English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 73 (8 milliseconds)
English Persian
delocalization عدم استقرار
Search result with all words
installation استقرار
installations استقرار
pitch استقرار
pitches استقرار
staging سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
disposition استقرار یکانها و اماد درمنطقه
yoke دوشاخه استقرار
yoke پایه استقرار
station استقرار یافتن
stationed استقرار یافتن
stations استقرار یافتن
restoration استقرار مجدد
confirmation تثبیت استقرار
settlement استقرار
settlements استقرار
mounting استقرار
settle مستقر شدن یامستقر کردن استقرار
settles مستقر شدن یامستقر کردن استقرار
centralisation استقرار درمرکز
centralization استقرار درمرکز
seating محل استقرار نشیمن
stability استقرار
establishment استقرار
establishments استقرار
seat سکوی استقرار
seated سکوی استقرار
seats سکوی استقرار
preposition استقرار در محل پیش بینی شده استقرار در محل معین شده
prepositions استقرار در محل پیش بینی شده استقرار در محل معین شده
alt azimuth mounting استقرار سمت- ارتفاعی
anchor line cable کابل استقرار چتردر هواپیما
angle of repose زاویه استقرار
angle of repose حداکثر شیب استقرار
automatic font downloading استقرار خودکار فونت
base piece پایه پایه استقرار
cannelure شیار استقرار پوکه روی گلوله
cannelure شیار استقرار روکش گلوله ثاقب
crimping groove شیار استقرار
downloadable font فونت قابل استقرار در حافظه
downloading استقرار
downloading utility برنامه کمکی استقرار
equatorial mounting استقرار معدل النهاری
gun post سوراخ محل استقرار لوله توپ
lodgement منزل گیری استقرار
localization استقرار
location of industry تعیین محل استقرار صنعت
location theory نظریه تعیین محل استقرار صنعت
lodgment منزل گیری استقرار
lodgment area منطقه استقرار
metacenter نقطه استقرار وثبات یاتوازن
network topology چگونگی استقرار شبکه
permanent emplacement استقرار دایمی
positioning band حلقه استقرار
posteriori ازراه استقرار
rack space محوطه کف چینی شده انباربرای استقرار پالتها یا جعبههای مهمات
reintegration استقرار مجدد
sabot کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
sessility استقرار
set up اماده بکار استقرار
setting ring حلقه استقرار یا ثبات
settling rounds تیر استقرار قنداق توپ
solidification استقرار
sponson سکوی استقرار توپ روی برجک
stanchion سکوی استقرار
steric وابسته بطرز استقرار اجزاء اتم در فضا
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
tent striking فرمان ضد استقرار
trailer camp محل استقرار ترایلربااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
trailer court محل استقرار ترایلر بااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
trailer park محل استقرار ترایلربا اتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
make up <idiom> استقرار وسایل تزئین وآرایش
colony استقرار
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com