentiform nucleus هسته عدسی شکل
lenticular nucleus هسته عدسی شکل
astigmatic نامنظمی عدسی چشم
anastigmat عدسی غیر استیگمات
diverging meniscus lens عدسی هلالی واگرا
zooms فاصله عدسی را کم و زیادکردن
convergent meniscus lens عدسی هلالی همگرا
focal plane افق مار بر کانون عدسی
glass شیشه ذره بین عدسی
trick درجه بندی عدسی دوربین
twinkle box عدسی هاو یک دیسک چرخان
tricked درجه بندی عدسی دوربین
burning glass عدسی محدب یاایینه مقعر
linear perspective پروژکتور دارای عدسی مخطط
lensatic قطب نمای عدسی دار
tricking درجه بندی عدسی دوربین
condenser الت تقصیر عدسی محدب
field glass عدسی درونی دوربین یاذره بین
zoom lenses عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
zoom lens عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
spiders عدسی بزرگ نمای روی قطب نما
spider عدسی بزرگ نمای روی قطب نما
nose piece قسمتی از ریز بین که حامل عدسی شیئی است
object glass عدسی دوربین یاریزبین که نزدیک تراست بچیزی که میخواهندببند
periscopic lens شیشه عدسی که بوسیله ان انسان مستواندچیزهای دورترازچشم رس راهم به بیند
pantoscope دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردوازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
panoramic camera دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردو ازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
wing photograph نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود
maximum ordinate حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
bulls eye عدسی نیم گرد یکجور شیرینی گرد
interpupillary واقع در بین دو مردمک چشم بین دو عدسی
hyperfocal distance مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
whisker کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت ان به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
ostensible شریک فاهری در CL کسی را گویند که اسمش در ضمن اسم شرکتی اعلام شود و یا عملا" در اداره ان دخالت کند که در این حالت مشئوولیت او در برابر کسانی که به ایت اعتبار او را شریک پنداشته اند درست مانند شرکاواقعی است هر چند که درواقع سهمی نداشته باشد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com