English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 176 (9 milliseconds)
English Persian
personal service utility عرضه سرانه کار
Other Matches
reaganomics اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
per capita سرانه
capitation سرانه
percapita سرانه
per capita expenditure هزینه سرانه
per capita consumption مصرف سرانه
per head tax مالیات سرانه
output per head بازده سرانه
per capita income درامد سرانه
per capita output تولید سرانه
per capita water consumption مصرف سرانه اب
percapita بطور سرانه
personal income درامد سرانه
output per head تولید سرانه
capitation taxes مالیات سرانه
masterfully خود سرانه
income per capita درامد سرانه
poll tax مالیات سرانه
per capita productivity بهره وری سرانه
gross product per capita تولید ناخالص سرانه
poll tax مالیات ثابت سرانه
owelty سرانه نقدی که شریکی برای برابر شدن کالای تقسیم شده به دیگری میدهد
willfulŠetc خود رای خودسر خود سرانه
proffer عرضه
presentation عرضه
total supply عرضه کل
aggregate supply عرضه کل
presentations عرضه
proffering عرضه
efficiency عرضه
good for nothing بی عرضه
proffered عرضه
dowdy بی عرضه
proffers عرضه
inept بی عرضه
offered عرضه
offer عرضه
supplied عرضه
supply عرضه
offers عرضه
supplying عرضه
slouchy بی عرضه
supply price قیمت عرضه
fixed supply عرضه ثابت
excess supply عرضه اضافی
supply of money عرضه پول
excess supply عرضه بیش از حد
supply of labor عرضه کار
elasticity of supply کشش عرضه
supply schedule جدول عرضه
jackstraw ادم بی عرضه
inelastic supply عرضه بی کشش
work effort عرضه کار
offer عرضه کردن
joint supply عرضه مشترک
leader merchandising پیشرو در عرضه
supply and demand عرضه و تقاضا
supply and d. عرضه وتقاضا
trial offer عرضه ازمایشی
sampling offer عرضه ازمایشی
representable قابل عرضه
supply constraints محدودیتهای عرضه
oversupply عرضه بیش از حد
supply curve منحنی عرضه
supply management مدیریت عرضه
supply function تابع عرضه
money stock عرضه پول
quantity of supply مقدار عرضه
money supply عرضه پول
national supply عرضه ملی
offer and demand عرضه و تقاضا
presentative عرضه داشتنی
elastic supply عرضه حساس
exposition عرضه نمایشگاه
presents عرضه کردن
presenting عرضه کردن
supply عرضه داشتن
gluts عرضه بیش از حد
disposable قابل عرضه
present عرضه کردن
presented عرضه کردن
offers عرضه کردن
presentations ارائه عرضه
presentation ارائه عرضه
provides عرضه کردن
supplying عرضه داشتن
provide عرضه کردن
elastic supply عرضه با کشش
glut عرضه بیش از حد
offered عرضه کردن
counter offer عرضه متقابل
change in supply تغییر عرضه
supplied عرضه داشتن
aggregate market supply عرضه کل بازار
expositions عرضه نمایشگاه
perfectly elastic supply عرضه کاملا با کشش
marketed به بازار عرضه کردن
markets به بازار عرضه کردن
goon تروریست بی عرضه و نالایق
market به بازار عرضه کردن
marketable قابل عرضه دربازار
price elasticity of supply کشش قیمتی عرضه
quantity supplied مقدار عرضه شده
perfectly inelastic supply عرضه کاملا بی کشش
real money supply عرضه واقعی پول
supply and demand law قانون عرضه و تقاضا
offer پیشکش کردن عرضه
offered پیشکش کردن عرضه
offers پیشکش کردن عرضه
supply side economics اقتصاد طرفدار عرضه
to place on the market به بازار عرضه کردن
marketability قابلیت عرضه در بازار
marginal supply price قیمت عرضه نهائی
to offer عرضه کردن [ کالا]
to put on the market به بازار عرضه کردن
elastic supply عرضه انعطاف پذیر
scruff ادم بی عرضه وفقیر
institute of purchasing and supply موسسه خرید و عرضه
disposure نمایش عرضه داشت
glut عرضه بیش از تقاضا
gluts عرضه بیش از تقاضا
demand and supply market بازار عرضه و تقاضا
law of supply and demand قانون عرضه و تقاضا
offeror فروشنده عرضه کننده
goons تروریست بی عرضه و نالایق
to offer a reward [for] عرضه کردن پاداشی [برای]
supplied تامین موجودی عرضه نمودن
supply push inflation تورم ناشی از فشار عرضه
supply تامین موجودی عرضه نمودن
supplying تامین موجودی عرضه نمودن
marketable goods کالاهای قابل عرضه به بازار
long run industry supply curve منحنی عرضه صنعت در بلندمدت
backward bending supply curve منحنی عرضه به عقب خم شونده
overselling بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
oversell بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
lot جنس عرضه شده برای فروش
loanable funds وجوه قابل عرضه به بازار پول
oversells بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
oversold بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
stocked عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
stock عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
sue and losse part عرضه کالا به صورت مجزا یاتفکیک شده
sad sack ادم خوش نیت ولی احمق وبی عرضه
launched جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launches جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launching جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launch جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
readout دریافت فوری اطلاعات پردازش شده قابل عرضه بازخوانی
window shopper کسی که فقط از پشت ویترین کالاهای عرضه شده راتماشا میکند
commodities چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
commodity چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
letters patent نامهای است که به وسایل مختلفه به مردم عرضه میشود تا ازمضمون ان همگان اگاه شوند
tender وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tendering وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tendered وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tenderest وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
say's law عرضه تقاضای خودرا بوجود می اورد بنابراین تعادل همواره در سطح اشتغال کامل وجود خواهدداشت
supply price of capital قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
department stores فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
cartels اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartel اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
exhaustable resources منابع پایان پذیر منابع طبیعی که میزان عرضه انها ثابت بوده و قابل جایگزینی نمیباشدمانند نفت سنگ اهن
neoclassical theory of value تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
imperfect competition حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
proffer تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffered تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffering تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffers تقدیم داشتن عرضه داشتن
say's law از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
energy transition عبور انرژی [ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
warehousing system روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
double coincidence of wants زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
iron law of wage قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com