Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 141 (2 milliseconds)
English
Persian
contact lens
عدسی مماس
contact lenses
عدسی مماس
Other Matches
tangents
مماس
tangent
مماس
tangency
حالت مماس
endless screw
پیچ مماس
tangents
خط مماس جیب
tangent
خط مماس جیب
asymptote
مماس ازلی
awash
مماس با سطح اب
lens distortion
خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
surface of impact
سطح مماس بر نقطه اصابت گلوله
serpentine
حرکت در ساختن دو شکل مانند 8 لاتین مماس با هم
counter
چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
countering
چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
countered
چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
kissing button
برامدگی روی زه که درکشیدن کامل کمان با لب کمانگیر مماس میشود
blind side
سمتی که بازیگر متوجه ان نیست سمت خط تجمع نزدیک به خط مماس
dapping
نوعی صید ماهی با بالا وپایین بردن طعمه تا مماس اب شود
vortex line
خطی که جهت ان در هر نقطه بر بردار دوران منطبق وخطوط مماس براین خط باجهت موضعی جریان موازی میباشند
eyepiece
عدسی
lentiform
عدسی
lentoid
عدسی
eyepieces
عدسی
glass
عدسی
lens
عدسی
bifocal lens
عدسی
divergent lens
عدسی واگرا
divergent lens
عدسی متباعد
object glass
عدسی شیئی
double convex lens
عدسی دو کوژ
nummulite
شاهدانه عدسی
cylindrical lens
عدسی استوانهای
convex lens
عدسی محدب
convex lens
عدسی کوژ
objective glass
عدسی شیئی
convergent lens
عدسی متقارب
convergent lens
عدسی همگرا
objective lens
عدسی شیئی
concave lens
عدسی مقعر
electromagnetic lens
عدسی الکترومغناطیسی
electron lens
عدسی الکترونی
lenticular
عدسی وار
lensatic
عدسی دار
focused
کانون عدسی
lens coating
روکش عدسی
knurled head
سر عدسی اج دار
focuses
کانون عدسی
lenticulation
ایجاد عدسی
focussed
کانون عدسی
focusses
کانون عدسی
floating reticle
عدسی مواج
meniscus lens
عدسی هلالی
focussing
کانون عدسی
electrostatic lens
عدسی الکتروستاتیکی
lenticular
مرکب از عدسی
concave lens
عدسی کاو
compound lens
عدسی مرکب
cheese head
سر عدسی در پیچها
achromate
عدسی اکروماتیک
objectives
عدسی شیئی
focus
کانون عدسی
contact lenses
عدسی بساو
lens
عدسی دوربین
wide angle
عدسی گسترش
contact lens
عدسی بساو
spherical lens
عدسی کروی
eyepieces
عدسی چشمی
vergency
تقارب عدسی
reticle
عدسی دوربین
achromatic lens
عدسی بی رنگ
eye piece
عدسی سر دوربین
wide-angle
عدسی گسترش
mushroom head
سر عدسی در پیچ ها
button head
سر عدسی در پیچ ها
ocular lens
عدسی چشمی
optical lens
عدسی نوری
optical lens
عدسی اپتیکی
biconvex lens
عدسی دوکوژ
double concave lens
عدسی مقعرالطرفین
double concave lens
عدسی دوکاو
biconcave lens
عدسی مقعرالطرفین
biconcave lens
عدسی دوکاو
objective
عدسی شیئی
eyepiece
عدسی چشمی
lentiform nucleus
هسته عدسی شکل
lenticular nucleus
هسته عدسی شکل
relative aperture
ضریب کانونی عدسی
refractor
عدسی نور شکن
line of collimation
خط تنظیم عدسی دوربین
plano convex lens
عدسی مسطح- محدب
plano convex lens
عدسی تخت کوژ
plano concave lens
عدسی مسطح- مقعر
plano concave lens
عدسی تخت کاو
parabolic lens
عدسی سهمی وار
mensicus
عدسی کاو- کوژ
double convex lens
عدسی محدب الطرفین
anastigmat
عدسی غیر استیگمات
lens
بشکل عدسی در اوردن
eyepieces
عدسی سردوربین یامیکروسکپ
biconvex lens
عدسی محدب الطرفین
astigmatic
نامنظمی عدسی چشم
zooms
فاصله عدسی را کم و زیادکردن
zoomed
فاصله عدسی را کم و زیادکردن
zoom
فاصله عدسی را کم و زیادکردن
focal
مربوط به کانون عدسی
eyepiece
عدسی سردوربین یامیکروسکپ
convergent meniscus lens
عدسی هلالی همگرا
diverging meniscus lens
عدسی هلالی واگرا
lens coating
پوشش روی عدسی
electronic lens
عدسی یا لنز الکترونی
fixed reticle
عدسی ثابت دوربین
linear perspective
پروژکتور دارای عدسی مخطط
tricking
درجه بندی عدسی دوربین
focal plane
افق مار بر کانون عدسی
tricked
درجه بندی عدسی دوربین
condenser
الت تقصیر عدسی محدب
trick
درجه بندی عدسی دوربین
twinkle box
عدسی هاو یک دیسک چرخان
burning glass
عدسی محدب یاایینه مقعر
glass
شیشه ذره بین عدسی
lensatic
قطب نمای عدسی دار
field glass
عدسی درونی دوربین یاذره بین
zoom lens
عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
spiders
عدسی بزرگ نمای روی قطب نما
spider
عدسی بزرگ نمای روی قطب نما
zoom lenses
عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
object glass
عدسی دوربین یاریزبین که نزدیک تراست بچیزی که میخواهندببند
nose piece
قسمتی از ریز بین که حامل عدسی شیئی است
pantoscope
دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردوازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
periscopic lens
شیشه عدسی که بوسیله ان انسان مستواندچیزهای دورترازچشم رس راهم به بیند
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
abutted
مماس بودن مجاور بودن
abut
مماس بودن مجاور بودن
abuts
مماس بودن مجاور بودن
panoramic camera
دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردو ازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
wing photograph
نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود
interpupillary
واقع در بین دو مردمک چشم بین دو عدسی
bulls eye
عدسی نیم گرد یکجور شیرینی گرد
hyperfocal distance
مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
whisker
کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت ان به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com