Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
communitarian	عضو انجمن یا اجتماع کمونیستی
Other Matches
assembly	اجتماع انجمن
communize	کمونیستی کردن
communist system	نظام کمونیستی
communist manifesto	اعلامیه کمونیستی
conventicle	انجمن مخفی وغیر قانونی انجمن مذهبی
athenaeum	انجمن ادبی انجمن دانش
atheneum	انجمن ادبی انجمن دانش
processions	اجتماع
musters	اجتماع
reunions	اجتماع
conjunctions	اجتماع
mustering	اجتماع
unions	اجتماع
association	اجتماع
union	اجتماع
muster	اجتماع
mustered	اجتماع
public meeting	اجتماع
procession	اجتماع
community	اجتماع
gatherings	اجتماع
associations	اجتماع
commonweal	اجتماع
gathering	اجتماع
conjunction	اجتماع
society	اجتماع
communities	اجتماع
socio-	اجتماع
assemblage	اجتماع
assemblages	اجتماع
societies	اجتماع
meetings	اجتماع
consensus	اجتماع
meeting	اجتماع
milieux	اجتماع
hurricanes	اجتماع
hurricane	اجتماع
milieu	اجتماع
milieus	اجتماع
reunion	اجتماع
paraded	اجتماع مردم
parades	اجتماع مردم
parading	اجتماع مردم
concourses	محل اجتماع
meetings	ملاقات اجتماع
therapeutic community	اجتماع درمانی
societies	جامعه اجتماع
society	جامعه اجتماع
congregate	اجتماع کردن
concourse	محل اجتماع
rallied	اجتماع مجدد
rallies	اجتماع مجدد
meeting	ملاقات اجتماع
turn out	اجتماع ازدحام
overloaded	اجتماع مهاجمان
overload	اجتماع مهاجمان
societal	وابسته به اجتماع
communing	اجتماع تعاونی
communes	اجتماع تعاونی
commune	اجتماع تعاونی
congregating	اجتماع کردن
congregates	اجتماع کردن
congregated	اجتماع کردن
rally	اجتماع مجدد
overloads	اجتماع مهاجمان
communed	اجتماع تعاونی
aggregation	اجتماع توده
klatsch	اجتماع خودمانی
crowds	شلوغی اجتماع
crowd	شلوغی اجتماع
parade	اجتماع مردم
klatch	اجتماع خودمانی
official meeting	اجتماع رسمی
collection	اجتماع مجموعه
flocculate	اجتماع کردن
collections	اجتماع مجموعه
riot	اجتماع و بلوا کردن
pentapolis	اجتماع پنج شهر
rioted	اجتماع و بلوا کردن
rioting	اجتماع و بلوا کردن
lower class	طبقه سوم [اجتماع]
guildhall	محل اجتماع اصناف
union [set theory]	اجتماع [مجموعه] [ریاضی]
grass roots	اجتماع محلی منشاء
community psychology	روانشناسی اجتماع نگر
trigon	اجتماع سه ستاره باهم
franklin	طبقه متوسط اجتماع
The various strata of society.	طبقات مختلف اجتماع
scum	طبقه وازده اجتماع
riots	اجتماع و بلوا کردن
scurf	شوره سر وازده اجتماع
subclass	سطح پایین [اجتماع]
guildhalls	محل اجتماع اصناف
lower class	سطح پایین [اجتماع]
underclass	طبقه سوم [اجتماع]
underclass	سطح پایین [اجتماع]
the rabble	طبقات پایین اجتماع
ratag	طبقات پایین اجتماع
subclass	طبقه سوم [اجتماع]
accru	اجتماع فراهم شدگی
riotous assembly	اجتماع و مواضعه اشوبگرانه
forums	بازار محل اجتماع عموم
haunt	محل اجتماع تبه کاران
foyer	مرکز اجتماع راهرو بزرگ
vespiary	اجتماع زنبوران دستهای زنبور
upperclassman	عضو صنوف ممتازه اجتماع
redezvous	وعده ملاقات اجتماع مجدد
upper class	وابسته به طبقات بالای اجتماع
upper classes	وابسته به طبقات بالای اجتماع
foyers	مرکز اجتماع راهرو بزرگ
huddling	ازدحام اجتماع افراد یک تیم
haunts	محل اجتماع تبه کاران
huddled	ازدحام اجتماع افراد یک تیم
huddle	ازدحام اجتماع افراد یک تیم
forgather	گرد امدن اجتماع کردن
huddles	ازدحام اجتماع افراد یک تیم
guild	اتحادیه محل اجتماع اصناف
forum	بازار محل اجتماع عموم
antisocial	مخل اجتماع دشمن جامعه
underclass	طبقه پست وپایین اجتماع
guilds	اتحادیه محل اجتماع اصناف
lower class	طبقه پست وپایین اجتماع
unsociable	گریزان از اجتماع غیر اجتماعی
subclass	طبقه پست وپایین اجتماع
routs	اجتماع برای اشوب یا کارخلاف قانون
rout	اجتماع برای اشوب یا کارخلاف قانون
routed	اجتماع برای اشوب یا کارخلاف قانون
integration	یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
borough council	انجمن ده
clubs	انجمن
communities	انجمن
club	انجمن
comitia	انجمن
agora	انجمن
community	انجمن
clubbed	انجمن
confranternity	انجمن
clubbing	انجمن
fellowsh	انجمن
group	انجمن
gathering	انجمن
council	انجمن
councils	انجمن
association	انجمن
guild	انجمن
guilds	انجمن
convocations	انجمن
associations	انجمن
groups	انجمن
committee	انجمن
committees	انجمن
reunion	انجمن
reunions	انجمن
gatherings	انجمن
convocation	انجمن
companies	انجمن
company	انجمن
meeting	انجمن
institutes	انجمن
coteries	انجمن
instituting	انجمن
instituted	انجمن
coterie	انجمن
society	انجمن
societies	انجمن
meetings	انجمن
institute	انجمن
covenantor	اجتماع اشخاص هم پیمان برای انجام کاری
folkmot	انجمن شهر
municipal council	انجمن شهرداری
prayer meeting	انجمن دعا
hunt	انجمن شکارچیان
folkmoot	انجمن شهر
foregather	انجمن کردن
council chamber	انجمن گاه
local authority	انجمن محلی
confraternity	انجمن اخوت
consistory	انجمن کاتوزیان
municipal council	انجمن شهر
conclave	انجمن محرمانه
conclaves	انجمن محرمانه
benefits society	انجمن خیریه
associate computer professionals	انجمن کامپیوترکاران
meetings	انجمن جلسه
trade association	انجمن صنفی
congresses	انجمن مجلس
caucuses	انجمن حزبی
town council	انجمن شهرداری
town meeting	انجمن شهری
academy	انجمن دانش
faction	انجمن فرقه
town council	انجمن شهر
congress	انجمن مجلس
factions	انجمن فرقه
conferences	انجمن باشگاهها
hunted	انجمن شکارچیان
hunts	انجمن شکارچیان
caucus	انجمن حزبی
meeting	انجمن جلسه
academies	انجمن دانش

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com