Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
oligarch	عضو دسته یا حزب طرفدارحکومت عده معدود
Other Matches
aristocrat	طرفدارحکومت اشراف
aristocrats	طرفدارحکومت اشراف
poorest	معدود
poorer	معدود
poor	معدود
paucity	معدود
scant	معدود
numerable	معدود
few	معدود
fewest	معدود
fewer	معدود
little	محقر معدود
oligophagous	تغذیه کننده از گیاهان معدود وخاصی
oligrachy	هیات حاکمه حکومتی با عده معدود
oligrachy	حکومتی که قدرت ان در دست افراد معدود باشد
mounting	دسته و پشت بند دسته شمشیر
nosegay	دسته گل یایک دسته علف
lorgnette	ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes	ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
sects	دسته دسته مذهبی
sect	دسته دسته مذهبی
regiments	دسته دسته کردن
regiment	دسته دسته کردن
windrow	دسته دسته کردن
they came in bands	دسته دسته امدند
shoals of people	دسته دسته مردم
streams of people	دسته دسته مردم
scores of people	دسته دسته مردم
in detail	مفصلا دسته دسته
groups	دسته دسته کردن
distribute	دسته دسته کردن
sorted	دسته دسته کردن
classify	دسته دسته کردن
sorts	دسته دسته کردن
group	دسته دسته کردن
assort	دسته دسته کردن
troop	دسته دسته شدن
trooped	دسته دسته شدن
trooping	دسته دسته شدن
assort	دسته دسته شدن
sort	دسته دسته کردن
to form into groups	دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
coaction	عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
lies	زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied	زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie	زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
bundle	متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundling	متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundles	متمرکز کردن دسته کردن دسته
clique	دسته
helms	دسته
batch	دسته
A bunch ( bouquet ) of flowers .	دسته گل
cluster bomb	دسته
hosted	دسته
cliques	دسته
batches	دسته
cluster bombs	دسته
host	دسته
A bouquet (bunch)of flowers.	دسته گه
congregation	دسته
hilts	دسته
clusters	دسته
groups	دسته دسته
hilt	دسته
helm	دسته
bracket	دسته
bouquets	دسته گل
bouquet	دسته گل
cranks	دسته
cranking	دسته
cranked	دسته
section	دسته
crank	دسته
ranges	دسته
clumping	دسته
ranged	دسته
work team	دسته
cluster	دسته
teams	دسته
team	دسته
kinds	دسته
kindest	دسته
kind	دسته
procession	دسته
droves	دسته
processions	دسته
drove	دسته
range	دسته
hosting	دسته
stemmed	دسته
stemming	دسته
stems	دسته
ilk	دسته
skein	دسته
skeins	دسته
haft	دسته
faggot	دسته
stem	دسته
handgrip	دسته
helve	دسته
bunched	دسته
bunches	دسته
bunching	دسته
tussock	دسته مو
tussocks	دسته مو
handhold	دسته
nib	دسته
faggots	دسته
fagot	دسته
fascicled	دسته دسته
fascicle or cule	دسته
fascicle	دسته
covey	دسته
confraternity	دسته
bodle	دسته
boodle	دسته
classis	دسته
ears	دسته
fasciculate	دسته دسته
clump	دسته
clumped	دسته
clumps	دسته
congregations	دسته
horde	دسته
hordes	دسته
gens	دسته
ear	دسته
bunch	دسته
tuft	دسته
tufts	دسته
pitman	دسته
passel	دسته
parcel	دسته
parcels	دسته
nosegay	دسته گل
lever	دسته
nibs	دسته
clan	دسته
bail arm	دسته
ringleader	سر دسته
ringleaders	سر دسته
platoon	دسته
platoons	دسته
wisp	دسته
wisps	دسته
shook	دسته
levers	دسته
gang	دسته
assortment	دسته
cheque book	دسته چک
assortments	دسته
handle	دسته
handles	دسته
sheaf	دسته
gangs	دسته
clans	دسته
category	دسته
hosts	دسته
schools	دسته
set	دسته
lugged	دسته
classed	دسته
skulked	دسته
skulking	دسته
class	دسته
detachments	دسته
rabble	دسته
corps	دسته
lot	دسته
sections	دسته
lugging	دسته
lugs	دسته
sets	دسته
classing	دسته
classes	دسته
bevy	دسته
school	دسته
genus	دسته
lug	دسته
groups	دسته
party	دسته
troop	دسته
trooped	دسته
leader	سر دسته
trooping	دسته
scores	دسته دسته
bundle	دسته
skulk	دسته
detachment	دسته
setting up	دسته
brigades	دسته
skulks	دسته
brigade	دسته
army	دسته
bundling	دسته
armies	دسته
group	دسته
bundles	دسته
tress	دسته مو

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com