Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
ecclesiast
عضوانجمن سیاسی اتنیهای قدیم
Other Matches
teutonic
از نژاد قدیم المانی زبان قدیم توتنی
assemblymen
عضوانجمن
convocator
عضوانجمن
assemblyman
عضوانجمن
academian
عضوانجمن علمی
bailie
عضوانجمن شهر
apolitical
دارای شخصیت غیر سیاسی بی علاقه بامور سیاسی
self determination
استقلال سیاسی یک ملت و عدم تاثیرنیروهای خارجی درتصمیمات و روشهای سیاسی و اقتصادی و نظامی واجتماعی ان
acodemian
عضوانجمن دانش عضوفرهنگستان عضودانشگاه یادانشکده
political ties
هم بستگیهای سیاسی وابستگیهای سیاسی اتحادسیاسی
immunity
مصونیت سیاسی مصونیت دیپلماسی عدم تبعیت مامور سیاسی خارجی ازمقررات قانونی کشور مرسل الیه است
politics
علم سیاسی امور سیاسی
political circles
محافل سیاسی دوایر سیاسی
reestablishment of diplomatic relations
برقراری مجدد روابط سیاسی اعاده روابط سیاسی
politic
سیاسی نماینده سیاسی
isonomy
برابری در حقوق سیاسی برابری سیاسی
anciently
در قدیم
of old
قدیم
primitive
قدیم
the old world
بر قدیم
yore
در قدیم
old world
دنیای قدیم
immensurable
خیلی قدیم
pierian
در مقدونیه قدیم
the old testament
عهد قدیم
dateless
بسیار قدیم
tzar
امپراطورروسیه قدیم
In times past . In olden days .
درروزگاران قدیم
ancientry
عهد قدیم
the youth of the world
روزگارخیلی قدیم
Aborigine
اهلی قدیم
the old ways
رسوم قدیم
f. times
ایام قدیم
carthage
شهر کارتاژ قدیم
italic
وابسته به ایتالیاییهای قدیم
babylon
شهر بابل قدیم
old english
زبان انگلیسی قدیم
land grave
کنت قدیم المانی
unite
سکه قدیم انگلیسی
unites
سکه قدیم انگلیسی
uniting
سکه قدیم انگلیسی
conventionality
پیروی از سنت قدیم
immemorially
بطور خیلی قدیم
iguanodont
سوسماربزرگ گیاهخوار قدیم
from immemorial times
از زمان خیلی قدیم
earliest
مربوط به قدیم عتیق
early
مربوط به قدیم عتیق
kempo
تکنیک قدیم کاراته
proconsulship
مقام فرمانداری در رم قدیم
conservative
پیرو سنت قدیم
samaria
سامریه در فلسطین قدیم
It is an old saying that …
از قدیم گفته اند که ...
conservatives
پیرو سنت قدیم
samson
قاضی قدیم اسرائیل
satrap
استاندار قدیم ایران
proconsular
وابسته به فرمانداران رم قدیم
Old Testament
پیمان یا وصیت قدیم
stuart
خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
fabliau
وابسته باشعار قدیم فرانسه
Hamedan
شهر همدان
[اکباتان قدیم]
plebs
توده مردم روم قدیم
the a of days
خدای سرمدی قدیم الایام
tchigorin indian
دفاع هندی قدیم شطرنج
apis
گاو مقدس مصریان قدیم
triumvier
یکی از سه زمامدار روم قدیم
pandect
حقوق مدنی روم قدیم
doric
بسبک معماری قدیم یونان
triumvirate
یکی از سه زمامدار روم قدیم
immemorial
بسیار قدیم خیلی پیش
saker
باز شکاری در اروپای قدیم
sab
وابسته به سبایایمن قدیم یمنی
macaca
نوعی میمون دنیای قدیم
macaque
نوعی میمون دنیای قدیم
nestorian
کلیسای نسطوری قدیم ایران
propraetor
کنسول فرمانداراستان قدیم روم
old indian defence
دفاع هندی قدیم شطرنج
pony express
پست سریع السیر قدیم
paleethnology
مبحث شناسایی انسانهای قدیم
paleo arctic or palaeo
وابسته بشمال دنیای قدیم
babel
شهر و برج قدیم بابل
paleo etc
وابسته بشمال دنیای قدیم
mercury
یکی از خدایان یونان قدیم
punic
اهل کارتاژ قدیم قرطاجنی
old guard
صنوف صاحب اعتبار قدیم
triumvirates
یکی از سه زمامدار روم قدیم
ra
خدای افتاب مصریان قدیم
atrium
اطاق میانی خانههای روم قدیم
acinaces
شمشیر کوتاه ایرانیان قدیم وسکاها
archon
یکی از افسران عالیرتبهء اتن قدیم
from (since) the year dot
[British E]
<adv.>
از زمان خیلی قدیم
[اصطلاح روزمره]
from (since) the year one
[American E]
<adv.>
از زمان خیلی قدیم
[اصطلاح روزمره]
He is an old – timer at this club .
از قدیم عضو این با شگاه بو ده است
mycenian
اهل شهر "مسین " قدیم یونان
mycenaean
اهل شهر "مسین " قدیم یونان
lawmerchant
قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
propretor
کنسول فرماندار استان قدیم روم
protasis
نخستین قسمت درام قدیم رومی
quadriga
ارابه چهار اسبه رومیان قدیم
lambrequin
دستمال روی کلاه خوددلاروران قدیم
hoplite
سرباز پیاده مسلح یونان قدیم
hierology
علم خواندن خطوط قدیم مصر
guard mount
مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
goth
یکی از اقوام المانی قدیم بربری
paleontology
مبحث زیست شناسی دوران قدیم
gambit of aleppo
نام قدیم گامبی وزیر شطرنج
shekel
واحد وزن وپول بابل قدیم
sogdian
اهل سغدیا یا سغد قدیم ایران
essenism
اصول یازندگی راهبان قدیم یهود
doric
وابسته بمردم دوریس یونان قدیم
pre chellean
وابسته به اواخر دوره عصرحجر قدیم
classics
مربوط به نویسندگان قدیم لاتین ویونان
classic
مربوط به نویسندگان قدیم لاتین ویونان
Whigs
عضو حزب "ویگ " در انگلیس قدیم
Whig
عضو حزب "ویگ " در انگلیس قدیم
portcullises
درورودی قلعههای قدیم پنجره کشودار
portcullis
درورودی قلعههای قدیم پنجره کشودار
knight bachelor
پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
uncial
وابسته بحروف الفبای قدیم یونان و روم
olympiad
جشن ها ومسابقات قدیم یونان مسابقات المپیک
paleolith
الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
canon low
دررم قدیم مورد عمل بوده وامروز در
gutta
تزئینات مخروطی شکل سردیوار ساختمانهای قدیم
shaman
کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا
primogeniture
حق فرزند ارشد ذکور نسبت به تمام ارث (در قدیم)
scutum
سپر دراز یا تخم مرغی روم قدیم
elam
کشور ایلام قدیم که درناحیه خوزستان بوده
archeologic
وابسته به باستان شناسی مربوط بعلم اثار قدیم
fleur de lis
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
paleontologist
ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
modernism
نو گرایی سازش دادن عقاید قدیم باافکار جدید
fleur de lys
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
staged
تغییر بین سیستم قدیم و جدید در یک سری طبقات
mesolithic
وابسته بدوره بین عصر حجر قدیم وجدید میانسنگی
lowboy
عضو حزب محافظه کار قدیم میز چهارپایه کشودار
paleolithic
وابسته به دوره دوم عصر حجر قدیم یا کهنه سنگی
palafitte
خانهای که درزمانهای قدیم پیش ازتاریخ روی تیرهای که دردریاچه فرومیکردند
diplomatic
سیاسی
politico
سیاسی
socio political
سیاسی
politicos
سیاسی
political
سیاسی
diplomatic relations
روابط سیاسی
talk politics
گفتگوی سیاسی
diplomatic passport
پاسپورت سیاسی
diplomatic officer
مامور سیاسی
state criminals
مجرمین سیاسی
diplomatic mission
هیئت سیاسی
diplomatic channels
طرق سیاسی
diplomatic representation
نمایندگی سیاسی
diplomatic passport
تذکره سیاسی
escapism
انزوای سیاسی
hatchet man
<idiom>
کارهای سیاسی
Political opponents .
مخالفین سیاسی
ecclesia
مجلس سیاسی
demarche
اقدام سیاسی
envoyship
نمایندگان سیاسی
current affairs
رویدادهایاجتماعی و سیاسی
politicking
فعالیت سیاسی
state criminals
مقصرین سیاسی
sociopolitical
اجتماعی- سیاسی
politico social
سیاسی اجتماعی
politico social
سیاسی و اجتماعی
political forces
نیروهای سیاسی
political isolation
انزوای سیاسی
political mission
هیئت سیاسی
political mission
ماموریت سیاسی
political offence
جرم سیاسی
political offences
جرائم سیاسی
political propaganda
تبلیغات سیاسی
political psychology
روانشناسی سیاسی
prisoners of state
زندانیان سیاسی
prisoners of state
محبوسین سیاسی
state prisoners
زندانیان سیاسی
couriers
پیک سیاسی
asylums
حق پناهندگی سیاسی
envoy
فرستاده سیاسی
political matters
مسائل سیاسی
asylum
حق پناهندگی سیاسی
envoys
فرستاده سیاسی
public life
زندگی سیاسی
courier
پیک سیاسی
state prisoners
محبوسین سیاسی
arithmetic , political
اقتصاد سیاسی
political rights
حقوق سیاسی
political debate
بحث سیاسی
politic
زندانی سیاسی
diplomatic immunity
مصونیت سیاسی
political economy
اتصاد سیاسی
terrors
ادمکشی سیاسی
terror
ادمکشی سیاسی
diplomatic privileges
امتیازات سیاسی
diplomatic corps
هیات سیاسی
political debate
منازعه سیاسی
refugee
پناهنده سیاسی
refugees
پناهنده سیاسی
anarchy
بی ترتیبی سیاسی
political science
علوم سیاسی
terrorists
ادمکش سیاسی
political economy
اقتصاد سیاسی
terrorist
ادمکش سیاسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com