Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
picador
عضو گروه گاوباز سوار نیزه دار
Other Matches
uhlan
سوار نیزه دار
grains
نیزه ماهی گیری که دارای چهارپنجه یابیشترباشد نیزه چنگالی
pack
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
bullfighters
گاوباز
bullfighter
گاوباز
matador
گاوباز اسپانیولی
matador
گاوباز اصلی
matadors
گاوباز اسپانیولی
matadors
گاوباز اصلی
torero
گاوباز پیاده
staging
سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
to ride and tie
اسپیرا بشراکت سوار شدن بدین سان که یکی سوار ان شده جلورود
cuadrilla
تیم مددکار گاوباز
embark
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarks
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarking
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarked
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
torero
گاوباز یا عضو تیم گاوبازی
When the water rise above ones head ,one fathom is.
<proverb>
آب که از سر گذشت چه یک نیزه چه صد نیزه .
pole
نیزه پرش با نیزه
poles
نیزه پرش با نیزه
cavalry
سوار نظامی سوار اسبی
burladero
دیوار چوبی محافظ هنگام تعقیب شدن گاوباز بوسیله گاو
bazer
سوارکاری که درکنار گاومیراند و او را در مسیری قرار میدهد تا گاوباز بهتربتواند روی ان بپرد
beach group
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
horse guards
گارد مخصوص سواره نظام گارد سوار نگهبان سوار
commodity groups
گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
deathlon
مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
beach party
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
cavalry man
سوار در سوار نظام
civil reserve air fleet
گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component
بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing
یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party
گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
task force
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
kaldor criterion
ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
landing group
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
amphibious task group
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
stable
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
hordes
گروه بیشمار گروه
horde
گروه بیشمار گروه
speared
نیزه
butt shaft
نیزه
lanced
نیزه
spear
نیزه
gavelock
نیزه
lancer
نیزه زن
shaft
نیزه
harpoon
نیزه
spearing
نیزه
lances
نیزه
halberd
نیزه
lancing
نیزه
lance
نیزه
pic
نیزه
spears
نیزه
javelin
نیزه
harpoons
نیزه
shafts
نیزه
darted
نیزه
dart
نیزه
halbert
نیزه
darting
نیزه
pikestaff
چوب نیزه
javelin throw
پرتاب نیزه
lance
ضربت نیزه
jobs
سوخمه سر نیزه
jaculator
نیزه دار
lanced
ضربت نیزه
lances
ضربت نیزه
spearhead
نوک نیزه
javelineer
نیزه دار
javelin thrower
پرتابگر نیزه
throwing the javelin
پرتاب نیزه
barracuda
نیزه ماهی
lancing
ضربت نیزه
gaff
نیزه چنگک
fix bayonets
به نیزه فنگ نیزه فنگ
jaculator
نیزه انداز
barracudas
نیزه ماهی
pole vaults
پرش با نیزه
pole vault
پرش با نیزه
sarissa
نیزه مقدونی
spearheads
نوک نیزه
pole vaulting
پرش با نیزه
spearheading
نوک نیزه
marlinspike
نیزه ماهی
marlinespike
نیزه ماهی
marlin
نیزه ماهی
pike
نیزه زدن
pole vaulter
پرنده با نیزه
vaults
پرش با نیزه
vault
پرش با نیزه
spearheaded
نوک نیزه
sword bayonet
سر نیزه دم دار
speared
نیزه دار
demilance
نیم نیزه
quarter staff
نیزه چوبی
spearman
نیزه دار
needle fish
نیزه ماهی
green bone
نیزه ماهی
spearfisher
ماهیگیر با نیزه
gar
نیزه ماهی
styliform
نیزه مانند
spear fisherman
ماهیگیر با نیزه
lancelet
نیزه ماهی
spearer
نیزه دار
lancethrust
زخم نیزه
spear
نیزه دار
lancer
نیزه دار
styloid
شبیه نیزه
vaulter
پرنده با نیزه
spearing
نیزه دار
job
سوخمه سر نیزه
spontoon
نیزه کوتاه
sea needle
نیزه ماهی
gad
نیزه سنان
spiculum
نیزه کوچک
spiculum
نوک نیزه
spears
نیزه دار
spearman
نیزه انداز
pikestaff
دسته چوبی نیزه
jousting
نیزه بازی سواره
spearfishing
ماهیگیری با پرتاب نیزه
lancer
تشر زن نیزه انداز
spearfish
ماهیگیری با پرتاب نیزه
javelin
زوبین پرتاب نیزه
ox goad
نیزه گاو رانی
pkeman
سرباز نیزه دار
throwing circle
دایره پرتاب نیزه
jousts
نیزه بازی سواره
lanceolate
نیزه مانند نیزهای
jousted
نیزه بازی سواره
fix bayonets
نیزه فنگ کردن
javelin
نیزه دستی سبک
piker
سرباز نیزه دار
joust
نیزه بازی سواره
battery of tests
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
jousting
نیزه بازی از روی زین
jousts
نیزه بازی از روی زین
tridentate
نیزه سه شاخه عصای سه دندانه
joust
نیزه بازی از روی زین
jousted
نیزه بازی از روی زین
foin
فرو بردن شمشیر یا نیزه
spear gun
وسیله پرتاب نیزه ماهیگیری
trident
نیزه سه شاخه عصای سه دندانه
power head
نوک نیزه تیراندازی به ماهی
styliferous
ستون دار نیزه مانند
jumping event
مسابقه پرش با نیزه یاارتفاع یا طول
banderillero
عضو تیم کمکی گاوبازماموراستفاده از نیزه
he ran the animal through
ان جانور را با شمشیریا نیزه سوراخ کرد
gigs
نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
gigs
نوعی کرجی پارویی یابادبانی نیزه
gig
نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
hop step
طرز گام برداشتن در پرتاب نیزه
gig
نوعی کرجی پارویی یابادبانی نیزه
tiltyard
میدان مبارزه نیزه بازان و سوارکاران
tilting yard
میدان مبارزه نیزه بازان و سوارکاران
banderilla
نیزه خاردار برای فروبردن به گردن گاو
leister
نیزه خاردار مخصوص صیدماهی قزل الا
pike
نیزه دسته چوبی میخ نوک تیز
crossbar
ضلع اریب مانع میله پرش با نیزه
throwing line
نیمدایرهای که پرتابگر نیزه نباید از ان تجاوز کند
to tilt at the ring
سر سواری حلقه اویزانی رابانوک نیزه برداشتن
crossbars
ضلع اریب مانع میله پرش با نیزه
finish crossover
طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
gig
نیزه ماهی گیری قایق پارویی سریع السیر
finish style
طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
gigs
نیزه ماهی گیری قایق پارویی سریع السیر
bindings
وسیله حفظ پاروی اسکی روی اب قسمت نواردار نیزه
binding
وسیله حفظ پاروی اسکی روی اب قسمت نواردار نیزه
tilt
شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilts
شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
poles
چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
pole
چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
tilted
شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
in the saddle
سوار
troopers
سوار
horsewomen
سوار
pieces
سوار
horsewoman
سوار
trooper
سوار
board
سوار
outside ofa horse
سوار
piece
سوار
horseback
سوار
boarded
سوار
cavalier
سرباز سوار
take up
سوار کردن
cyclist
دوچرخه سوار
Mt
سوار شدن
cyclists
دوچرخه سوار
rigged
سوار کردن
rigs
سوار کردن
Mts
سوار شدن
motorists
ماشین سوار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com