Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
borough justice
عضو خانه اصناف
Other Matches
trade union
اتحادیه اصناف
trades unions
اتحادیه اصناف
trade unions
اتحادیه اصناف
occupation tax
مالیات اصناف
guildhalls
محل اجتماع اصناف
guildhall
محل اجتماع اصناف
guild
اتحادیه محل اجتماع اصناف
guilds
اتحادیه محل اجتماع اصناف
trade unionism
پیروی از اصول وروشهای اتحادیه اصناف
guild hall
عمارت شهرداری که اصناف یارسته هادران انجمن می کنند
lady help
زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole
کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy
خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house
تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house
خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
homebody
ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
tricotine
پارچه زبر لباسی خانه خانه
toft
عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
houndstooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
our neighbour door
کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
honeycombs
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
honeycomb
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
hound's tooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
Honey comb design
طرح خانه زنبوری
[یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
garde manger
سرد خانه اشپز خانه
weigh house
قپاندار خانه ترازودار خانه
bagnio
فاحشه خانه جنده خانه
cellular
لانه زنبوری خانه خانه
cells
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house
خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
formula
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
ranged
یک خانه یا تعدادی خانه
ranges
یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb
خانه خانه کردن
range
یک خانه یا تعدادی خانه
the house is in my possession
خانه در تصرف من است خانه در دست من است
guild socialism
سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
cell
خانه
houses
خانه
lar
خانه
roommate
هم خانه
houseroom
جا در خانه
housed
خانه
pied-a-terre
خانه
pieds-a-terre
خانه
i was under his roof
در خانه
housing
خانه ها
cellular
خانه خانه
houseless
بی خانه
tersellated
خانه خانه
furnace house
خانه
domiciles
خانه
door to door
خانه به خانه
domicile
خانه
within doors
در خانه
door-to-door
خانه به خانه
rooms
خانه
room
خانه
cells
خانه
lodges
خانه
lodged
خانه
quarterage
خانه
lodge
خانه
roommates
هم خانه
honeycombs
خانه خانه
her house
خانه ان زن
checkered
خانه خانه
pigeon hole
خانه
pigeon-hole
خانه
pigeon-holes
خانه
dwelling
خانه
dwellings
خانه
house
خانه
lares
خانه
alveolate
خانه خانه
materfamilias
زن خانه
her house
خانه اش
home
خانه
unsheltered
<adj.>
بی خانه
honeycomb
خانه خانه
socket
خانه
homes
خانه
cloisonne
خانه خانه
double-fronted
خانه دو در
cellulated
خانه خانه
sockets
خانه
shacks
خانه
shack
خانه
house to get
خانه اجارهای
house agent
دلال خانه
builder
خانه ساز
menage
خانه داری
house to let
خانه اجارهای
insectary
حشره خانه
housewifely
خانه دار
keep house
در خانه ماندن
keep in
در خانه ماندن
kibitka
خانه تاتار
goodwife
کدبانوی خانه
toll house
راهدار خانه
landloper
خانه بدوش
insectarium
حشره خانه
i wrote home
برای خانه
house top
بام خانه
house work
خانه داری
household art
فن اداره خانه
housewifery
خانه دار
hub or hub by
خانه دار
lake0dwelling
خانه دریاچهای
husbandman
سرپرست خانه
coach house
کالسکه خانه
landlouper
خانه بدوش
active cell
خانه کاری
caserne
سرباز خانه
chancery
دفتر خانه
chequer
خانه شطرنج
chop house
خوراک خانه
coach house
درشکه خانه
coffee house
قهوه خانه
coffee room
خوارک خانه
coffee shop
قهوه خانه
coffeehouse
قهوه خانه
convalescent home
نقاهت خانه
camera obscura
تاریک خانه
cabana
خانه کوچک
butler pantry
ابدار خانه
alveolus
شش خانه حبابچه
armory
اسلحه خانه
baby house
عروسک خانه
departments
وزارت خانه
bawdy house
جنده خانه
bawdy house
فاحشه خانه
bindery
صحاف خانه
bookbindery
صحاف خانه
bordel
فاحشه خانه
brick yard
اجرپز خانه
department
وزارت خانه
custom house
گمرک خانه
freemasons hall
فراموش خانه
fuse block
خانه فیوز
gambling house
قمار خانه
gaming house
قمار خانه
builders
خانه ساز
grummet
شاگرد خانه
gynaeceum
خانه اندرونی
home born
خانه زاد
homebred
خانه پرورده
homemaker
خانه دار
frater
سفره خانه
earth house
خانه زیرزمینی
dwelling house
خانه مسکونی
dacha
خانه ییلاقی
delivery to the home
تحویل در خانه
dishouse
بی خانه کردن
disorderly house
خانه بدنام
disorderly house
فاحشه خانه
domatophobia
خانه هراسی
domicil
مقر خانه
domiciliary
مربوط به خانه
domiciliate
خانه مسکن
door lock
کلید خانه
dwelling construction
خانه سازی
houseproud
خانه سرفراز
checker
خانه شطرنج
colombarium
کبوتر خانه
double-pile house
خانه دو خوابه
English cottage
خانه ویلایی
farm-house
خانه رعیتی
hermitage
خانه زاهد
out
<adv.>
بیرون از خانه
bangaloid growth
خانه ییلاقی
bell-gable
ناقوس خانه
bell-cote
ناقوس خانه
houseproud
دلخوش به خانه
houseroom
اتاق خانه
housework
کار خانه
loony bin
دیوانه خانه
loony bins
دیوانه خانه
reading room
قرائت خانه
reading rooms
قرائت خانه
Outside the house.
بیرون از خانه
The house burned down .
خانه سوخت
almshouse
یتیم خانه
bastel
خانه مستحکم
bastle
خانه مستحکم
bordello
[American E]
فاحشه خانه
house of ill repute
فاحشه خانه
bordello
[American E]
جنده خانه
house of ill repute
جنده خانه
houseboys
خانه شاگرد
luft
خانه فرار
pest house
خسته خانه
pesthouse
خسته خانه
photographer's studio
عکاس خانه
pigeonhole
خانه قفسه
pinacotheca
نگار خانه
poor house
گدا خانه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com