Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 151 (8 milliseconds)
English
Persian
splenius
عضله محرکه
Other Matches
evertor
عضله برون گرداننده عضله راجعه
retentor
عضله نگاهدارنده عضله ماسکه
propellent
نیروی محرکه
propellant
نیروی محرکه
propellants
نیروی محرکه
firepower
نیروی محرکه
motor drive
محرکه موتوری
motivational factors
عوامل محرکه
lineshaft drive
محرکه انتقال
impulse charge
خرج محرکه
hydro
نیروی محرکه اب
group drive
محرکه گروهی
gasoline driven
محرکه بنزینی
driving clutch
کلاج محرکه
driving force
نیروی محرکه
driving power
قدرت محرکه
driving pulley
قرقره محرکه
drives
محرکه گیربکس
drive
محرکه گیربکس
drive shaft
محور محرکه
drive shafts
محور محرکه
variable speed drive
محرکه پلهای
propulsion
نیروی محرکه
electric drive
محرکه الکتریکی
power plants
محرکه وسیله نقلیه
magneto e.m.f.
نیروی محرکه مغناطیسی
powerhouses
مرکز قوه محرکه
magnetomotive force
نیروی محرکه مغناطیسی
powerhouse
مرکز قوه محرکه
main drive motor
موتور محرکه اصلی
impulse charge
نیروی محرکه اولیه
induced e.m.f.
نیروی محرکه القائی
power plant
محرکه وسیله نقلیه
back voltage
نیروی ضد محرکه الکتریکی
electromotive force
نیروی محرکه الکتریکی
dynamic pressure
فشار محرکه درونی
diesel driven generation set
دستگاه محرکه دیزلی
cone pulley drive
محرکه صفحه پلهای
final drive
محرکه محور عقب
d.c. drive
محرکه جریان دائم
rear axle drive
محرکه چرخ عقب
abasia
عدم همکاری عضلات محرکه
locomotives
حرکت دهنده نیروی محرکه
dynamoelectric
دارای نیروی محرکه برقی
dynamic
وابسته به نیروی محرکه جنباننده
dynamically
وابسته به نیروی محرکه جنباننده
volts
واحد نیروی محرکه برقی
hydraulic
وابسته به نیروی محرکه اب هیدرولیک
volt
واحد نیروی محرکه برقی
ship influence
عامل محرکه عبور کشتی
hydropower
قوه محرکه مولد برق
locomotive
حرکت دهنده نیروی محرکه
power plant
کارخانه برق نیروی محرکه هواپیماواتومبیل
power plants
کارخانه برق نیروی محرکه هواپیماواتومبیل
volts
واحد نیروی محرکه الکتریکی در سیستم متریک
volt
واحد نیروی محرکه الکتریکی در سیستم متریک
thews
عضله
triceps
عضله سه سر
muscles
عضله
muscle
عضله
smooth muscule
عضله صاف
stabilizer muscule
عضله نگاهدارنده
sweeney
فلج عضله
tensor
عضله ممدده
sweeny
فلج عضله
trapezius
عضله ذوذنقه
extensor
عضله بازکننده
myalgia
درد عضله
myograph
عضله نگار
orbicular muscle
عضله باسطه
pronator
عضله مکبه
myography
عضله نگاری
flexor
عضله تاکننده
flexor
عضله خم کننده
sartorius
عضله خیاطه
ejaculator
عضله انزال
agonist muscle
عضله موافق
benders
عضله خم کننده
adducent muscle
عضله مقربه
biceps
عضله دوسر
humeruses
استخوان عضله
humerus
استخوان عضله
humeri
استخوان عضله
protractors
عضله ممدده
protractor
عضله ممدده
antagonists
عضله مخالف
cramp
گرفتگی عضله
antagonist
عضله مخالف
bender
عضله خم کننده
cramps
گرفتگی عضله
tic
پرش عضله
transverse
عضله مستعرضه
tics
پرش عضله
ciliary muscle
عضله مژگانی
psoas
عضله قطن پیسواس
lobes
بخشی از عضله یا مغز
abductor
عضله دور کننده
abductors
عضله دور کننده
myosin
پروتئین اساسی عضله
tonus
کشیدگی طبیعی عضله
pulled muscle
عضله کشیده شده
supinator muscle
عضله برون گردان
supinator
عضله مدیره بخارج
tonicity
کشیدگی طبیعی عضله
stabilizer muscule
عضله ثابت کننده
tonus
خاصیت انقباض عضله
relax
ازاد و شل شدن عضله ها
sphincter
عضله تنگ کننده
relaxes
ازاد و شل شدن عضله ها
relaxing
ازاد و شل شدن عضله ها
crick
انقباض عضله پیداکردن
lobe
بخشی از عضله یا مغز
calf machine
دستگاه پرورش عضله
injured muscle
عضله اسیب دیده
adductor
عضله نزدیک کننده
archer's paralysis
گرفتگی عضله کمانگیر
myocardium
عضله قلب میان دل
complexus
عضله پهن گردن
crimps
پیچش وانقباض عضله درخواب
epicardium
قسمت خارجی عضله قلب
crimp
پیچش وانقباض عضله درخواب
external rectus
عضله مستقیم برون چشمی
crimped
پیچش وانقباض عضله درخواب
hamstring pull
کشیدگی عضله پشت ران
tones
کشیدگی طبیعی عضله حال و هوا
d. muscle
ماهیچه سه گوش شانه عضله دالی
charley horse
[American]
[colloquial]
گرفتگی عضله پشت ساق پا
[پزشکی]
charleyhorse
[American]
[colloquial]
گرفتگی عضله پشت ساق پا
[پزشکی]
cramp in the calf
گرفتگی عضله پشت ساق پا
[پزشکی]
cramp in the leg
گرفتگی عضله پشت ساق پا
[پزشکی]
systremma
[leg cramps]
گرفتگی عضله پشت ساق پا
[پزشکی]
myoglobin
پروتئینی محتوی اهن قرمزدر عضله
tone
کشیدگی طبیعی عضله حال و هوا
masseter
ماهیچه مخصوص جویدن عضله مضغ
levator
عضله بالابر ماهیچهای که عضو را بالامیبرد
isokinetic exercise
تقویت عضله ها به کمک وسایل مقاومتی
fascicle
دستهای از رشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
charly horse
کشیدگی یا گرفتگی عضله ران کشتی گیر
isotonic exercise
تقویت عضله ها به کمک وسایل مقاومتی محرک
fasciculus
دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
iron boot
کفش اهنی تمرینی برای تقویت عضله پا
fascicule
دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
stapedial
وابسته به عضله واستخوان رکابی گوش میانی
gluteus
یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
e.m.f
force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
hidden momentum of population growth
نیروی محرکه پنهان رشدجمعیت فرایندی پویا ولی غیرفعال ازافزایش جمعیت که حتی پس ازکاهش نرخهای زاد و ولد ادامه مییابد
hydro kinetic
وابسته به حرکت مایعات ونیروی محرکه مایعات
electromotive force
نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
myocarditis
اماس ماهیچه قلب ورم عضله قلب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com