Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 159 (9 milliseconds)
English
Persian
convex lens
عدسی محدب
Search result with all words
biconvex lens
عدسی محدب الطرفین
burning glass
عدسی محدب یاایینه مقعر
condenser
الت تقصیر عدسی محدب
double convex lens
عدسی محدب الطرفین
plano convex lens
عدسی مسطح- محدب
Other Matches
gadroon
اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
lens distortion
خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
crowning
محدب
crowned
محدب
bulgy
محدب
convex
محدب
gibbous
محدب
quasi convex
شبه محدب
pulvinated
نازبالشی محدب
pulvinate
محدب نازبالشی
quasi convex
نیمه محدب
panduriform
محدب الطرفین
convexty
بشکل محدب
convexo convex
ازدوسو محدب
convexo concave
محدب ومقعر
convex slope
شیب محدب
convex
محدب گوژ
biconvex
محدب الطرفین
camber weld
جوش محدب
convex mirror
اینه محدب
crown gear
چرخ دنده محدب
convexly
حالت محدب داشتن
convex fillet weld
جوش مغزی محدب
gibbously
بطور محدب یا قوز
pulvinated frieze
کتیبه کوژ یا محدب
spherical faceplate
صفحه محدب تلویزیون
quasi convex function
تابع نیمه محدب
quasi convex function
تابع شبه محدب
knull
[تزئین محدب شکل]
convex set
مجموعه محدب
[ریاضی]
pandurate
شبیه ویولون محدب الطرفین
carbuncle
لعلی که تراش محدب داشته باشد
bowtell
[ابزاری با سر محدب و فیتیله تخم مرغی]
bowtelle
[ابزاری با سر محدب و فیتیله تخم مرغی]
carbuncles
لعلی که تراش محدب داشته باشد
biconvex
بالی که هر دو سطح فوقانی و تحتانی ان به صورت محدب باشد
egg-and-dart
[تزئینات کلاسیک با ابزار محدب به شکل تخم مرغ و نیش]
meniscus
سطح منحنی بالای ستونی ازمایع که میتواند محدب یامقعر باشد
godroon
اشکال محدب حاشیه بشقاب وفروف قدیمی که برای زینت ترسیم میشود
lens
عدسی
glass
عدسی
lentiform
عدسی
lentoid
عدسی
bifocal lens
عدسی
eyepieces
عدسی
eyepiece
عدسی
lenticulation
ایجاد عدسی
contact lenses
عدسی مماس
contact lenses
عدسی بساو
contact lens
عدسی بساو
electrostatic lens
عدسی الکتروستاتیکی
eye piece
عدسی سر دوربین
floating reticle
عدسی مواج
meniscus lens
عدسی هلالی
optical lens
عدسی اپتیکی
optical lens
عدسی نوری
nummulite
شاهدانه عدسی
object glass
عدسی شیئی
reticle
عدسی دوربین
objective glass
عدسی شیئی
objective lens
عدسی شیئی
ocular lens
عدسی چشمی
lenticular
مرکب از عدسی
spherical lens
عدسی کروی
lenticular
عدسی وار
lensatic
عدسی دار
vergency
تقارب عدسی
lens coating
روکش عدسی
contact lens
عدسی مماس
knurled head
سر عدسی اج دار
electron lens
عدسی الکترونی
achromate
عدسی اکروماتیک
compound lens
عدسی مرکب
eyepieces
عدسی چشمی
cheese head
سر عدسی در پیچها
mushroom head
سر عدسی در پیچ ها
objective
عدسی شیئی
wide angle
عدسی گسترش
button head
سر عدسی در پیچ ها
wide-angle
عدسی گسترش
biconvex lens
عدسی دوکوژ
lens
عدسی دوربین
double concave lens
عدسی مقعرالطرفین
double concave lens
عدسی دوکاو
eyepiece
عدسی چشمی
biconcave lens
عدسی مقعرالطرفین
biconcave lens
عدسی دوکاو
achromatic lens
عدسی بی رنگ
concave lens
عدسی کاو
objectives
عدسی شیئی
electromagnetic lens
عدسی الکترومغناطیسی
double convex lens
عدسی دو کوژ
focus
کانون عدسی
divergent lens
عدسی متباعد
focused
کانون عدسی
focuses
کانون عدسی
divergent lens
عدسی واگرا
focussed
کانون عدسی
cylindrical lens
عدسی استوانهای
convergent lens
عدسی همگرا
convex lens
عدسی کوژ
focusses
کانون عدسی
convergent lens
عدسی متقارب
concave lens
عدسی مقعر
focussing
کانون عدسی
plano concave lens
عدسی تخت کاو
parabolic lens
عدسی سهمی وار
plano concave lens
عدسی مسطح- مقعر
plano convex lens
عدسی تخت کوژ
eyepieces
عدسی سردوربین یامیکروسکپ
refractor
عدسی نور شکن
relative aperture
ضریب کانونی عدسی
eyepiece
عدسی سردوربین یامیکروسکپ
lens
بشکل عدسی در اوردن
focal
مربوط به کانون عدسی
zoom
فاصله عدسی را کم و زیادکردن
line of collimation
خط تنظیم عدسی دوربین
lentiform nucleus
هسته عدسی شکل
lenticular nucleus
هسته عدسی شکل
electronic lens
عدسی یا لنز الکترونی
lens coating
پوشش روی عدسی
convergent meniscus lens
عدسی هلالی همگرا
fixed reticle
عدسی ثابت دوربین
diverging meniscus lens
عدسی هلالی واگرا
mensicus
عدسی کاو- کوژ
zoomed
فاصله عدسی را کم و زیادکردن
astigmatic
نامنظمی عدسی چشم
anastigmat
عدسی غیر استیگمات
zooms
فاصله عدسی را کم و زیادکردن
focal plane
افق مار بر کانون عدسی
lensatic
قطب نمای عدسی دار
twinkle box
عدسی هاو یک دیسک چرخان
glass
شیشه ذره بین عدسی
trick
درجه بندی عدسی دوربین
tricked
درجه بندی عدسی دوربین
tricking
درجه بندی عدسی دوربین
linear perspective
پروژکتور دارای عدسی مخطط
field glass
عدسی درونی دوربین یاذره بین
spider
عدسی بزرگ نمای روی قطب نما
spiders
عدسی بزرگ نمای روی قطب نما
zoom lens
عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
zoom lenses
عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
object glass
عدسی دوربین یاریزبین که نزدیک تراست بچیزی که میخواهندببند
nose piece
قسمتی از ریز بین که حامل عدسی شیئی است
periscopic lens
شیشه عدسی که بوسیله ان انسان مستواندچیزهای دورترازچشم رس راهم به بیند
pantoscope
دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردوازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
panoramic camera
دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردو ازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
wing photograph
نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود
ro round off
کاو کردن محدب کردن
interpupillary
واقع در بین دو مردمک چشم بین دو عدسی
bulls eye
عدسی نیم گرد یکجور شیرینی گرد
hyperfocal distance
مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
whisker
کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت ان به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com