Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
elastic supply	عرضه حساس
Other Matches
reaganomics	اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
tentacles	شاخک حساس ریشه حساس
tentacle	شاخک حساس ریشه حساس
sensitive to corrosion	حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
gradient circuit	مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
presentations	عرضه
dowdy	بی عرضه
good for nothing	بی عرضه
offered	عرضه
efficiency	عرضه
offer	عرضه
aggregate supply	عرضه کل
offers	عرضه
total supply	عرضه کل
slouchy	بی عرضه
supplying	عرضه
proffered	عرضه
proffers	عرضه
proffer	عرضه
supplied	عرضه
proffering	عرضه
inept	بی عرضه
presentation	عرضه
supply	عرضه
exposition	عرضه نمایشگاه
work effort	عرضه کار
expositions	عرضه نمایشگاه
aggregate market supply	عرضه کل بازار
supply management	مدیریت عرضه
supply of labor	عرضه کار
provide	عرضه کردن
provides	عرضه کردن
supply function	تابع عرضه
supply price	قیمت عرضه
supply schedule	جدول عرضه
presentations	ارائه عرضه
presentation	ارائه عرضه
supply of money	عرضه پول
supply curve	منحنی عرضه
supply constraints	محدودیتهای عرضه
sampling offer	عرضه ازمایشی
representable	قابل عرضه
inelastic supply	عرضه بی کشش
quantity of supply	مقدار عرضه
jackstraw	ادم بی عرضه
presentative	عرضه داشتنی
joint supply	عرضه مشترک
leader merchandising	پیشرو در عرضه
oversupply	عرضه بیش از حد
money stock	عرضه پول
money supply	عرضه پول
trial offer	عرضه ازمایشی
fixed supply	عرضه ثابت
change in supply	تغییر عرضه
supply and demand	عرضه و تقاضا
supply and d.	عرضه وتقاضا
counter offer	عرضه متقابل
elastic supply	عرضه با کشش
offer and demand	عرضه و تقاضا
elasticity of supply	کشش عرضه
excess supply	عرضه بیش از حد
excess supply	عرضه اضافی
national supply	عرضه ملی
glut	عرضه بیش از حد
offers	عرضه کردن
offered	عرضه کردن
offer	عرضه کردن
supply	عرضه داشتن
supplying	عرضه داشتن
supplied	عرضه داشتن
disposable	قابل عرضه
presenting	عرضه کردن
presents	عرضه کردن
present	عرضه کردن
gluts	عرضه بیش از حد
presented	عرضه کردن
supersensitive	حساس
sharp nosed	حساس
vigilant	حساس
critical	حساس
exquisite	حساس
sensitive	حساس
sentimental	حساس
tenderest	حساس
acute	حساس
activator	حساس گر
susceptive	حساس
techy	حساس
tendered	حساس
tender	حساس
feisty	حساس
delicate	حساس
passible	حساس
key <adj.>	حساس
tendering	حساس
elastic demand	حساس
alive	حساس
sensor	حساس
prominent	حساس
elastic	حساس
sensate	حساس
ticklish	حساس
sensitive clay	رس حساس
thin skinned	حساس
law of supply and demand	قانون عرضه و تقاضا
offeror	فروشنده عرضه کننده
marginal supply price	قیمت عرضه نهائی
marketability	قابلیت عرضه در بازار
gluts	عرضه بیش از تقاضا
glut	عرضه بیش از تقاضا
perfectly elastic supply	عرضه کاملا با کشش
perfectly inelastic supply	عرضه کاملا بی کشش
offer	پیشکش کردن عرضه
disposure	نمایش عرضه داشت
demand and supply market	بازار عرضه و تقاضا
offered	پیشکش کردن عرضه
offers	پیشکش کردن عرضه
real money supply	عرضه واقعی پول
quantity supplied	مقدار عرضه شده
supply and demand law	قانون عرضه و تقاضا
elastic supply	عرضه انعطاف پذیر
institute of purchasing and supply	موسسه خرید و عرضه
price elasticity of supply	کشش قیمتی عرضه
personal service utility	عرضه سرانه کار
to place on the market	به بازار عرضه کردن
to put on the market	به بازار عرضه کردن
supply side economics	اقتصاد طرفدار عرضه
to offer	عرضه کردن [ کالا]
goon	تروریست بی عرضه و نالایق
scruff	ادم بی عرضه وفقیر
goons	تروریست بی عرضه و نالایق
markets	به بازار عرضه کردن
marketable	قابل عرضه دربازار
market	به بازار عرضه کردن
marketed	به بازار عرضه کردن
perceptive	حساس و باهوش
vibrissa	موی حساس
high strung	بسیار حساس
senseful	خیلی حساس
insensitive	غیر حساس
hyperaesthetic	زیاده از حد حساس
gleg	حساس باهوش
sensitively	بطور حساس
feelingly	بطور حساس
sensitive plant	گیاه حساس
insensible	غیر حساس
sensitive zone	منطقه حساس
sensitization	حساس سازی
sensitization	حساس کردن
it touched him on the raw	بنقطه حساس
hygrosensitive	حساس به رطوبت
starkly	حساس سفت
insensitivity	غیر حساس
mimosa	گیاه حساس
jumpy	بیقرار حساس
overstrung	خیلی حساس
stark	حساس سفت
palpi	شاخک حساس
starker	حساس سفت
kittle	هوشیار حساس
key terrain	زمین حساس
sensitising	حساس کردن
pixilated	خیلی حساس
key points	نقاط حساس
keop soo	نقاط حساس
starkest	حساس سفت
key position	شغل حساس
sensitization	حساس شدن
tendering	حساس بودن
sensitizing	حساس کردن
sensitizes	حساس شدن
sensitizes	حساس کردن
sensitized	حساس شدن
sensitize	حساس شدن
sensitize	حساس کردن
critical facility	تاسیسات حساس
critical item	اماد حساس
critical mass	توده حساس
critical position	پوزیسیون حساس
sensitizing	حساس شدن
tenderizing	حساس کردن
tenderizes	حساس کردن
tenderized	حساس کردن
tenderest	حساس بودن
tenderize	حساس کردن
tenderising	حساس کردن
tenderises	حساس کردن
tenderised	حساس کردن
sensitized	حساس کردن
tendered	حساس بودن
supersensitive	فوق حساس
sensitising	حساس شدن
sensitises	حساس کردن
sensitises	حساس شدن
sensitised	حساس کردن
a sensitive subject [topic]	موضوعی حساس
sensory nerves	پیهای حساس
supersensitive	حساس شده
skinless	خیلی حساس
sensitizer	حساس کننده

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com