Dictiornary-Farsi | عدم رعایت نزاکت یاتعارف | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 150 (2 milliseconds)

English	Persian
bluntness	عدم رعایت نزاکت یاتعارف


Other Matches

without regard for decency	بدون رعایت نزاکت یاادب
indelicately	بدون رعایت نزاکت یا فرافت
floweriness	اراستگی باعبارات پرصنعت یاتعارف امیز
flowerily	چنانکه دارای عبارات پرصنعت یاتعارف امیزباشد
etiquette	نزاکت
tactlessly	بی نزاکت
tactless	بی نزاکت
discourteous	بی نزاکت
propriety	نزاکت
suavity	نزاکت
graceless	بی نزاکت
civility	نزاکت
politesse	نزاکت
courtesies	نزاکت
courtesy	نزاکت
tact	نزاکت
indecorous	بی نزاکت
gentilesse	نزاکت
courteousness	نزاکت
comity	نزاکت
indelicate	بی نزاکت
boorish	بی نزاکت
unceremoniously	بی نزاکت
unceremonious	بی نزاکت
polite	با نزاکت
politer	با نزاکت
politest	با نزاکت
attention	ادب و نزاکت
mense	نزاکت افتخار
attentions	ادب و نزاکت
ungracious	خارج از نزاکت
discourtesy	عدم نزاکت
international etiquette	نزاکت بین المللی
indelicate language	سخن خارج از نزاکت
improper	بیجا خارج از نزاکت
international comity	نزاکت بین المللی
mense	نزاکت داشتن مزین ساختن
facetiae	مطایبات شوخیهای خارج از نزاکت
riskiness	بیم زیان عدم نزاکت
courtliness	نزاکت- اراستگی- چاپلوسی- حرمت گذاری
bon ton	روش خوب رفتار از روی نزاکت وطبق اداب معموله
propriety	قواعد متداول ومرسوم رفتارواداب سخن مراعات اداب نزاکت
respect	رعایت
observancy	رعایت
consideration	رعایت
formally	با رعایت
respects	رعایت
observance	رعایت
ovservation	رعایت
observingly	با رعایت
considerations	رعایت
to pass by any thing	رعایت نکردن
to go through	رعایت کردن
observe silence	رعایت سکوت
inobservance	عدم رعایت
disrespect	عدم رعایت
regardful	رعایت کننده
regard for others	رعایت دیگران
non observance of .....	عدم رعایت .....
non compliance	عدم رعایت
keep to	رعایت کردن
ceremoniousness	رعایت تعارف
nonconformity	عدم رعایت
observing	رعایت کردن
observe	رعایت کردن
heed	ملاحظه رعایت
observed	رعایت کردن
heeding	ملاحظه رعایت
heeded	ملاحظه رعایت
observes	رعایت کردن
regards	رعایت توجه
regard	رعایت توجه
regarded	رعایت توجه
legality	رعایت قانون
esteem	رعایت ارزش
heeds	ملاحظه رعایت
economised	رعایت اقتصاد کردن
economises	رعایت اقتصاد کردن
to stand	چیزیرادقیقا رعایت کردن
inobservance of a law	عدم رعایت قانون
multitudinism	رعایت حال توده
Please behave yourself . Please be courteous.	ادب را رعایت کنید
observantly	از روی ملاحظه و رعایت
in deference to	بملاحظه برای رعایت
to go to	رعایت کردن گذشتن از
respectfulness	رعایت احترام وادب
formalism	رعایت ائین و اداب
economising	رعایت اقتصاد کردن
breach of propriety	عدم رعایت اداب
regards	رعایت راجع بودن به
formality	رعایت اداب ورسوم
circuit discipline	رعایت انضباط مدار
gradualism	رعایت اصول تدریج
regarded	رعایت راجع بودن به
regard	رعایت راجع بودن به
economization	رعایت اصول اقتصادی
observe silence	سکوت را رعایت کنید
fashionableness	رعایت سبک پسندیده
economizes	رعایت اقتصاد کردن
economized	رعایت اقتصاد کردن
for short	برای رعایت اختصار
economize	رعایت اقتصاد کردن
disregard	اعتنا نکردن عدم رعایت
roughly speaking	تقریبا بدون رعایت دقت
disregards	اعتنا نکردن عدم رعایت
indecorum	عدم رعایت ایین معاشرت
welfare	رعایت کردن خدمات اجتماعی
red tapism	رعایت تشریفات اداری به حدافراط
bureaucracy	رعایت تشریفات اداری بحدافراط
bureaucrasy	رعایت تشریفات اداری بحدافراط
unconventionality	عدم رعایت اداب و رسوم
disregarding	اعتنا نکردن عدم رعایت
hardshell	سخت در رعایت ایین دینی
disregarded	اعتنا نکردن عدم رعایت
quite the thing	رعایت کننده سبک روز
bureaucracies	رعایت تشریفات اداری بحدافراط
moralism	رعایت اصول اخلاق بطورطبیعی
Protocol must be observed.	تشریفات باید رعایت شود
electronic security	رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
expressionist	هنرپیشهای که درکارش رعایت حالت رامیکند
expressionism	هنرپیشهای که درکارش رعایت حالت رامیکند
to play the game	رعایت قانون راکردن باشرافت رفتارکردن
prettyism	اصول رعایت قشنگی درهنرهاو ادبیات
ceremonialism	اعتقاد به لزوم رعایت کامل تشریفات
bureaucrat	فرد معتقد به رعایت تشریفات اداری
ritualistic	مبنی بر رعایت ایین ومراسم دینی
bureaucrats	فرد معتقد به رعایت تشریفات اداری
red tapery	رعایت تشریفات رسمی واداری بحد افراط
internationalism	عقیده بحفظ و رعایت مصالح عمومی ملل
ceremonialist	کسیکه پای بند رعایت ایین وتشریفات است
to respect oneself	رعایت شرافت نفس نمودن خودراباشرف ومحترم نگاهداشتن
multitudinist	کسیکه توده مردم را بیشتر ازافراد رعایت میکند
p sexual relations	امیزش جنسی بطورهرج مرج وبدون رعایت ائین عروسی
pacts	قاعده عمومی و مطلقی را برقرار وخود را ملزم به رعایت ان می کنند
pact	قاعده عمومی و مطلقی را برقرار وخود را ملزم به رعایت ان می کنند
injunctions	دستور کتبی دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وی به رعایت حقوق خواهان است
injunction	دستور کتبی دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وی به رعایت حقوق خواهان است
military testament	وصیتنامه فرد نظامی در جبهه جنگ که مشمول قواعد وصیتنامههای عادی نمیباشد و بدون رعایت تشریفات قانونی معتبراست
bureaucreacy	رعایت تشریفات اداری به حد افراط کاغذ بازی و سیستم حکومتی و اداری مبتنی بر ان
informally	بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
syntactic error	خطای برنامه نویسی به علت اینکه عبارت برنامه دستور زبان را رعایت نکرده است
interfaces	تخته جانبی که به کامپیوتر امکان میدهد تا با وسایل مشخصی واسط باشد یا استاندارد مشخصی را رعایت کند
interface	تخته جانبی که به کامپیوتر امکان میدهد تا با وسایل مشخصی واسط باشد یا استاندارد مشخصی را رعایت کند
formulism	رعایت کامل فرمول یا قاعده فرمول دوستی
communication	مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
levee en masse	عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
dogmatic marxism	مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
contiguous zone	منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
second best theory	نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت