English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English Persian
tax evasion عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
Other Matches
ability to pay principle of taxation اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
tax evasion فرار از پرداخت مالیات
taxpaying capacity فرفیت پرداخت مالیات
redemption پرداخت مالیات اراضی
marginal propensity to pay taxes میل نهائی به پرداخت مالیات
pre tax profit سود قبل از پرداخت مالیات
equal sacrifice theory مالیات بایدمتناسب با قدرت پرداخت افرادباشد
tax avoidance اجتناب از پرداخت مالیات کاهش بدهی مالیاتی
assemble capital stock بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
tax evasion فرار از مالیات
pay as you go principle اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
incidence of taxation تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
advalorem tax مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
direct taxation اخذ مالیات بصورت مستقیم
remission of taxes صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
deferred payment پرداخت بصورت یوزانس
excise مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
excise tax مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
progress payment پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matt فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
assessments ممیزی مالیات وضع مالیات
assessment ممیزی مالیات وضع مالیات
usance مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
nonneutralities of income taxation خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
aluminum pigmented dope لعاب یا پرداخت که داخل ان تکههای کوچک الومینیوم بصورت معلق پراکنده شده است
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fate پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage کسری پرداخت کسر پرداخت
fates پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
levies مالیات بندی مالیات
levying اخذ مالیات مالیات
taxation مالیات بندی مالیات
levy اخذ مالیات مالیات
levies اخذ مالیات مالیات
levied اخذ مالیات مالیات
levying مالیات بندی مالیات
levied مالیات بندی مالیات
levy مالیات بندی مالیات
acrylic lacquer لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
ransoms وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
due bill در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
recoupment خودداری از پرداخت دین به علت وجود علت قانونی
commision agent نماینده حق العمل کار نماینده یا عاملی که بصورت درصد به او پرداخت میشود
regressive income tax مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
nap side خواب فرش [با انجام عمل پرداخت الیاف از قسمت گره بصورت راست و کشیده درآمده و ظاهر حقیقی فرش را بوجود می آورند.]
carnet اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
producers burden of tax بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
claim for indemnification ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
subscribe تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
dividend warrant چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
sess مالیات
taxation مالیات
tax مالیات
taxed مالیات
taxes مالیات
gabel مالیات
gabelle مالیات
tithing مالیات ده یک
cess مالیات
impost مالیات
Scot مالیات
stress مالیات زیادبستن
stresses مالیات زیادبستن
taxpayer مالیات پرداز
levies مالیات بندی
stressing مالیات زیادبستن
liable to tax مشمول مالیات
direct taxation مالیات مستقیم
levy وضع مالیات
regressive taxation مالیات نزولی
levy مالیات بندی
taxpayers مالیات بده
taxpayers مالیات دهنده
taxpayers مالیات پرداز
taxpayer مالیات بده
taxpayer مالیات دهنده
direct tax مالیات مستقیم
levy وصول مالیات
levies وصول مالیات
incidence of taxation انتقال مالیات
land tax مالیات ارضی
ratepayers مالیات دهنده
indirect taxation مالیات غیرمستقیم
inheritance tax مالیات بر ارث
land tax مالیات زمین
kiln tax مالیات فخاری
excise مالیات بستن بر
excise duties مالیات غیرمستقیم
land tax مالیات بر زمین
leviable مالیات بستنی
incidence of taxation اثر مالیات
levied وضع مالیات
levies وضع مالیات
levied مالیات بندی
levied وصول مالیات
levying of taxes وضع مالیات
levy tax وضع مالیات
ratepayer مالیات دهنده
levier مالیات وصول کن
leviable وضع مالیات
Scot مالیات بستن بر
per head tax مالیات سرانه
octroi مالیات دم دروازه
death duties مالیات بر ارث
occupation tax مالیات شغل
occupation tax مالیات اصناف
death duty مالیات بر ارث
nuisance tax مالیات پردردسر
assessment تعیین مالیات
poll tax مالیات سرانه
assessment وضع مالیات
assessment براورد مالیات
assessments تعیین مالیات
assessments وضع مالیات
assessments براورد مالیات
profit tax مالیات بر سود
income tax مالیات برعایدات
income tax مالیات بر درامد
proportional taxation مالیات تناسبی
quint مالیات پنج یک
real estate tax مالیات بر مستغلات
mise مالیات خرج
surtax اضافه مالیات
surtax مالیات اضافی
regressive tax مالیات نزولی
tax year مالیات سالانه
regressive taxation مالیات کاهنده
scot free معاف از مالیات
income taxes مالیات بر درامد
profits tax مالیات بر سود
progressive tax مالیات تصاعدی
progressive taxation مالیات تصاعدی
neutral tax مالیات خنثی
neutral tax مالیات بی طرف
property tax مالیات مستقلات
property tax مالیات دارایی
proportional tax مالیات تناسبی
proportional tax مالیات نسبی
income taxes مالیات برعایدات
scot-free معاف از مالیات
levying وضع مالیات
taxed مالیات گرفتن از
burdensome tax مالیات مزاحم
assessed مالیات بستن بر
assess مالیات بستن به
assess مالیات بستن بر
excise taxes مالیات بر فروش
excise tax مالیات بر مصرف
single tax مالیات واحد
capital levy مالیات برسرمایه
capital levy مالیات بر سرمایه
capital tax مالیات بر سرمایه
the rear vassals مالیات دهندگان
capitation taxes مالیات سرانه
succession duties مالیات برارث
assessed مالیات بستن به
total tax load کل بار مالیات
exemption from taxation معافیت از مالیات
tax مالیات گرفتن از
taxation وضع مالیات
taxable مشمول مالیات
taxable مالیات بردار
single tax مالیات انفرادی
assessing مالیات بستن به
assessing مالیات بستن بر
tax-free بخشوده از مالیات
assesses مالیات بستن به
assesses مالیات بستن بر
export tax مالیات بر صادرات
estate tax مالیات مستغلات
tax incidence عارضه مالیات
tax in kind مالیات جنسی
tax function تابع مالیات
tax free معاف از مالیات
tax free بخشوده از مالیات
tax farmer مستاجر مالیات
tax exempt معاف از مالیات
tax base ماخذ مالیات
tax cuts کاهش مالیات
tax deduction کاهش مالیات
surcharges مالیات اضافی
death tax مالیات بر ارث
tax effect اثر مالیات
surcharge مالیات اضافی
tax increase افزایش مالیات
tax load بار مالیات
tax rate نرخ مالیات
taxes in kind مالیات جنسی
estate tax مالیات بر املاک
estate duty مالیات ارث
taxation of monopoly مالیات بر انحصار
estate duty مالیات بر ارث
duty free معاف ار مالیات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com