Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 79 (6 milliseconds)
English
Persian
the staff of old age
عصای پیری
Other Matches
geriatrics
رشتهای از علم طب که درباره امراض دوران پیری و افراد پیر بحث میکند مبحث امراض پیری
sheep hook
عصای
caduceus
عصای چاووش
crook
عصای سرکج
crooking
عصای سرکج
crooks
عصای سرکج
divining rod
عصای اب یاب
tipstaff
عصای سرفلزی
the rod of moses
عصای موسی
bamboos
عصای خیزران
tip staff
عصای سر فلزی
bourdon
عصای زوار
batons
عصای افسران
baton
عصای افسران
crutches
عصای زیربغل
pigstick
عصای دکل
scepter
عصای سلطنتی
bamboo
عصای خیزران
scepters
عصای سلطنتی
sceptre
عصای سلطنتی
sceptres
عصای سلطنتی
crutch
عصای زیربغل
eld
پیری
senescence
پیری
senile weakness
پیری
consenescence
پیری
old age
پیری
age
پیری
ageing
پیری
ages
پیری
senility
پیری
agedness
پیری
second childhood
پیری
staddle
عصای زیر بغل
sceptered
دارای عصای سلطنتی
crozier
عصای اسقفی یاکشیشی
crosier
عصای اسقفی یاکشیشی
alpenstock
عصای قدیمی کوهنوردی
get on in years
<idiom>
به سن پیری رسیدن
oldness
قدمت پیری
senile
مربوط به پیری
senility
اختلالهای پیری
geriatric
مربوط به پیری
dotage
ضعف پیری
gerontology
پیری شناسی
aftertime
دوران پیری
caducity
ضعف پیری
geriatrics
پیری پزشکی
gerontic
وابسته به پیری
senile
وابسته به پیری
tridentate
نیزه سه شاخه عصای سه دندانه
stilts
چوب پا عصای زیر بغل
stilt
چوب پا عصای زیر بغل
trident
نیزه سه شاخه عصای سه دندانه
malacca cane
عصای چوب خیز ران
senile dementia
زوال عقل پیری
gerontologist
متخصص امراض پیری
There is no fool like an old fool .
سر پیری ومعرکه گیری
gerontology
علم پیری شناسی
senile psychosis
روان پریشی پیری
gerontological
وابسته بامراض پیری
geriatrist
امراض دوران پیری
gerontic
پیرانه دارای ضعف پیری
green old age
پیری باتندرستی وزنده دلی
to provide for old age
برای پیری تهیه کردن
to d. in one's bed
دراثر پیری یا بیماری مردن
presenile dementia
زوال عقل پیش پیری
presenile psychosis
روان پریشی پیش پیری
he is well preserved
کمتر نشان پیری در او پیداست
caduceus
[عصای بلند بالدار با دو مار بزرگ در اطرافش]
to verge toward old age
پابسن گذاشتن به پیری نزدیک شدن
senile keratosis
کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
divining rod
میله یا عصای مخصوص کشف اب ومواد معدنی درزمین
swagger cane
عصای کوچکی که سربازان هنگام گردش کردن در دست میگیرند
dug out
نظامی پیری که هنگام جنگ به خدمت فراخوانده شود
mark of mouth
نشان پیری در اسب که ازگودی دندانش پیدا است
electronic
قلم یا عصای نوری قلمی که برای رسم روی جدول گرافیکی به کارمی رود
gerontology
رشتهای ازعلوم که درباره پیری و مسایل مربوط به سالخوردگان بحث میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com