Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
English
Persian
well deck
عرشه بارگیری
Search result with all words
deck cargo
بار روی عرشه کشتی بارگیری برروی عرشه
wet storage
بارگیری روی عرشه کشتی درروی دریا بارگیری دریایی
Other Matches
preload loading
بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
quarterdecks
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
unit loading
بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
back haul
بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
endurance loading
بارگیری با حداکثر فرفیت بارگیری کامل
combat loading
بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
embarkation order
دستورالعمل بارگیری یا سوارشدن دستور بارگیری
casualty staging unit
یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
staging unit
یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
decks
عرشه
shipboard
عرشه
decks
: عرشه
baldachin
عرشه
deck
عرشه
decked
: عرشه
decked
عرشه
deck
: عرشه
elevated d.
عرشه
weather deck
عرشه باز
under deck
زیر عرشه
topsides
در عرشه در راس
topside
روی عرشه
topside
در عرشه در راس
shipboard
عرشه ناو
main stage
عرشه اصلی
on deck
روی عرشه
deck load
فرفیت عرشه
on the deck
در روی عرشه
flight deck
عرشه پرواز
flight decks
عرشه پرواز
decks
عرشه کشتی
decks
عرشه ناو
decked
عرشه ناو
deck
عرشه کشتی
deck
عرشه ناو
decked
عرشه کشتی
flight decks
عرشه ناو هواپیمابر
below
قسمت زیر عرشه
decks
عرشه دار کردن
on the deck
روی عرشه ناو
flight deck
عرشه ناو هواپیمابر
main deck
عرشه اصلی ناو
gunwale
لبه عرشه ناو
deck cargo
بار روی عرشه
deck alert
اماده باش عرشه
decked
عرشه دار کردن
deck pads
پادری عرشه ناو
deckhand
کارگر عرشه کشتی
scuttlebutt
بشکه اب عرشه کشتی
deck
عرشه دار کردن
roundhouse
عرشه فوقانی کشتی
board clamps
بست زنجیرهای عرشه ناو
foredeck
قسمت جلو عرشه کشتی
free board
فاصله بین اب و عرشه کشتی
forecastle
قسمت جلو عرشه کشتی
deckhouse
اتاق روی عرشه کشتی
topmast
دومین دکل کشتی از عرشه
sun deck
عرشه افتاب گیر کشتی
orlop deck
عرشه زیرین کشتی جنگی
orlop
عرشه زیرین کشتی جنگی
officer of the deck
افسر نگهبان عرشه ناو
poop deck
عرشه کوچک فوقانی کشتی
weather deck
عرشه بدون سقف کشتی
hurricane deck
عرشه سبک فوقانی کشتی
the deck was a
عرشه کشتی را اب فراگرفته بود
deck alert
حالت اماده باش در روی عرشه
hatches
دریچه مخصوص از عرشه به کابین یا انبار
guards
احتیاط نرده روی عرشه کشتی
guarding
احتیاط نرده روی عرشه کشتی
guard
احتیاط نرده روی عرشه کشتی
under hatches
زیر عرشه دوراز نظر مرده
hatch
دریچه مخصوص از عرشه به کابین یا انبار
deck house
اتاقهای بالای عرشه اصلی کشتی
hull down
از مسافتی که فقط عرشه کشتی پیداست
hatched
دریچه مخصوص از عرشه به کابین یا انبار
shroud
طناب اتصال بادبان بنوک عرشه کشتی
main yard
قسمتی از عرشه که بادبان اصلی در ان واقع است
holystone
سنگ شنی نرمی که با ان عرشه کشتی را میشویند
shrouded
طناب اتصال بادبان بنوک عرشه کشتی
razee
کشتی ای که عرشه بالای انرابرداشته باشندکه کوتاه شود
hatch way
روزنه عرشه کشتی مخصوص پایین فرستادن بار
heading select feature
عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
boom vang
طناب کوتاه وصل به پایین تیرتا عرشه قایق
well deck
پل بارگیری
shipping
بارگیری
loading
بارگیری
stowage
بارگیری
burdening
بارگیری
charging
بارگیری
material handling bridge
پل بارگیری
loading bridge
پل بارگیری
breastwork
استحکام یاسنگر موقتی نرده بندی عرشه جلو کشتی
loading facilities
وسایل بارگیری
load
فرفیت بارگیری
bucket charging
بارگیری با سطل
loads
بارگیری کردن
stow
بارگیری کردن
on berth
ناوحاضربه بارگیری
loads
بارگیری مهمات
roll-on/roll-off
بارگیری- تخلیه
apron
محوطه بارگیری
bulk loading
بارگیری در مخازن
load
بارگیری کردن
frequency loading
بارگیری فرکانسی
load
بارگیری مهمات
pallet
کفه بارگیری
pallets
کفه بارگیری
quay
سکوی بارگیری
pack saddle
زین بارگیری
loads
فرفیت بارگیری
magnetic loading
بارگیری مغناطیسی
loading time
زمان بارگیری
loading diagram
دیاگرام بارگیری
loading chart
جدول بارگیری
loading point
نقطه بارگیری
loading bucket
سطل بارگیری
loading apron
نوار بارگیری
load lines
علایم بارگیری
loading rack
سکوی بارگیری
load factor
ضریب بارگیری
line charging current
جریان بارگیری خط
line charging capacity
فرفیت بارگیری خط
loading scale
مقیاس بارگیری
loading site
سکوی بارگیری
loading site
محل بارگیری
loading station
ایستگاه بارگیری
loading table
جدول بارگیری
pallete
کفه بارگیری
quays
سکوی بارگیری
accumulator charge
بارگیری اکومولاتور
ammunition loading line
خط بارگیری مهمات
loading
فرفیت بارگیری
stowed
بارگیری کردن
deadweight
تناژ بارگیری
cargo net
تور بارگیری
stowing
بارگیری کردن
charging berth
اسکله بارگیری
commercial loading
بارگیری تجارتی
Loading and unloading.
بارگیری وتخلیه
laden
بارگیری شده
stows
بارگیری کردن
charging crane
جرثقیل بارگیری
charging car
واگن بارگیری
charging wharf
اسکله بارگیری
stowage
بارگیری و باراندازی
carburizing pot
فرف بارگیری
roll on/roll off
بارگیری- تخلیه
aprons
محوطه بارگیری
download
بارگیری پایین
pre loading
بارگیری اولیه
point of loading
نقطه بارگیری
plimsol mark
علایم بارگیری
embarkation table
جدول بارگیری
plimsol mark
مارک بارگیری
embarkation area
محوطه بارگیری
pick up and delivery
بارگیری و تحویل
loading
بارگیری مهمات درهواپیما
stevedores
متصدی بارگیری و تخلیه
stevedores
بارگیری وباراندازی کردن
shiping agent
کارگزار بارگیری کشتی
staging unit
یکان بارگیری کننده
stevedore
متصدی بارگیری و تخلیه
tactical loading
بارگیری رزمی یا جنگی
loading space
فضای قابل بارگیری
stevedore
بارگیری وباراندازی کردن
stevedoring charges
هزینههای بارگیری وباراندازی
loading plan
طرح بارگیری خودرو
loading list
لیست بارگیری خودرو
charge and discharge
محل بارگیری و باراندازی
charging side
محل بارگیری کوره
commercial loading
بارگیری کالای تجارتی
commodity loading
بارگیری کالاهای مختلف
initial program load
بارگیری برنامه اغازی
embarkation table
جدول قابلیت بارگیری
ingot charging crane
جراثقال بارگیری شمش
actual obligated space
محل یا جا در بارگیری دریایی
horizontal loading
بارگیری افقی کشتیها
cargo port
دریچه بارگیری ناو
cargo plan
طرح بارگیری ناو
loading chart
طرح بارگیری هواپیما
bulk loading
بارگیری مخزن به طور یک جا
bulk load method
روش بارگیری با بارقوال
turtleback
لاک پشت هر چیز برجسته بیضی شکل عرشه منحنی عقب یاجلوکشتی
drayage
هزینه بارگیری وبار اندازی
roll on roll off
روش بارگیری مستقیم ناو
reloadable control storage
انباره با کنترل بارگیری مجدد
railway end
پل سکوی بارگیری راه اهن
stevedores
متصدی بارگیری و حمل و نقل
despatch money
جایزه بارگیری یا تخلیه سریع
embarkation order
ترتیب سوار شدن یا بارگیری
stevedores
متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
stevedore
متصدی بارگیری و حمل و نقل
shiping agent
حق العمل کار بارگیری کشتی
accessorial services
خدمات بارگیری و تخلیه بار
bridge plate
پل بین سکوی بارگیری وخودرو
stevedore
متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
base loading
بارگیری انجام شده در پایگاه
bulk load method
روش استفاده از بارگیری قوال
capacity load
حداکثر فرفیت بارگیری ناو
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com