English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
daisy wheel عضو چاپ کننده در یک چاپگرچرخ دوار
Other Matches
capstan میله گردان گردونه دوار لنگر قرقره دوار لنگر
rotary دوار
rotating دوار
winch دوار
winched دوار
winches دوار
winching دوار
giddy دوار
circler دوار
pivoting دوار
capstan دوار
gyrant دوار
rotatory دوار
paraboloid of revolution سهموی دوار
spheroid بیضوی دوار
gipsy گردونه دوار
windlass دوار لنگر
drummed گردونه دوار
drum گردونه دوار
rotary switch کلید دوار
windlass دوار زنجیر
windlasses دوار لنگر
windlasses دوار زنجیر
circulating pump پمپ دوار
rotary valve شیر دوار
rotary furnace کوره دوار
giddy مبتلا به دوار سر
race ring سینی دوار
jenny جراثقال دوار
capstan wheel چرخ دوار
rotary axis محور دوار
winch driver متصدی دوار
rotary converter مبدل دوار
rotary field میدان دوار
cable holder دوار زنجیر
vertigo دوار سر چرخش بدور
roundlet کمی گرد و دوار
veer on power با دوار زنجیر دادن
anchor engine موتور دوار لنگر
colorado تیغه دوار ماهیگیری
wheel printer چاپگر چرخ دوار
energizing in field o phase rotation تغذیه میدان دوار
daisy wheel printer چاپگر چرخ دوار
support roller رینگ وطوقه دوار
wildcat گیره دوار لنگر
rotary piston machanism مکانیزم پیستون دوار
heave around به کار انداختن دوار
wildcats گیره دوار لنگر
capstan lathe ماشین تراش دوار
rotary cement klin کوره سیمان دوار
gyratory crusher ماشین سنگ شکن دوار
mine winch دوار مین جمع کنی ناو
skate mount پایه دوار مسلسل روی خودرو
heave around شروع به کار کشیدن طناب با دوار
racers ریل یا سرسره دوار برجک توپ
racer ریل یا سرسره دوار برجک توپ
internal gear pump پمپ دوار با رتور دندانه دارداخلی
gyro وسیلهای که از اندازه حرکت زاویهای یک جرم دوار
gyro rotor چرخ دوار قطبنمای الکتریکی wheel gyro : syn
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
coriolis force نیروی اینرسی فاهری که روی یک جسم با سرعت زاویهای داخل یک سیستم دوار در حرکت است
stroboscope وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب
universal roll برای شکل دادن تیرهای بال پهن معمولابا چهار استوانه دوار نوردمیکنند که به همین نام معروف است
tilting mixer نوعی بتن ساز دوار که با کج کردن مخزن ان تمام بتن خارج میشود
genemotor مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
heliocentric دارای مرکز در خورشید دوار بدور خورشید
race ring رینگ لغزنده سرسره لغزنده طوقه دوار
capstan چرخ لنگر دوار چرخ تسمه
three phase current جریان سه فاز جریان دوار
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
bender خم کننده
trackers پی کننده
fillers پر کننده
renunciant کننده
filler پر کننده
mitigatory کم کننده
ear-splitting کر کننده
thinner کم کننده
fizzy کف کننده
renunciant رد کننده
skittish رم کننده
tracker پی کننده
commulator یک سو کننده
solver حل کننده
hopper لی لی کننده
deletive حک کننده
crusher له کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com