Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 39 (1 milliseconds)
English
Persian
aristocrat
عضو دستهء اشراف
aristocrats
عضو دستهء اشراف
Other Matches
snathe
دستهء داس
snath
دستهء داس
armrest
دستهء صندلی
band
دستهء موسیقی اتحاد
bandsmen
عضو دستهء موسیقی
bandmaster
رئیس دستهء موزیک
banstand
محل دستهء موسیقی
bands
دستهء موسیقی اتحاد
bandsman
عضو دستهء موسیقی
aigrette
شاخهء جواهر دستهء کرک
bandwagon
عرابهء دستهء موزیک سیار
arm
اسلحه دستهء صندلی یا مبل
noblesse
اشراف
aristocrate
اشراف
aristocracy
اشراف سالاری
aristocrats
اشراف زاده
optimates
گروه اشراف
aristocrats
طرفدارحکومت اشراف
aristocracy
طبقهء اشراف
aristocrat
طرفدارحکومت اشراف
aristocrat
اشراف زاده
aristocracies
طبقهء اشراف
aristocracies
اشراف سالاری
antiphon
سرودی که بوسیله سرایندگان کلیسا در جواب دستهء دیگرخوانده میشود
aristocrate
طرفدار حکومت اشراف
blue blood
عضو طبقه اشراف
band shell
جایگاه دستهء موزیک که عقب ان بشکل صدف مقعر بزرگی است
junkerism
عقاید یا قلمرونفوذ اشراف پروسی
junkerdom
عقاید یا قلمرونفوذ اشراف پروسی
middle classes
طبقه ما بین اشراف وطبقه پایین
middle class
طبقه ما بین اشراف وطبقه پایین
patriciate
طبقه اشراف مقام بزرگ زادگان واشراف
grand tours
سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
grand tour
سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
aristocracy
حکومت اشراف که اشرافیت ایشان ممکن است ازامتیازات مالی یا نظامی یااجتماعی و تربیتی خاص باشد
aristocracies
حکومت اشراف که اشرافیت ایشان ممکن است ازامتیازات مالی یا نظامی یااجتماعی و تربیتی خاص باشد
blue blood
نجیب زاده اشراف زاده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com