English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
weather deck عرشه بدون سقف کشتی
Other Matches
quarterdeck عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
deck cargo بار روی عرشه کشتی بارگیری برروی عرشه
scuppering سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
deck عرشه کشتی
decked عرشه کشتی
decks عرشه کشتی
roundhouse عرشه فوقانی کشتی
deckhand کارگر عرشه کشتی
scuttlebutt بشکه اب عرشه کشتی
orlop عرشه زیرین کشتی جنگی
hurricane deck عرشه سبک فوقانی کشتی
orlop deck عرشه زیرین کشتی جنگی
the deck was a عرشه کشتی را اب فراگرفته بود
free board فاصله بین اب و عرشه کشتی
sun deck عرشه افتاب گیر کشتی
foredeck قسمت جلو عرشه کشتی
topmast دومین دکل کشتی از عرشه
forecastle قسمت جلو عرشه کشتی
deckhouse اتاق روی عرشه کشتی
poop deck عرشه کوچک فوقانی کشتی
hull down از مسافتی که فقط عرشه کشتی پیداست
guards احتیاط نرده روی عرشه کشتی
guarding احتیاط نرده روی عرشه کشتی
guard احتیاط نرده روی عرشه کشتی
deck house اتاقهای بالای عرشه اصلی کشتی
shroud طناب اتصال بادبان بنوک عرشه کشتی
shrouded طناب اتصال بادبان بنوک عرشه کشتی
holystone سنگ شنی نرمی که با ان عرشه کشتی را میشویند
prows کشتی عرشه کشتی
prow کشتی عرشه کشتی
hatch way روزنه عرشه کشتی مخصوص پایین فرستادن بار
razee کشتی ای که عرشه بالای انرابرداشته باشندکه کوتاه شود
breastwork استحکام یاسنگر موقتی نرده بندی عرشه جلو کشتی
wet storage بارگیری روی عرشه کشتی درروی دریا بارگیری دریایی
tramp steamer کشتی بدون برنامه
bareboat charter اجاره کشتی بدون خدمه ان
judo فن دفاع بدون اسلحه ژاپونی کشتی جودو
freedom of seas ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
innocent passage مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
topgallant سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
respondentia وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
hawse سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
dan runner کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
waterline خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
embarkation بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
supercargo نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
gunroom مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
keel حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
lazar housek عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
keels حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
decked : عرشه
baldachin عرشه
deck : عرشه
deck عرشه
decked عرشه
decks : عرشه
shipboard عرشه
elevated d. عرشه
decks عرشه
usura maritima دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
without any reservation بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
well deck عرشه بارگیری
flight deck عرشه پرواز
flight decks عرشه پرواز
deck load فرفیت عرشه
deck عرشه ناو
decked عرشه ناو
shipboard عرشه ناو
main stage عرشه اصلی
decks عرشه ناو
weather deck عرشه باز
under deck زیر عرشه
on the deck در روی عرشه
on deck روی عرشه
topside در عرشه در راس
topsides در عرشه در راس
topside روی عرشه
unformed بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
windjammer یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
below قسمت زیر عرشه
main deck عرشه اصلی ناو
decks عرشه دار کردن
deck pads پادری عرشه ناو
flight decks عرشه ناو هواپیمابر
deck عرشه دار کردن
flight deck عرشه ناو هواپیمابر
gunwale لبه عرشه ناو
on the deck روی عرشه ناو
deck alert اماده باش عرشه
decked عرشه دار کردن
deck cargo بار روی عرشه
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
board clamps بست زنجیرهای عرشه ناو
officer of the deck افسر نگهبان عرشه ناو
under hatches زیر عرشه دوراز نظر مرده
deck alert حالت اماده باش در روی عرشه
hatches دریچه مخصوص از عرشه به کابین یا انبار
hatched دریچه مخصوص از عرشه به کابین یا انبار
hatch دریچه مخصوص از عرشه به کابین یا انبار
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
main yard قسمتی از عرشه که بادبان اصلی در ان واقع است
yaw انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats کشتی بادبانی کشتی بادی
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
heading select feature عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
boom vang طناب کوتاه وصل به پایین تیرتا عرشه قایق
lynch law مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
offhand بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed بدون اضطراب بدون کشش
achylous بدون کیلوس بدون قیلوس
unbranched بدون انشعاب بدون شعبه
piracy هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
turtleback لاک پشت هر چیز برجسته بیضی شکل عرشه منحنی عقب یاجلوکشتی
orthodromy کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromics کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
keelage حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
shroud طناب از دکل به عرشه برای کمک به دکل
shrouded طناب از دکل به عرشه برای کمک به دکل
light ship کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
recoilless جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
skag قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
flat پل کشتی
bottoms کشتی
argo کشتی
puppis کشتی دم
carina کشتی
boarded کشتی
aft در پس کشتی
carinae کشتی
bottom کشتی
ark کشتی
collier کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight کشتی مس
foreship سر کشتی
flattest پل کشتی
on board a ship در کشتی
sail ho! کشتی !کشتی !
board کشتی
ship کشتی
on the sea در کشتی
wrestling کشتی
on the water در کشتی
deck پل کشتی
catch کشتی کج
ships کشتی
decks پل کشتی
by water با کشتی
decked پل کشتی
on shipboard در کشتی
vessels کشتی
ship haven یک کش کشتی
hulks کشتی
vessel کشتی
bilge اب ته کشتی
afloat در کشتی
hulk کشتی
undoubted بدون شک
not nearctic بدون
indubitable بدون شک
wanting بدون
acheilos بدون لب
acheilous بدون لب
undoubtedly بدون شک
doubtlessly بدون شک
i'll warrant بدون شک
unstressed بدون مد
goalless بدون گل
bottomless بدون ته
without بدون
ex- بدون
and no mistake بدون شک
sans بدون
obtrusively بدون حق
but بدون
ex بدون
to a certainty بدون شک
war vessel کشتی جنگی
aerographer هواشناسی کشتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com