Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (20 milliseconds)
English
Persian
retire
عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
retires
عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
Other Matches
to pension off
بازنشسته کردن
pension off
بازنشسته کردن
retire
بازنشسته کردن یا شدن
retires
بازنشسته کردن یا شدن
bottoming reamer
وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
ruralize
ده نشینی کردن
to burn the midnight oil
شب نشینی کردن
to burn the midnighoil
شب نشینی کردن
retreat
عقب نشینی کردن
To retreat. To withdraw.
عقب نشینی کردن
retreating
عقب نشینی کردن
withdraws
عقب نشینی کردن
retreats
عقب نشینی کردن
to fall back
عقب نشینی کردن
to lose ground
عقب نشینی کردن
retreated
عقب نشینی کردن
to give ground
عقب نشینی کردن
pull away
عقب نشینی کردن
drop back
<idiom>
عقب نشینی کردن
withdraw
عقب نشینی کردن
give ground
<idiom>
عقب نشینی کردن
to beat a retreat
عقب نشینی کردن
recoil
عقب نشینی کردن توپ
recoiling
عقب نشینی کردن توپ
cloisters
صومعه گوشه نشینی کردن
hightail
باسرعت عقب نشینی کردن
crawfish
ازموضعی عقب نشینی کردن
cloister
صومعه گوشه نشینی کردن
to have a knock back
عقب نشینی کردن
[در موقعیتی]
recoils
عقب نشینی کردن توپ
recoiled
عقب نشینی کردن توپ
superannuate
بازنشسته
retired
بازنشسته
emeritus
بازنشسته
pensioner
بازنشسته
senior citizens
بازنشسته
pensioners
بازنشسته
senior citizen
بازنشسته
retirees
بازنشسته
retiree
بازنشسته
pensionary
بازنشسته
retd
بازنشسته
blench
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blenching
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blenched
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blenches
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
to retire from politics
از سیاست بازنشسته شدن
superannuate
بازنشسته دانستن یاشدن
lame duck
<idiom>
نزدیک به بازنشسته شدن
withdrawals
عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
backpedal
عقب نشینی در مقابل حریف عقب نشینی
withdrawal
عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
To draw in ones houns . Toback down . To retreat.
ماست ها را کیسه کردن ( عقب نشینی از روی ترس )
wish
دلخواه
wished
دلخواه
one's heart'st d.
دلخواه
ideals
دلخواه
arbitrary
دلخواه
wishes
دلخواه
ideal
دلخواه
arbitary
دلخواه
favourites
دلخواه برگزیده
favourite
دلخواه برگزیده
favorites
دلخواه برگزیده
idealised
دلخواه سازی
at choice
برحسب دلخواه
idealising
دلخواه سازی
idealize
دلخواه سازی
idealized
دلخواه سازی
idealizes
دلخواه سازی
idealises
دلخواه سازی
after one's will
بطور دلخواه
idealizing
دلخواه سازی
at will
بطور دلخواه
to my satisfaction
موافق دلخواه من
after ones own heart
موافق دلخواه
satisfactorily
موافق دلخواه
accorded
دلخواه طیب خاطر
sitting pretty
<idiom>
درشراط دلخواه بودن
accords
دلخواه طیب خاطر
accord
دلخواه طیب خاطر
shangri
شهر زیبا سرزمین دلخواه
recoilless
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
variable recoil
سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
lady's man
<idiom>
مرد دلخواه ومشهور بین خانمها
breezing
تمرین دادن اسب با سرعت دلخواه خودش
breezes
تمرین دادن اسب با سرعت دلخواه خودش
breezed
تمرین دادن اسب با سرعت دلخواه خودش
in hand
گذاشتن گوی بیلیارد در نقطه دلخواه محدوده
breeze
تمرین دادن اسب با سرعت دلخواه خودش
rifle
توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
rifles
توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
users
بخشی یا خصوصیتی که کاربرطبق دلخواه خود آنرا ایجاد میکند
user
بخشی یا خصوصیتی که کاربرطبق دلخواه خود آنرا ایجاد میکند
fall back
تغییر موضع به عقب دادن عقب نشینی کردن
retrocedence
پس نشینی
deposit
ته نشینی
wake
شب نشینی
waked
شب نشینی
wakes
شب نشینی
illuviation
ته نشینی
precipitation
ته نشینی
deposits
ته نشینی
soirTes
شب نشینی
nightlife
شب نشینی
recoiling
پی نشینی
subsidence
ته نشینی
sedinentation
ته نشینی
recoil
پی نشینی
recoils
پی نشینی
sedimentation
ته نشینی
settling
ته نشینی
sedimentary
ته نشینی
recoiled
پی نشینی
sedimentation
ته نشینی
evening party
شب نشینی
an eveing party
شب نشینی
soiree
شب نشینی
soirees
شب نشینی
adsorption
رو نشینی
recoils
عقب نشینی
retrocession
عقب نشینی
retreat
عقب نشینی
recoiling
عقب نشینی
retrocedence
عقب نشینی
urbanization
شهر نشینی
hutment
کلبه نشینی
retreats
عقب نشینی
katabasis
عقب نشینی
recesses
عقب نشینی
recess
عقب نشینی
reclvsion
گوشه نشینی
retreating
عقب نشینی
cotenancy
هم اجاره نشینی
fallback
عقب نشینی
seclusion
گوشه نشینی
line of retreat
خط عقب نشینی
hypostatic
ناشی از ته نشینی
urbanism
شهر نشینی
retreated
عقب نشینی
nomadism
کوچ نشینی
settlement
ته نشینی مسکن
solitariness
گوشه نشینی
electrostatic procipitation
ته نشینی الکترواستاتیک
eremitism
گوشه نشینی
sanctuaries
حق بست نشینی
settlements
ته نشینی مسکن
sanctuary
حق بست نشینی
silting
رسوب ته نشینی
tenantry
اجاره نشینی
eremitic life
گوشه نشینی
suburbia
حومه نشینی
recoiled
عقب نشینی
recoil
عقب نشینی
sedimentation pond
حوضچه ته نشینی
sequestered life
گوشه نشینی
break ground
عقب نشینی
WISC
طرح CPU که به برنامه نویس امکان میدهد دستورات که ماشین جانبی را به آن بیفزاید با استفاده از میکروکد. تا مجموعه دستورات به دلخواه او درآیند
writable instruction set computer
طرح CPU که به برنامه نویس امکان میدهد دستورات که ماشین جانبی را به آن بیفزاید با استفاده از میکروکد. تا مجموعه دستورات به دلخواه او درآیند
setbacks
فشار عقب نشینی
to sound the retreat
شیپورعقب نشینی زدن
setback
فشار عقب نشینی
companionship
مصاحبت پهلو نشینی
sinks
ته نشینی حفره یاگودال
retirement
عقب نشینی اختیاری
blowback
ضربه عقب نشینی
blowback
عقب نشینی خودکار
backblast
موج عقب نشینی
urbanist
وابسته بشهر نشینی
urbanistic
وابسته بشهر نشینی
back pressure
فشار عقب نشینی
colonial
معماری کوچ نشینی
sink
ته نشینی حفره یاگودال
sedimentation analysis
تجزیه بروش ته نشینی
recoil mechanism
دستگاه عقب نشینی
to beat a retreat
کوس عقب نشینی
scuttle
عقب نشینی روزنه
recoil mechanism
مکانیسم عقب نشینی
scuttled
عقب نشینی روزنه
scuttling
عقب نشینی روزنه
rocket propulsion
فشارعقب نشینی موشک
backblast
شعله عقب نشینی
forced withrawal
عقب نشینی اجباری
scuttles
عقب نشینی روزنه
ebb current
عقب نشینی اب دریا
long recoil
عقب نشینی طولانی
short recoil
عقب نشینی کوتاه
subornation
زیر پا نشینی اغواء
retreats
عقب نشینی کناره گیری
retreat
عقب نشینی اجباری بازگشتن
retreated
عقب نشینی کناره گیری
they are in full retreat
سخت عقب نشینی می کنند
retreat
عقب نشینی کناره گیری
straddles
میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
recoil system
سیستم عقب نشینی توپ
setback
نیروی عقب نشینی توپ
setbacks
نیروی عقب نشینی توپ
retreating
عقب نشینی اجباری بازگشتن
obmutescence
خاموش نشینی سکوت عمدی
retreats
عقب نشینی اجباری بازگشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com